موضوع: "اخبار"

نحوه عملکرد آنتی‌ویروس ایرانی

 

به تازگی یک آنتی‌ویروس ایرانی رونمایی شد که به گفته مسؤولان این پویشگر امنیتی هر اپلیکیشن موبایلی را می‌تواند بررسی و مخرب بودن یا نبودن آن را اعلام کند و قادر است بیش از ۶۰ درصد بدافزار‌ها را در فضای مجازی شناسایی کند.

 با رشد اشراف شرکت‌های تامین‌کننده تجهیزات سخت‌افزاری در بازار فناوری اطلاعات و ارتباطات، به مشخصات فنی و مختصات تجهیزاتی که ارایه می‌دهند، عواملی، چون افزایش حجم گردش کالا و نیاز به اختصاصی‌سازی و کاهش قیمت تمام شده محصولات و تمایل به کنترل بیشتر برروی محصولات قابل عرضه، علاقه شرکت‌های تامین کننده برای ورود به عرصه تولید را افزایش می‌دهند.

امروزه از منظر جهانی، سه عامل طی سه سال اخیر باعث شده زنجیره تامین اقلام فناوری اطلاعات با چالش جدی روبرو شود. همه‌گیری کرونا، اختلافات تجاری چین و آمریکا و جنگ اوکراین عواملی است که باعث شده کسری قطعات الکترونیک (تراشه) در سطح دنیا باعث طولانی شدن زمان تحویل عمده تجهیزات زیرساخت‌های فناوری اطلاعات شود.

در حال حاضر کالا‌هایی که شاید زمانی با شرایط تحویل فوری در دنیا قابل تامین بود، امروزه تا شش ماه هم طول می‌کشد تا تحویل شود و این امر باعث می‌شود تامین‌کنندگان به فکر ورود به فرآیند تولید افتاده و با کنترل بخشی از زنجیره تامین قطعات، مشکلات طولانی شدن زمان‌های تحویل را کاهش دهند. وجود نیروی کار ارزان، انرژی ارزان، برخی قوانین حمایتی دولت و استقبال حاکمیت از تولید و بومی‌سازی در حوزه فناوری اطلاعات طی سه سال اخیر انگیزه بیشتری برای حرکت به سمت تولید این محصولات در ایران بوده است.

کارشناسان معتقدند، نهاد‌های مختلف حاکمیتی تلاش کرده‌اند با وضع قوانین، سیاست‌گذاری کلان، لحاظ عبارت «تولید» در شعار سال و دیگر اقدامات قانونی باعث سرعت بخشیدن به رشد تولید در کشور شوند؛ تصویب قانون «حداکثر حمایت از توان تولید داخل و بومی‌سازی»، شاید مهم‌ترین اقدام قانونگذار در این خصوص طی سال‌های اخیر بوده است؛ بنابراین همزمان با توجه به بحث بومی‌سازی در حوزه‌های مختلف، ارتباطات و فناوری اطلاعات هم از موضوع غافل نمانده و طی سال‌ها مسئولان حوزه ارتباطات بر بحث بومی‌سازی تأکید کرده‌اند، به گونه‌ای که اوایل آغاز به کار دولت سیزدهم، عیسی زارع پور- وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات- بر ضرورت حمایت از بومی‌سازی زیرساخت‌های امنیتی تأکید کرد. وی با بیان این که نیازمندی‌های کشور مبتنی بر سرمایه‌های بومی است گفت این موضوع باید تقویت شود و ما از طریق ظرفیت‌هایی که خودمان داریم خدماتمان را ارائه دهیم.

تولید و حمایت از پلتفرم‌های بومی، تولید گوشی ایرانی و سیستم عامل بومی از جمله اقداماتی است طی سال‌ها و البته دو سال و نیم گذشته توسط وزارت ارتباطات با همکاری سایر نهاد‌ها انجام شده است.

