موسسه رسانه شو
موضوع: "رسانه و فضای مجازی"
خدای دنیای مجازی همان خدای دنیای واقعیست
شنبه 02/04/10
توهین در فضای مجازی چه چیزی به ما اضافه میکنه؟ هیچی! ولی خیلی از چیزا رو از ما کم میکنه …
کافیست یکی از پست های اینستاگرام را باز کنیم. فرقی نمیکند چه باشد و محتوای خوبی داشته باشد یا بد.
به محض باز کردن قسمت کامنت ها با انبوهی از فحش ها و حرف های ناسزا مواجه می شویم!
گاهی حتی دلیلی هم برای این رفتار نمی توان یافت؛ اما امان از عادت…
انسان ها همه چیز را با عادت بد توجیه می کنند.
ذهن به چیزهای بد عادت میکند و بدون منطق و تامل آن را پیاده میکند.
استفاده از رسانه هایی که در اختیار داریم نباید انسانیت ما را از ما بگیرد.
در این صورت ما ابزاری شده ایم در دست این رسانه ها…!!
اگر نظر کسی بر خلاف نظر ماست این موضوع هیچ حقی به ما برای توهین به آن شخص نمیدهد.
افرادی که به دنبال احترام هستند باید نسبت به نظر دیگران نیز با احترام رفتار کنند …
خدای دنیای مجازی همان خدای دنیای واقعیست …
مهمترین طراح و ایدهپرداز فضایمجازی
پنجشنبه 02/04/08
مهمترین عنصر و بازیگر در فضایمجازی طراح و ایدهپرداز
بسیاری گمان میکنند که پشت پرده چنین طراحی خطرناکی کشور یا دولت خاصی است. وقتی میخواهند نام کشور یا دولت طراح فضایمجازی و پدیده استعمار فرانو را بیاورند، از آمریکا اسرائیل یا انگلیس نام میبرند. غافل از آنکه خود این کشورها قربانی اول سیاستهای استعماری استعمار فرانو هستند.
«مارک زاکربرگ» یکی از مدیران فضایمجازی میباشد.
شرکت فیسبوک در سال ۲۰۰۴ توسط «مارک زاکربرگ» تاسیس شد. در سال ۲۰۰۸ میلادی جوانترین میلیاردر که ثروتش را شخصاً کسب کرده معرفی شد. مارک عضو انجمن برادری یهودیان« آلفا اپسیلون پی» است. مانند تمامی مدیران شرکتها و موسسات آمریکایی ارتباط تنگاتنگی با لابیهای صهیونیستی دارد, به طوری که صهیونیستها به مالک فیسبوک و واتساپ و اینستاگرام لقب « پسر خوب یهود » و «امید غلبه تفکر یهود بر جهان » را دادهاند.
هم اکنون چهار شبکه متعلق به زاکربرگ در لیست ۲۰ شبکه اجتماعی برتر جهان میباشد.
زاکربرگ در سال ۲۰۱۱ میلادی تاثیرگذارترین صهیونیست جهان شناخته شد. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی بعد از او حائز رتبه دوم گشت.
لابی های صهیونیستی ،تمامی این رسانه ها را تحت تسلط کامل ایدئولوژیک خود دارند.
آیا سانسور دنیای مجازی فقط در ایران است؟!
شنبه 02/04/03
با توجه به فیلتر اینستاگرام، واتس اپ و برخی پلتفرم های غیربومی در جریان اتفاقات اخیر، برخی رسانه های و شخصیت ها، جوری به مردم القا می کنند که گویی محدودیت دنیای مجازی فقط در ایران رخ می دهد، اکنون چند نمونه از اعمال محدودیت های مجازی در کشورهای دیگر را بررسی می کنیم؛
مجری برنامه ای در MTV آمریکا به اسم Tila Tequila حساب توییترش به خاطر توییت های ضد یهود بسته شد. توییتر در سانسورکردن او در فضای مجازی پیش قدم شد و بعدا فیس بوک و اینستاگرامش هم حذف شد.
یکی از شخصیت های معروف یوتیوب ویدیوهایی با ۳۰۰ میلیون بازدید، به اسم PewDiePie به خاطر شوخی با رفتار آمریکا با داعش حسای توییترش بسته شد.
خانم Marjorie Taylor Greene یکی از سناتورهای کنگره که طرفدار ترامپ نیز هست، ژانویه ۲۰۲۲ حساب شخصی تویترش به دلیل اظهار نظر درمورد واکسیناسیون کرونا بسته شد.
