موسسه رسانه شو
واقعیت پنهان مرد عنکبوتی
مرد عنکبوتی قهرمانی افسانهای است که پیش از حضورش در عرصهی سینما، نخست در سال ۱۹۶۲م، توسط پدیدآورندهی اصلیترین شخصیتهای کمیک در جهان و بازیگر، تهیهکننده و نویسنده یهودی آمریکا، یعنی استن لی (Stanley Martin Lieber) بهوجود آمد و توسط استیو دیتکو (Steve Ditko) طراحی و با سرمایهی شرکت جهانگستر مارول (Marvel Comics) و در قالب مجله و کتاب کمیک (Comic book) به جهانیان عرضه گردید.
مرد عنکبوتی در واقعیت پنهان خود در تعارضی آشکار با دین حَق و این فرمودهی خداوند متعال در قرآن کریم که میفرماید: مَثَلُ الَذینَ اتَّخذوا مِنْ دونِ اللّهِ اولیاءَ کمَثلِ العنکبوتِ اتَّخَذَتْ بیتاً وَ اِنَّ أَوْهَنَ البیوتِ لبیتُ العنکبوتِ (عنکبوت : ۴۱) سعی میکند تا تنها با کمک نیش یک عنکبوت، اسطورهای شکستناپذیر خلق نماید که فقط با اتکا به قدرت انسانی خود با بدیها به مبارزه برخاسته! و بدینترتیب مخاطبان خود را به چنان شگفتزدگی بصری میرساند که آرزوی دوستی و محبت با او را در دل میپرورانند.
واقعیت پنهان مرد عنکبوتی شاید برای بسیاری مشخص نباشد و تا به آینده نیز هیچگاه ستیز مستقیم او با دین حَق برای بسیاری از مخاطبان معلوم نگردد؛ اما آنچه که بدون هیچ تردیدی برای هر مخاطبی قابل فهم و درک میباشد، حضور مرد عنکبوتی بهعنوان شخصیتی لیبرال و بر بستر تفکر سکولاریسم است که بهنوعی ویژه از ماهیت قُدسی قانون و قراردادهای اجتماعی در جامعهی پیرامونی خود دفاع مینماید.
سخن در باب سکولاریسم بسیار است، اما آنچه که اهمیت دارد، فهم این نکته است که تفکر سکولار بهعنوان مروّج دینی بَشرمحور در قالب لیبرالیسم، بهگونهای تنظیم شده که از قابلیت جذب تمامی تفکرات مختلف خدامحور برخوردار باشد و حضور تمامی ادیان را در حوزهی روابط فردی هریک از انسانها محترم بشمارد. این دین بشری تنها تفکر متعارض خود را دین حق میداند که ادعای پاسخگویی به تمامی نیازهای بشری را داشته و برنامهای برای رهیافت انسان به سعادت در دنیا و آخرت ارائه میدهد.
به این ترتیب، تنها تعارض سکولاریسم با سایر ادیان در نفی دین حق و تقابل مستقیم با آن است که در این مسیر و در گام نخست، سکولارها با ارائهی ذهنیتی متحجرانه از این دین، سعی مینمایند تا مشروعیت حضور اجتماعی و موجّه بودن اظهار نظر کتاب آسمانی مبتنی بر دین حق را به عصر سنّت (Tradition) محدود نموده و با یادآوری تکامل انسان، تجدد یا مدرنیسم (Modernism) را سرآغاز فصل جدیدی معرفی سازند که لازم است در آن تبیین مناسبات شهروندی بهگونهای بشری و منطبق با نیازهای جدید انسان مدرن، مورد بازبینی قرار گرفته و در این مسیر، شعار فریبندهی جدایی دین از سیاست، برای تببین نحوهی کنار کذاشتن دین حَق و اتخاذ روش برآمده از دین لیرالیسم، در جهت ادارهی بهتر امور دولتها و حکومتها فریاد زده میشود.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط سامیه بانو در 1402/02/19 ساعت 06:29:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1402/02/27 @ 12:22:04 ق.ظ
محمدی [بازدید کننده]
چقدر متن آموزنده ای هست