در این راستا، اخیرا از یک آنتی ویروس ایرانی رونمایی شد که به گفته مسئولان این پویشگر امنیتی هر اپلیکیشن موبایلی را می‌تواند بررسی و مخرب بودن یا نبودن آن را اعلام کند؛ در واقع این سامانه مذکور قادر است بیش از ۶۰ درصد از بدافزار‌ها را در فضای مجازی شناسایی کند.

در این باره جانشین فرمانده کل انتظامی کشور گفته است که پیشنهاد استفاده از سامانه فارز از سوی پلیس به شورای عالی فضای مجازی داده شده تا این شورا استفاده از آن را الزامی کند که به دنبال آن شاهد کاهش نصب بدافزار‌ها بر روی تلفن‌های همراه باشند.

در توضیحات معرفی این سامانه تنها گفته شده که می‌تواند هر اپلیکیشنی در موبایل را مورد بررسی قرار دهد و درباره مخرب بودن و یا نبودن آن اپلیکیشن تصمیم‌گیری کند؛ حال این سوال وجود دارد که آیا این سامانه بر روی تلفن‌های همراه به گونه‌ای عمل خواهد کرد که درباره وجود و یا عدم وجود یک اپلیکیشن در تلفن همراه کاربران تصمیم خواهد گرفت؟

 

 

چگونه شبکه های اجتماعی شیوه فرزند پروری ما را تغییر میدهند؟

رسانه­ های اجتماعی نحوه برقراری ارتباط ما با دیگران، دریافت اخبار و به اشتراک­ گذاری آن را تغییر داده ­اند. در عصر جدید، رسانه­ ها و شبکه ­های مجازی به سادگی شیوه فرزند ­پروری و والد گری ما را تغییر داده ­اند. برای درک این موضوع کافی است پیش از به اشتراک­ گذاری عکس فرزندتان در فضای مجازی و انتظار برای دریافت لایک و تمجید از او به این موضوع دقت کنید که فضای مجازی تا چه حد شیوه والد گری شما را نسبت به گذشته تغییر داده است؟

تأمل می­کنیم

 رسانه ­های اجتماعی سبب شده ­اند در اغلب کارهای­مان مکث کنیم! به لحظه برگزاری جشن برای فرزندتان فکر کنید. به جوش­ و­ خروش و لذتی که اکنون جای خود را به تفکر و تلاش برای ثبت این لحظه و اشتراک ­گذاری در فضای مجازی داده است، در همین لحظه کوتاه تأمل و مکث برای انتخاب تصویر، متن و اشتراک ­گذاری آن­ها در فضای مجازی، لحظه مهم تعامل و ارتباط با کودک را از دست می­ دهیم.

مقایسه می­کنیم

فضای مجازی ما را وادار به مقایسه فرزندمان با همسالان خود می­ کند. نمایش موفقیت­ های همسالان در فضای مجازی مانند قبولی در مدارس خاص، توانایی حفظ الفبا در سنین کم و صحبت کردن به زبانی غیر از زبان مادری، از جمله این نمایش­ هاست که غالباً موجب مقایسه ناصحیح کودک با سایر همسالان می­شود. این یک نبرد مخفی میان ارتباط والدین و کودکان است که با بمباران اطلاعات نمایشی بر شیوه فرزند ­پروری اثر می­ گذارد. علاوه بر این، بسیاری از والدین نیز شیوه والد گری خود را با سایر والدین مقایسه می ­کنند و به نوعی حس شکست و استرس در آنها بوجود می آید. اکثراً آن­چه در رسانه­ های اجتماعی به اشتراک گذاشته می ­شود، تصویری است مطلوب از درخشان ­ترین روزهای زندگی نه آن چه حقیقتاً و دائماً در حال رخ دادن است. مطالعات جدید نشان می ­دهند این شبکه ­ها در ارتباط با فرزند ­پروری و والد گری برای مادران استرس ­زا هستند.

