موسسه رسانه شو
موضوع: "رسانه"

انتقاد از «تخریب» چهره زنان خانهدار در سریالهای نمایش خانگی
دوشنبه 02/05/09
تصویر منعکسشده در محصولات نمایش خانگی از شخصیت زن خانهدار، اغلب موجودی ضعیف، عاجز از تصمیمگیری، ناتوان در رفع نیازهای شخصی و وابسته است.
اکثریت زنان جامعه خانهدار هستند و بر این اساس ادعای کرده سریالهای نمایش خانگی چهره زنان خانهدار را تخریب میکنند.
تعداد کمتری از زنان سریالهای نمایش خانگی، خانهدار هستند. این درحالی است که طبق آخرین نتایج سرشماری در سال ۱۳۹۵، ۶۲.۱ در صد از جمعیت زنان ایران را زنان خانهدار تشکیل میدادند، یعنی اکثریت جمعیت زنان.
با بررسی این سریالها به شخصیتهایی برمیخوریم که از سطح پایینی از فرهنگ برخوردارند، دغدغه اصلی آنها تغییر ظاهر و پوشش طبق مد روز و خوشگذرانی است. این شخصیتها مدام به دنبال انجام عملهای زیبایی، خرید و پیداکردن فروشگاههای جدید، خرج کردن پول برای نیازهای کاذب و غیرواقعی، فریب مردان و دلبریهای بیجا برای جلب نظر آنان و این دست کارها هستند.
در بعضی ازسریالها، این ویژگی به تمامی زنان آن سریال تسری پیدا میکند و نتیجه حاصل چیزی نیست جز ضعیف و سطح پایین نشان دادن قشر زنان. تصویر منعکسشده در محصولات نمایش خانگی از شخصیت زن خانهدار، اغلب موجودی ضعیف، عاجز از تصمیمگیری، ناتوان در رفع نیازهای شخصی و وابسته است.
براساس یک بررسی، از میان شخصیتهای زن سریالهای نمایش خانگی تنها ۲۸ درصد خانهدار هستند. حدود ۸ درصد از زنان بازیگر در این سریالها کار خانه انجام میدهند و در بیش از ۴۱ درصد از سریالها، خدمتکار زن حضور دارد.
بررسی محتوایی نقش زن در این سریالها نیز نشان میدهد شخصیت زن خانهدار قصه، موجودی ضعیف، عاجز از تصمیمگیری، ناتوان در رفع نیازهای شخصی و وابسته است!

نقش صدا و سیما در عصر جدید
شنبه 02/05/07
صدا و سیما را اگر در دوران گذار برای تغییر در عناصر ثابت به عناصر جدید در نظر بگیریم، برنامه های مثل مهلا می توانند ثابت کنند که همگی اقشار و طیف های مختلف جامعه در این نقش و طرح جدید سهیم هستند و می توانند تاثیر گذار باشند _ بدین شیوه که البته در ابتدای راه می باشد _ به مرور می توان در خطوط اصلی اشتراکات و تفاهمات را بالا برده و در سایر مسائل با تضارب آراء بسیاری از معضلات اجتماعی و فرهنگی را از بین برد.
«شاید» بی اغراق تنها کشور در حال توسعه که فاقد ساختارهای حزبی در دنیا به شکل مدون برای شهروندان خود می باشد، کشور ایران می باشد؛ ولی علت اینکه چرا انباشت دغدغه ها و چالش های اجتماعی تا کنون به انفجار جامعه منجر نشده را باید در سازوکار و ساختارهای متفاوت جامعه ایرانی اسلامی جستجو کرد؛
حضور تشکل های مانند مسجد، هیئت و پیوند های قومی و فامیلی جای خالی تشکل های اجتماعی مانند احزاب را در کشور پر کرده و چه بسا با ظرفیت غنی و تاریخی خود کارکردهای به مراتب بهتری نسبت به احزاب را در خود دارند.
ولی باید با نگاه دقیق و بدون جانب داری قبول کنیم که به علل مختلف این تشکل ها در بعضی از برهه های زمانی مختلف بعضی از طیف های فکری و سلیقه ای را از خود رانده و جذب مجدد آنها نیاز به زمان و تغییر بعضی رویکرد هاست، چون تاریخ نشان داده این تشکل ها ظرفیت پذیرش و هضم تمامی سلایق و علایق را داشته چه بسا با بها دادن به آنها ارزش افزوده فرهنگی و اجتماعی از آنها استخراج نموده اند.