یک خواننده آمریکایی رپ به اسم Azealia Banks که بیشتر به خاطر توییت های رک و پوست کنده اش شناخته می شود، به خاطر توییت های تند در خصوص همجنسگرایی، اکانتش بسته شد.
آقای Alex Jones مجری تلویزیون و تهیه کننده برنامه Right-wing که تئوری پرداز توطئه نیز هست به خاطر حرف هایی که به نظر توییتر خوشایند نبود و تئوری توطئه بود، حساب توییتر، یوتیوب و فیس بوکش بسته شد و پادکست هایش از اپل سرویس حذف شد. به طور کلی سانسور شد.
ادعاهای ضد یهود یکی از مهم ترین خطوط قرمز توییتر هست. برای همین موسیقی دان بریتانیایی، née اRichard Kylea Cowie از توییتر، فیس بوک، اینستاگرم و حتی یوتیوب حذف شد.
در سال ۲۰۲۱ یک سرآشپز سلبریتی در استرالیا به اسم Pete Evans به دلیل حرف هایی که تئوری توطئه شناخته شد حساب توییتر و اینستاگرامش بسته شد.
بسته شدن حساب ترامپ رئیس جمهور قبلی ایالات متحده و حساب توییتر و اینستاکرام Kanye West نمونه های بارز سانسور این پلت فرم ها و گزینش در انتشار است.
این ها تنها چند نمونه جزئی از محدودیت های دنیای مجازی در دیگر کشورهاست، حال ممکن است عده ای بپرسند؛ مثلا در آمریکا فقط حساب چند کاربر مسدود شده نه کل نرم افزار؟! پاسخ به این شبهه بسیار ساده است؛ این نرم افزارها بومی کشور آمریکا هستند و هر آنکس را بخواهند مسدود و معلق از فعالیت میکند. این دقیقا کاری است که اکنون انجام میدهند! این مسئله همان موضوعی است که ایران از اینستاگرام درخواست دارد یعنی مطابق قوانین کشور ما حرکت کند.
رها کردن فضای مجازی؛ تهدیدی بزرگ با آسیبهای فراوان
پنجشنبه 02/04/01
نگاهی به سابقه رسانه در سالهای پیش از انقلاب نشان میدهد وضعیت در این عرصه بسیار بحرانی و دارای ضعفهای فراوان بوده است .فعال فرهنگی و مدیر سابق فرهنگسرای اندیشه در یادداشتی، به آسیبهای رها بودن فضای مجازی و تهدیداتی که به همراه دارد، پرداخته است.
مشروح متن این یادداشت را در ادامه میخوانیم.
در یکی دو دهه سال اخیر و با همهگیری اینترنت در دنیا و ایران، فضای مجازی تبدیل به بخشی بسیار مهم از زندگی مردم دنیا شده است، به طوری که هر فرد روزانه بخش مهمی از دقایقش را به این حوزه اختصاص داده، در آن کنشگری کرده و به بیان عقاید و نظرات خود میپردازد.
اگر بخواهیم در مفهومی عامتر به این موضوع نگاه کنیم باید به مقوله رسانه اشاره کنیم، شاید بتوان گفت که رسانه تبدیل به یکی از چندین کلیدواژه مهم در دنیای امروز تبدیل شده و نمیتوان از نقش و اثرگذاری آن بر زندگی روزانه افراد به ویژه فرهنگ مردم غافل شد. رسانهها در اشکال مختلف آن، زندگی همه ما را تحت تأثیر قرار داده و باعث تغییر در سبک زندگی مردم جهان و ایران شده است.