 

باج‌گیری رسانه‌ای؛ تخریبگر فضای نقد و اصلاح در سینما

 

شبکه‌های اجتماعی به عنوان یکی از تحولات چشمگیر دنیای رسانه طی چند دهه اخیر، همان‌طور که رسانه‌های کوچک، سریع و ارزان را به ارمغان آورد تا صداهای متفاوت و اقلیت بسیار راحت‌تر و تنها با یک صفحه اجتماعی شنیده شود، آفت مهمی داشت که مدت‌هاست گریبان عرصه رسانه را گرفته است: فیک‌نیوزهای خلق‌الساعه، بی‌هویت و گاه مقطعی که فضای ارتباطات را مخدوش می‌کنند.


در مقابل رسانه‌های اصلی، شناسنامه‌دار و مسئولیت‌پذیری که قواعد رایج عرصه رسانه را رعایت کرده و برای پیگیری هر مسئله به اندازه اهمیت آن هزینه و زمان مصرف می‌کنند، شبه‌رسانه‌هایی وجود دارند که هرجا خاک حاصل‌خیزِ پول وجود داشته باشد، قارچ‌مانند به سرعت رشد می‌کنند و تکثیر می‌شوند. این‌ها از «واقعیت» تغذیه نمی‌کنند و «حقیقت» تحویل مخاطب نمی‌دهند؛ بلکه تنها پول را می‌شناسند و به تخریب هر چیز یا کسی می‌پردازند که منبع بالقوه درآمدزایی بوده، اما بالفعل نشده است.

این پدیده که چند سالی است در سینمای ایران نیز به واسطه برخی ارتباطات و سوبسیدهای خبری و البته مالی پر رنگ شده است را شاید به سختی بتوان «رسانه» نامید، چراکه تنها در ظاهر، شبیه به «رسانه» است و بیش از هرچیز کارکرد باج‌گیری دارد. امروز از یک مسئول/چهره پول می‌گیرد و او را بالا می‌برد و بی‌جهت از او تمجید می‌کند و فردا از رقیبش پول می‌گیرد و همان مسئول/چهره اول را تخریب می‌کند.

فیک‌نیوزها البته همواره به دروغ‌گویی نمی‌پردازند، ولی موثق و قابل اعتماد نیستند و پشت پرده هر محتوای آن‌ها، ممکن است جریان ناسالم مالی وجود داشته باشد. از همین روست که نه‌تنها فضای اختصاصی آلوده‌ای دارند، بلکه برای مجموعه اتمسفر رسانه نیز آفت به شمار می‌آیند و بیش از فایده، ضرر دارند. خدشه به رابطه سه‌طرفه حاکمیت، مردم و رسانه، آسیب واضح این جریان است، چراکه بسیاری از مردم ممکن است نتوانند این شبه‌رسانه‌ها را از رسانه‌های اصلی تمییز دهند، حاکمیت و البته مردم را به کلیت رسانه بدبین می‌کنند و به ترویج جریان ناسالم پول در رسانه می‌پردازند.

علی افشار روزنامه‌نگار پیشکسوت و قدیمی حوزه هنر از دیدی متفاوت به حضور فیک‌نیوزها در جریان خبری این روزها می‌پردازد و می‌گوید که «باید باور کنیم که انحصار رسانه‌ای با شتابی عجیب و غریب در دهه‌های اخیر در هم شکسته است. دیگر خبر را نمی‌توان از لابه‌لای کاغذ نشریات و روزنامه‌های مکتوب و خبرگزاری‌های رسمی جست. خبر هر لحظه و هر جا قدرت رشد و تکثیر پیدا می‌کند و دیگر صرفا در باغ و دشت و یا در گلخانه متولد نمی‌شود. هر کس در لحظه می‌تواند با گوشی شخصی خود خبر و ویدئو و عکس به دنیا مخابره کند و رسانه‌های رسمی را حیرت‌زده کند».

افشار با وجود اینکه معتقد است نمی‌توان بطور کلی فیک‌نیوزها نفی کرد اما آن‌ها را به هوای آلوده‌ شهرها تشبیه می‌کند که تنها سلاح مبارزه با آنها در یک جمله می‌داند؛«همان تعریف قدیمی خبر که باید از صحت، دقت و سرعت برخوردار باشد».