لذا بر نهادها و ارگان های فرهنگی و اجتماعی و در صدر صدا و سیما به عنوان رسانه فراگیر باید با نشان دادن درهای گشوده به سوی تمامی طیف های مختلف جامعه، سعی در ترمیم شکاف های بوجود آمده را فراهم و در ادامه سایر اجزای پیکره فرهنگی کشور نیز به این سمت سوق و ادامه مسیر بدهند.
مسلما هدف از جذب حداکثری در این نقشه راه، رد شدن از خطوط قرمز و نادیده انگاشتن آنها و یا حرکت در مسیر خلاف آنها نیست، هدف انجام رسالت تام و تمام فرهنگ ، آن هم فرهنگ ایرانی _ اسلامی و استفاده بهینه آن برای جامعه است تا جامعه از مخاطرات تهاجمات دشمن مصون و از این نعمات خدادادی و در دسترس بی بهره نماند.
مصادیق استفاده از ظرفیت های فرهنگی بسیار، و تحلیل و تبیین آن مجالی مفصل و کارشناسانه را می طلبد ولی سیره اولیای الهی و توفیقات انقلاب اسلامی در عمل به آن سیره خود موید این مطلب است.

این حجم از وارونهنمایی رسانهای در دنیا بیسابقه است...!
جمعه 02/05/06
جعلیات دشمن در فضای مجازی یکی و دو تا نیست، آنها موفقیتها را کتمان و واقعیتها را تحریف میکنند.
همانهایی که حقیقت را وارونه میکنند. نه این که حقایق را منحرف کنند، بلکه از اساس تغییر میدهند.
واقعیت را 180 درجه عوض میکنند، بعد همان حقیقت جعلشده را در بوق و کرنا میکنند. شیوه دشمن، جعل کردن است و پایهی کار همان دروغ است.
اما در این مدل از دروغپردازی، یک امر مثبت را با وارونه کردن، سیاه جلوه میدهند. با این روش ابهام را ایجاد و بعد افکار مردم را به حال خود رها میکنند.یک عده هم این وارونهنمایی را میپذیرند و باور میکنند. مصداقهایش هم این روزها بسیار است.
یک نمونه همین که میگویند مردم بیدین شدهاند:
- 2 میلیون نفر در لحظه تحویل سال به حرم امام رضا (ع) میروند.
- مراسم شبقدر پرشورتر از قبل برگزار میشود.
- بیش از 5 میلیون ایرانی در راهپیمایی اربعین شرکت میکنند.
- اعتکافهای چند صد هزار نفری دانشجویی و دانشآموزی برپا میشود.
- هیئتها در شب های ماه رمضان جای سوزن انداختن ندارند.
- حضور مردم در مهمانی 10 کیلومتری عید غدیر همه را غافلگیر میکند.
آن وقت از این نشانههای واضح گسترش دینداری مردم میگذرند و بدون سند و مدرک میگویند:مردم بیدین شدهاند…!!!
در همین قصه خودکشی آقای پوراحمد، القای ناامیدی گسترده کردند:گفتند مردم از زندگی بریدهاند و خودکشی میکنند.
در رسانههایشان تبلیغ کردند که مردم ایران، آینده را تاریک میبینند. بدون اعلام هیچ آمار و ارقامی گفتند که خودکشی زیاد شده است؛ اما حقیقت چه بود؟!
ایران به اعتراف سازمان بهداشت جهانی حتی در میان 100 کشور اول، از نظر آمار خودکشی هم قرار ندارد.برعکس ما، کشورهای مدعی پیشرفت، توسعه و رفاه مادی، در رتبههای بالای این فهرست هستند.این آمار و ارقام را سانسور میکنند تا حقیقت وارونه شود…
یا مثلا هشتگ میسازند که اعدام نکنید. طوری فضاسازی میکنند که حاکمیت هر روز صدها نفر را بالای چوبه دار میبرد.