سابقه رسانه قبل از انقلاب
نگاهی به سابقه رسانه در سالهای قبل از انقلاب نشان میدهد که وضعیت در این عرصه بسیار بحرانی و دارای ضعفهای فراوان بوده است؛ امام خمینی (ره) در یکی از سخنرانیهای مهم خود درباره وضعیت رسانه در پیش از انقلاب اسلامی میفرمایند: «مجلهها با مقالهها و عکسهای افتضاحبار و اسفانگیز و روزنامهها با مسابقات در مقالات ضدفرهنگی خویش و ضداسلامی با افتخار، مردم، بویژه طبقۀ جوان مؤثر را به سوی غرب یا شرق هدایت میکردند. (صحیفه امام خمینی (ره)، ج ۲۱، ص ۴۳۵)»
مروری بر این بیانات به خوبی نشان میدهد که وضعیت رسانهها در قبل از انقلاب چگونه بوده و کارکرد اصلی آنکه مروج اندیشه طاغوتی غربی بوده، ضربهزننده اصلی به روح دین و خانواده ایرانی به شمار میرفته است. اما باید پرسید که وضعیت امروز چگونه است ؟ اکنون که رسانههای مجازی به عنوان پدیدهای نوظهور همهجا را فرا گرفته است و در اختیار همه قرار دارد، باید این سوال را پرسید که وضعیت فضای مجازی در دنیای امروز چیست؟ آیا آنها در مسیر درست حرکت میکنند؟
متأسفانه امروزه شاهدیم که به دلیل روشنفکربازی و نفوذ گفتمانهای التقاطی در بخشهای مختلف، فضای مجازی یله و رهایی به وجود آمده که هزاران برابر بدتر از آن مجلات، مقالات و عکسهایی است که امام خمینی بدان اشاره میکردند. همین موضوع تهدید، آسیب و تخریب بزرگی را برای جامعه ما به همراه داشته است که اثرات و نتایج آن را به وضوح میتوان دید.
بدون شک در عصر فعلی نمیتوان بر کارکردهای مثبت و اثرگذار فضای مجازی چشم پوشید و نمیتوان با کلیات آن مخالفت کرد، چرا که یکی از مقتضیات مهم دنیای امروز است، اما باید این سوال را پرسید که آیا فضای مجازی در شرایط فعلی آنکه رها شده است، کارکرد درست و خوبی دارد؟
متأسفانه این فضا و قتلگاه در غفلت و انفعال دستاندرکاران امور فرهنگی و اجتماعی سیاستزده همچنان با تأثیر بر ذهن و رفتار افراد بیپناه جامعه، از ما قربانی میگیرد و سرباز برای غرب تربیت میکند! از این نظر میتوان گفت که رسیدگی به فضای مجازی نیازمندی نگاهی موشکافانهتر است که قبل از آنکه کار از کار بگذرد، باید توسط متولیان امر مورد نظر قرار گیرد.
شاید بتوان گفت تا زمانی که این در عرصه آرایش جنگی گرفته نشود و اصلاح و بازسازی انقلابی صورت نپذیرد و روند پیشروی فرهنگ غیرخودی به درون جامعه نیز ادامه یابد، دچار ضعف جدی در این عرصه هستیم. مطمئناً نمیتوان با کارهای نمایشی و لفظی فضای مجازی را اصلاح کرد و باید سراغ کارهای عمیقتر رفت.
از سویی دیگر نقش بیبدیل فضای مجازی در اشاعه فرهنگ ناب ایرانی اسلامی باید مورد توجه قرار گیرد تا زمین بازی به نفع ما برگردد. بدون شک هر نوع بیتوجهی به این موضوع و استمرار آن از سوی متولیان ناکارآمد فرهنگی نتایج ناگواری را به همراه خواهد داشت.
معضلات شبکههای اجتماعی را چطور برطرف کنيم؟
چهارشنبه 02/03/31
نیکلاس کار، تحلیلگر سرشناس فناوری، که در ایران بیشتر با کتاب کمعمقها : اینترنت با مغز ما چه میکند؟ شناخته میشود، در یادداشتی مینویسد: در اواسط دهۀ هفتاد تحولات جدیدی در عرصۀ رسانه صورت گرفت. نوآوریهایی جدید (از تلویزیونی کابلی تا مخابرات سیار و، بعد، کامپیوتر شخصی و درنهایت اینترنت و شبکههای اجتماعی) تمام پیشفرضهای پیشین دربارۀ ارتباطات الکترونیکی را وارونه کرد.
دیجیتالیسازی این امکان را فراهم آورد تا انواع و اقسام اطلاعات از طریق شبکهای مشترک انتقال یابند و بدینترتیب مرز میان ارتباطات شخصی و عمومی تار شد. گوشی موبایل میتواند در آنِ واحد صندوق پستی، تلفن، رادیو و تلویزیون باشد. در شبکههای اجتماعیای همچون فیسبوک، گفتوگوها حسوحال پخش همگانی دارند و پخشهای همگانی حسوحال گفتوگو.
کار میگوید یک قرن پس از اختراع و آغاز همگانیشدن رسانهها: آشوب دوباره بازگشته است، اما این بار تبعاتش بیشازپیش موجب بیثباتی میشود. چند شرکت بزرگ، که دستشان باز است تا قواعدی به میل خود معین کنند، کنترل ارتباطات عمومی و خصوصی را در دست دارند.