 

 

صدمه دیگر این جریان، جابه‌جایی مسائل اصلی و فرعی‌ست. در شرایطی که طبعا کشور در حوزه‌های مختلف مسائل گوناگونی دارد، جریان فیک‌نیوز تنها مواردی را برجسته می‌کند که بشود از آن پول درآورد؛ نه آنچه واقعا برای کشور اهمیت دارد و لزوم پرداخت به آن حس می‌شود. به همین شکل، گاه حاشیه‌های زائد، بر متن قضایا غلبه می‌کند؛ چراکه اساسا برای این جریان، جذب مخاطب به هر قیمت، با هدف کسب سود بیشتر اولویت دارد و در این مسیر، طبعا بزرگ‌نمایی حواشی کم‌اهمیت و زرد بیش از پردازش مسائل مهم می‌تواند عامه مخاطب را جذب کند. این اصلی و فرعی شدن مسائل را می توان در سینمای ایران به وضوح دید چنانچه مسائل اصلی سینمای ایران به حاشیه رانده می شود و صرفا این حواشی مدیریتی است که پر رنگ می شود.

امیرحسین مکاریانی روزنامه‌نگار با سابقه فرهنگی و کارشناس ارشد رسانه نیز در خصوص نقش فیک‌نیوزها معتقد است که «ماهیت فضای مجازی این است که هر کسی می‌تواند برای خود رسانه‌ای داشته باشد اما آنچه مهم است اعتبار بخشی به این رسانه‌هاست اگر فعالان و مدیران سینمایی همراه این فرآیند شوند و به کانالها و رسانه‌های بی‌هویت که متولیانش مشخص نیستند بها دهند دور باطلی ایجاد خواهد شد که حکم فراهم کردن محیط نمور را برای قارچ نیوزها دارد. قارچ‌نیوزها همواره در محیط مرطوب و فاقد شفافیت و نور رشد می‌کنند. تا اگر تهمت یا افترایی به نهاد یا شخصی زدند امکان پاسخگویی، شکایت و پیگیری وجود نداشته باشد. این شرایط خلاف اصول روزنامه‌نگاری و رسانه‌داری است و حتی خلاف وجدان».

از سوی دیگر برای این جریان به طور کلی «سؤال» اولویت ندارد، چراکه «پاسخ» موضوعیت ندارد. محتوای این شبه‌رسانه‌ها پیش از بررسی توسط تولیدکننده محتوا، جهت‌گیری موضوعی مشخصی دارد؛ به سمت سفارش‌دهنده غش می‌کند یا برای تخریب رقیب او آماده‌سازی شده است. به این ترتیب است که به جای رفع ابهامات، تنها به انباشت محتوای بی‌فایده می‌پردازد.

محمد محمدی دیگر روزنامه‌نگار باسابقه حوزه فرهنگ و هنر که مسئولیت‌های متعددی در حوزه مدیریت اجرایی فرهنگ و هنر داشته است، دلیل گسترش روزافزون و قارچ‌گونه فیک‌نیوزها را نبود نظارت می‌داند و عدم وجود قوانین جامع و کافی در فضای مجازی می‌داند و معتقد است که «نمونه بارز این رویه غلط را در بزنگاهای مهم شاهد هستیم که بی نهایت صفحه‌های بی‌نام و نشان در حال وارد کردند اطلاعات غلط و سازمان دهی شده از برخی مراکز هستند. به هر حال چه در حوزه نظارت و چه مدیرانی که با تاثیرپذیری از این فضا تصمیم گیری‌کنند به همان میزان در رشد و گسترش این مسئله کمک میکنند. که باید این رویه اصلاح شود.»

در مقابل آنچه گفته شد، رسانه‌های اصلی اگرچه بی‌عیب‌ونقص نیستند، اما شناسنامه دارند، مسئولیت محتوا را می‌پذیرند، برای پاسخ یا توضیح ارزش قائل‌اند، بر اساس اصولی مشخص جهت‌گیری می‌کنند و مهمتر از همه آن که روی مسائل اساسی دست می‌گذارند و بی‌دلیل مسائل درجه‌دو و درجه‌سه را در اولویت قرار نمی‌دهند.