با همین اعدامهای خیالی، در اذهان تصویرسازی میکنند، اما واقعیت این است که فقط در همین سال گذشته 650 اعدامی محکوم به قصاص با صلح و سازش، از پای چوبه دار به زندگی دوباره بازگشتند. این عدد را نمیگویند. این حقیقت را وارونه میکنند تا تصویری خشن از ایران بسازند…
مصداقها بسیارند:
- بانک جهانی از رتبه خوب اقتصاد ایران میگوید و آنها از ونزوئلایی شدن اقتصاد کشور.
- آمار و ارقام از رشد تولید میگوید و آنها از ورشکسته شدن تولیدیها.
- نظرسنجیها از اعتقاد مردم به حجاب میگوید و آنها از فراگیری کشف حجاب.
- عیبهای کوچک را بزرگ و دستاوردهای بزرگ را کوچک یا انکار میکنند…
اما چاره چیست؟!
مسیر روشن است؛ نباید گذاشت دشمن و ضد انقلاب داخلی و خارجی، حقیقت را وارونهنمایی کند. باید جلوی تصویرسازی غلط و تحلیلهای مغرضانه را گرفت.

آیا همین دوست داشتن کافیست؟
پنجشنبه 02/05/05
گفتم: من تورا دوست دارم پرسید: آیا همین دوست داشتن کافیست؟
شاید دوست داشتن و محبت را برای خودمان درست معنا نکرده باشیم که امروز فکر میکنیم محبت یعنی همین ابراز علاقهای که به شخصی یا مکتبی یا چیزی داریم.
این ابتدای مسیر است و حتی قدم اول هم نیست و شرط اول قدم آن است که مجنون باشید. مجنون مصداق خوبی برای عاشقانه زیستن است و عاشقانه زیستن یعنی فراموشی خود و غرق در محبوب شدن.
غریق در عشق خود را نمیبیند و راه نجات را فقط معشوق میداند؛ تمام ساحتهای نفس خود را بر اساس مبانی مورد نظر معشوق چیدمان میکند و حرکتی همه جانبه به سمت معشوق دارد.
از لوازم عشق و حب سعی در مشاکلت بیشتر به محبوب و معشوق است و اگر خود را عاشق کسی میدانیم اما سعی در همسنخی با او نمیکنیم این نو احساسات را نمیتوان عشق نام گذاری کرد.
از لوازم دیگر عشق، مطیع بودن در مواجهه با امر محبوب است؛او چه میخواهد تا عاشق برای جلب رضایتش همان کند
در کجاست تا عاشق هم همان جا باشد.
کدام سمت وسو را دارد تا عاشقم هم به همان سمت روانه شود.حال باید از خود بپرسیم چقدر مشاکلت با حضرت سید الشهدا در وجودمان حاصل کردیم که خود را محب و عاشق او بدانیم تا بعد بتوانیم ادعا کنیم این حب موجب نجاتمان است نه کیدی از کیدهای شیطان برای فرار از حقیقت؟

اساس ساخت برنامه مهلا چیست؟
پنجشنبه 02/05/05
امام حسین (علیه السلام)متعلق به همه است، در این شکی نیست؛ اما اگر امام حسین(علیه السلام) را پذیرفتیم بقیهی دین و مکتب را نباید پذیرفت؟پیش از آنکه به نقد یا تایید محتوای گفتگوهای برنامه پرداخته شود، باید به اساس ساخت این برنامه توجه کرد.
برنامه اینترنتی «مهلا» امسال نیز با همه نقاط قوت و ضعفش در محرم با اجرای محمدحسین پویانفر در حال پخش است. افراد متعدد بسیاری از جمله مهران غفوریان، جواد خیابانی و حسین راغب در این برنامه آمدهاند. سخن گفتن از امام حسین (علیه السلام) عالی است، باید بیشتر هم بشود.
در لابهلای صحبتهای این برنامه، یک نکته بیش از اندازه بزرگنمایی شد که امام حسین (علیه السلام) متعلق به این چهل سال پس از انقلاب اسلامی نیست و برای همه مردم است، چه گنهکار باشد چه مؤمن.
این حرف، درست است ولی تمام حقیقت نیست. حضرت اباعبدالله(علیه السلام) برای همه است، کسی ایشان را به انحصار در نیاورده است؛ اما دوستداشتن امام حسین(علیه السلام) نیازمند عمل به اعمال و تحفّظ به قیوداتی است. نمیشود کسی را دوست داشت، برای وی عزاداری کرد و اشک ریخت ولی به خواست او نظر او اهمیتی نداد!