گفتوگوها و مکاتبات، دیگر، محرمانه که به شمار نمیآیند هیچ، بازاریابان آنها را زیر و رو میکنند تا اطلاعات شخصی حساسی را ازشان استخراج کنند. پروپاگاندا و دروغ و تهمت به خورد تودههای مردم داده میشود و معمولاً ردیابی منبع اطلاعات هم غیرممکن است. شبکههای اجتماعی، بهجای آگاهیبخشی به عموم مردم، باعث ترویج دودستگی، افراط و، در اکثر موارد، نادانی شدهاند.
با همۀ اینها نیکلاس کار از دستۀ «فناوری هراسان» نیست. از نظر او آنچه امروزه با آن مواجهیم چالشی اجتماعی است، نه فناورانه. کار معتقد است تاریخ سالهای نخست رسانههای جمعی، درعینحال که مشخص میکند چطور به این ورطه افتادیم، راه خروجی را نیز به ما نشان میدهد.
در دنیای دیجیتال چه کسی با سواد است؟!
چهارشنبه 02/03/31
اگر بخواهیم بدانیم در عصر دیجیتال جزو با سوادان محسوب می شویم یا خیر، ابتدا باید تعریف کوتاهی از سواد داشته باشیم :
سواد در مختصرترین تعریف توانائی خواندن و نوشتن است و لذا هر کس که در هر سطحی، قادر به خواندن و نوشتن متنی باشد می توان او را در سطحی از با سوادی ارزیابی و قرار داد. اما در عصر اطلاعات و رسانه، این تعریف از سواد هرچند لازم ولی کافی نیست؛ در دنیای دیجیتال امروز سواد در مفهومی جدید و نیازمند به ارائه ی تعریف گستردهتری در بعد رسانه ای است که بسیار فراتر از توانایی خواندن و نوشتن و مبتنی بر قابلیت ها و مهارت های دیگری است.
سواد رسانهای علاوه بر توانایی معمول در سواد سنتی، توانایی تحلیل و ارزشیابی پیامها و قدرت تولید و انتقال اطلاعات به دیگران در قالبهای مختلف و با ابزار گوناگون را در انسان پدید میآورد. اینگونه از سواد؛ با توانمند کردن انسان بر درک نحوهی کار رسانهها و نحوهی معنیسازی آنها، ماهیت و اهداف تولید پیام رسانهها و تأثیرات و تکنیکهای رسانههای گوناگون، او را از مصرفکنندگی صرف خارج کرده و در برابر اثرات رسانهها مقاوم میسازد.
سواد رسانهای در کنار آموختن خواندن ظاهر پیامهای رسانهای از رسانههای مختلف، میکوشد خواندن سطرهای نانوشتۀ رسانههای نوشتاری، تماشای پلانهای به نمایش درنیامده و یا شنیدن صداهای پخشنشده از رسانههای الکترونیک را به مخاطبان بیاموزد.
در واقع، سواد رسانه ای بر خلاف تصور عوام، مقابله با رسانه ها نبوده و بلکه مدیریت محتوا و توانایی شناسایی سودمند ترین پیام ها و مناسب ترین آنهاست. بدین منظور کاربر و استفاده کننده از رسانه باید فعالانه در میان خیل ابزارهای رسانه ای و شبکه ها دست به گزینش رسانه ی مطلوب و انتخاب بهترین پیام بزند و لذا لازم است قبل از مراجعه به رسانه ای از ماهیت و کارکرد آن رسانه آگاهی گافی داشته باشد.
کاربران همواره باید به عنوان کنشگری فعال، مهارت و توانایی های دیگری همچون ماهیت و کارکرد رسانه، انگیزه سنجی صاحبان رسانه، تحلیل روابط علی و معلولی در پیام و گزارش های دریافتی و توانایی تشخیص و شناسایی تحریف ها،کلیشه سازی ها، تفکیک و تحلیل تبلیغات و نقد هر یک را بخوبی کسب کنند و همواره با درک شناخت نیاز خود از خود سوال کنند که: از میان انبوه رسانه ها و شبکه های خبری و اطلاعاتی و نیز انبوه محتواهای تولید شده، کدامیک را برگزینند تا بیشترین منفعت و سودآوری را در راستای پاسخگویی به نیازشان، برای آنها رقم زند.
حال با این تعاریف در عصر دیجیتال کدام یک از ما حقیقتاً با سوادیم؟!