بر این اساس رسانه اصلی و باهویت برای پرسش، نقد و اصلاح فایده دارد و فیک‌نیوز برای این اهداف مضر است. به همین دلیل طبیعی است که دستگاه‌ها، نهادها و گروه‌ها نسبت به پاسخگویی به رسانه اصلی اهتمام به خرج دهند و فیک‌نیوز را نادیده بگیرند.با این حال برخی مدیران روابط عمومی دستگاه‌ها، برای جریان فیک‌نیوز اهمیت قائل می‌شوند و تأسف‌بار آن که حتی گاه با آن‌ها همکاری می‌کنند.

روشن است که استفاده از این جریان، به هر شکل و برای هر هدف مقطعی که باشد، جز آفت نیست؛ چراکه آسیب ترویج رویه‌های غیرحرفه‌ای فیک‌نیوزها، در نهایت به خود دستگاه و رسانه می‌رسد و با افزایش دامنه نفوذ این شبه‌رسانه‌ها، عرصه نقد و اصلاح را تخریب می‌کند.

شما طوطی نيستيد، چت‌جی‌پی‌تی هم انسان نيست

 

معمولاً اینطور تصور می‌کنیم که ربات‌ها هر چه در حرکات، واکنش‌ها یا جواب‌هایشان به رفتار طبیعی یک انسان واقعی نزدیک‌تر شوند، ربات‌های بهتر یا پیشرفته‌تری محسوب می‌شوند. بنابراین سازندگان ربات‌ها تمایل فراوانی به هر چه شبیه‌تر کردن ساخته‌هایشان به انسان‌ها دارند. بااین‌حال، بسیاری از متخصصان اخلاق فناوری دربارۀ این موضوع تردید دارند. آیا واقعاً خوب است که مرز میان انسان‌ها و ربات‌ها کمرنگ شوند؟ انسان فرض‌کردن ربات‌ها دقیقاً چه پیامدهایی یا آسیب‌هایی را می‌تواند به دنبال بیاورد؟

این موضوع وقتی پیچیده‌تر می‌شود که بدانیم در میان ما آدم‌ها نیز تمایلِ زیادی برای «انسان‌وار» قلمداد کردن موجودات غیرانسانی وجود دارد، چه پای حیوانات در میان باشد، چه ربات‌ها یا حتی عروسک‌ها و مجسمه‌ها.

این روزها با فراگیرشدن بحث از چت جی‌پی‌تی و توانایی‌های خارق‌العادۀ زبانی آن، این مسئله بار دیگر به میان آمده است: امیلی بِندِر، زبان‌شناس مشهوری که یکی از خبره‌ترین متخصصانِ کاربرد زبان در هوش‌های مصنوعی است، می‌پرسد: چرا چت جی‌پی‌تی باید مثل آدم‌های معمولی حرف بزند؟ آیا چنین قابلیتی، به جز «فریب‌دادن» کاربران فایدۀ دیگری هم دارد؟ بِندر می‌نویسد: فرض ما این است که وقتی کسی حرف می‌زند، قصد دارد پیامی به ما منتقل کند و مسئولیت حرفش را هم می‌پذیرد، اما ربات‌ها درکی از حرفی که می‌زنند و پیامدهایش ندارند.

«ما دنیا را تغییر داده‌ایم. ما یاد گرفته‌ایم ماشین‌هایی بسازیم که به‌طور مکانیکی متن تولید کنند. اما هنوز یاد نگرفته‌ایم که چطور بین ماشین و ذهن انسان تمایز قائل شویم».