گفتن بخشی از واقعیت نه همهی آن، منجر به رشد کاریکاتوری دین در ما میشود.از همه مهمتر اگر کسانی عیب و نقضی در اجرای دین دارد چه در ظاهر و چه در باطن، دلیل بر مخالفت ورود آنها به دستگاه اباعبدالله(علیه السلام) نیست ولی باید در جهت اصلاح ایشان گام برداشته شود.
چرا برای دیده شدن برنامه باید از افراد سرشناس دعوت شود؟
چه شاهرخ ضرغامها و طیب حاجرضاییها در طول تاریخ بودهاند که تخطی از دین داشتند(خلافکار بودند) ولی با احترام گذاشتن به دستگاه امام حسین اصلاح شدند. هیچکس و هیچچیزی برای ورود بدحجاب و حتی بیحجاب مانع نیست – البته درصورتیکه ورودش سازمانیافته نباشد – اما با این قید که منجر به اصلاح شود، نه آن که بعد هیات «روز از نو روزی از نو».
گاهی اوقات افراد عادی جامعه که شناخته شده نیستند، میزان معرفت نظری و عملی بیشتری نسبت به حقیقت از جمله معرفت حسینی دارند و پخته تر از افراد سرشناس به آن دست مباحث توجه میکنند.
باید پرسید که هدف و اولویت برنامه چیست؟دیده شدن در مقیاس زیاد یا بیان حقیقت؟ دعوت از افرادی که میزان معرفت کافی برای معرفی و تبلیغ شخصیتی مثل امام حسین(علیه السلام) رو ندارند بزرگترین ضعف برنامه است.
البته احساس میشود برنامههایی به این سبک اولویت ترویج و تبلیغ مبتنی بر برانگیختگی احساسات داشته باشند تا ایجاد معرفت و شناخت.در پایان هم باید گفت که بخشی از اصلاح عزادار امام حسین(علیه السلام) نیز به عهده سخنران، مداح و عوامل هیئات است.

مقدمات اثر گذاری رسانه یزیدی
پنجشنبه 02/05/05
مقدمات اثر گذاری رسانه یزیدی
اول، چرا از رسانه علیه امام استفاده کردن؟
چون یکبار علیه امام حسن مجتبی( علیه السلام ) حربه ایشان جواب داده بود. از طرفی هم چون خود مردم از امام خواسته بودند که بیان جنگ پرهزینه و پر تلفاتی برای حکومت یزید می شد و شاید کلا نابود و از بین میرفت . پس بهترین راه استفاده از ابزار رسانه است.
دوم کاتالیزورهای اصلی رسانه یزیدی
۱. یزید خودش احمق می باشد . پس ابن زیاد که زیرک است انتخاب می شود برای رهبری عملیات رسانه ای
۲. پول و مقام در کنار عملیات رسانه ای ابزار مهمی بود. هم به افراد مهم قبائل هم بعضا به مردم
۳. کوفیان سواد رسانه نداشتند و بارها امویان روی جهلشون حساب باز کردند
سوم زمینه های فکری و فرهنگی کوفه
۱. مردم و سران کوفه مادی گرا بودند و بسیارشان برای غنیمت و مقام از امام دعوت کرده بودند. یعنی ایدئولوژی نداشتن و آدم بدون ایدئولوژی راحت با شبهات یا فریب ها منحرف می شود .
۲. وجود شبهات و شک نسبت به ولایت بود. یعنی ایمان راسخ به امامت و تشکیل حکومت اسلامی نداشتند و علما هم در فرهنگ سازی اعتقادی کم کاری داشتند.
۳. وضعیت اسفناک فرهنگی. روایت داریم که امام علی (علیه السلام) به مردم کوفه فرمودند : میخواهیم یک زن را سنگسار کنیم هرکس گناه مشابهش رو انجام نداده بیاد. اما جز ایشان ، امام حسن و امام حسین کسی نیامد.
همچنین تصورتون مثل فیلم مختار نباشد از اون زمان. وضعیت پوشش و حجاب و مجالس می مشروب و رقص بپا بوده در کوفه و در موردش از امام علی روایت داریم. از مردمی از که مسلمانی فقط اسمش رو حمل میکنن چه انتظاری میرود؟ اینکه به هر سمتی که هوسشون رو تامین کند بچرخند.