از نظر بِندِر «چت‌بات‌هایی که ما به‌راحتی آن‌ها را با انسان اشتباه می‌گیریم، صرفاً بامزه یا اعصاب‌‌خردکن نیستند.» بلکه مبهم‌شدن مرز میان ربات و انسان، می‌تواند آسیب‌های جدی در بر داشته باشد. یا اساساً منجر به از هم گسستن جامعه شود. یکی از مثال‌های ساده‌اش، مسئلۀ «انسان‌های جعلی» است. دنیل دنت، فیلسوف مشهور، می‌نویسد: ما نمی‌توانیم در دنیایی با «افراد جعلی» زندگی کنیم. از وقتی پول وجود داشته، جعل پول نوعی خراب‌کاری اجتماعی قلمداد می‌شد که مجازات آن اعدام، درآوردن احشاء و شقه‌شقه‌کردن بود. بحث افراد جعلی هم دست‌کم به همین اندازه جدی است.

از نظر دنت رباتی که می‌تواند مثل یک انسان حرف بزند، فقط یک قدم تا سلاح خطرناکی که در جنگ‌های بیولوژیک یا هسته‌ای می‌تواند به کار گرفته شود، فاصله دارد.

بِندِر می‌گوید من یک قانون دارم: «کمرنگ‌کردن مرزها ممنوع!» اگر این قانون را بپذیرید، آنگاه خیلی راحت‌تر می‌توانید از شرکت‌های بزرگ تکنولوژی که برای توسعۀ هر چه بیشتر هوش مصنوعی سر و دست می‌شکنند، بپرسید: این کارها برای چیست؟ اگر این ابزارها ساخته می‌شوند تا زندگی ما انسان‌ها را راحت‌تر کنند، پس چرا اصرار دارید آن‌ها را مثل دیگر انسان‌ها ببینیم؟ به آن‌ها علاقه‌مند و وابسته شویم؟ یا وقتی آن‌ها را از دست می‌دهیم، فکر کنیم یک دوست را از دست داده‌ایم؟ چرا ابزارها را در قلمرویی آن‌سوی انسانیت نگه نمی‌دارید؟

روش‌های عملیات فومو در رسانه

بعضی از روش‌های عملیاتی استفاده شده در رسانه‌ها برای ایجاد احساس فومو عبارتند از:

عناوین تحریک‌آمیز: این روش شامل استفاده از عناوین جذاب و تحریک‌آمیز برای مقالات، ویدئوها و محتواهای دیگر است. این عناوین ممکن است شامل عبارت‌هایی باشند مانند «چیزهایی که شما باید بدانید»، «این فرصت را از دست ندهید!» و «آیا در زمینه… اطلاعات کافی دارید؟» یا «نکند از بقیه عقب بمانید!» و غیره.

محتوای فوری: استفاده از محتواهایی که در آنها زمان محدودی برای انجام کار وجود دارد. به عنوان مثال، پیام‌هایی که می‌گویند «فقط ۲۴ ساعت دیگر زمان باقی مانده است» یا «فقط ۱۰ دقیقه دیگر تا پایانِ فرصت….» و غیره.

تبلیغات اجتماعی: تبلیغاتی که به افراد احساس می‌دهند که اگر از خدمات و محصولات خاصی استفاده نکنند، فرصت تجربه و بهره‌مندی از آن را از دست می‌دهند.. این نوع تبلیغات برای بهبود تجربه کاربری ایجاد شده‌اند، اما در برخی موارد ممکن است به ایجاد احساس فومو یعنی عقب ماندن از سایر کاربران، منجر شود.

انتشار محتوای مرتبط با تازه‌های روز: منتشر کردن محتوایی که به تازه‌ترین اخبار و موضوعات روز پرداخته و افراد را به‌روز نگه می‌دارد اما با عناوینی نظیر «خبر فوری» یا «خبر داغ» و… می‌تواند به ایجاد احساس فومو دامن بزند.

این روش‌ها به‌صورت گسترده در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی استفاده می‌شوند، اما بهتر است افراد برای مدیریت احساس ترس از عقب ماندن و از دست دادن، استراتژی‌های آن و تکنیک‌های به‌کارگیری آن را شناسند تا در صورت بروز چنین احساساتی، برخورد منطقی‌تری در مدیریت آن داشته باشند.

بازی کودکان کار در زمین «مانکن»ها؛ وقتی عده‌ای از ساسی هم جلوتر می‌زنند


او خیلی کوچک است. حتی سنش به مدرسه رفتن هم نمی‌رسد اما مجبور است به خواسته پدر و مادرش تن دهد و با محتوای یک آهنگ ۱۸+ برقصد! موضوعی که شاید چند سال بعد از دیدن آن شرم داشته باشد!


جثه ریز و کوچکی دارد. جلوی دوربین چادر به سر، آماده ایستاده تا هروقت که نوبتش شد، کاری را که از او خواسته‌اند، انجام دهد. او و پدرش در یک قاب قرار است نقش خواننده لس‌آنجلسی و مانکن‌هایش را بازی کنند … با یک دو سه گفتن مادر بازی شروع می‌شود. پدر آهنگ را لب می‌زند و دختر بچه ۵-۴ ساله هم به محض اشاره مادرش، کم کم چادری را که سفت گرفته، رها و نیمه برهنه شروع به رقصیدن می‌کند…

هیچی از محتوای آهنگ متوجه نمی‌شود. انگار کسی دست او را به زور گرفته و به او گفته است: «باید بیای جلوی دوربین و این کارهایی که بهت یاد دادم را انجام بدی…» او خیلی کوچک است. حتی سنش به مدرسه رفتن هم نمی‌رسد اما مجبور است به خواسته پدر و مادرش تن دهد و با محتوای یک آهنگ +۱۸ برقصد! موضوعی که شاید چند سال بعد از دیدن آن شرم داشته باشد! 

 

سواستفاده خواننده لس‌آنجلسی از المان‌های معروف ایرانی 

چند روزی است آهنگ و موزیک ویدئو جدید ساسان حیدری (ملقب به ساسی مانکن) در فضای مجازی درحال دست به دست شدن است. خواننده‌ای که در سال های اخیر با سوءاستفاده از نام و شهرت شخصیت‌های فیلم‌های پربازدید ایرانی در آهنگ‌هایش، سعی در جذب کردن مخاطب دارد. به عنوان مثال استفاده از اسم شخصیت سمیه در فیلم ابد و یک روز و یا شخصیت لیلا در فیلم برادران لیلا که هرکدام از آنها به نوبه خود در ایران شهرت دارند، از جمله شگردهای ساسی مانکن برای جذب مخاطب بوده است. اما این بار ساسی مانکن فقط به این مسئله بسنده نکرده و با الگو برداری از شخصیت، دکور، لباس‌‌ها و حرکات بازیگران برخی از برنامه کودک‌های پرمخاطب ایرانی، سعی در جذب مخاطب به خصوص کودکان و نوجوانان داشته است.

به عنوان مثال او در موزیک ویدئو جدیدش سعی کرده از دکور برنامه کودک‌هایی مانند «عموپورنگ» و «عمو فیتیله‌ای‌ها» الگو برداری کند که این مسئله باعث هجوم واکنش‌های منفی برخی از سلبریتی‌ها و بازیگران ایرانی به سمت این خواننده لس‌آنجلسی شده است.  

واکنش عمو پورنگ به موزیک ویدئو ساسی

دارویوش فرضیایی «عمو پورنگ»به این موضوع  واکنش نشان داد و عنوان کرد: «نمیدانم چه در سر آنها می‌گذرد؛ امیدوارم لااقل به بچه‌های بی‌گناه و معصوم رحم کنند. من خودم عاشق شادی و ترانه‌های شادِ کودکانه هستم ولی نه به این قیمت؛ به بهانه شادی چنین آثار بی‌محتوایی را به خورد این فرشته‌های معصوم ندهید.»  اما ساسی مانکن از کودکان چه می‌خواهد؟

 

ساسی مانکن از کودکان چه می‌خواهد؟

طبق بررسی‌ها، ساسی مانکن با استفاده از ترفندهای مختلفی مانند درخواست از خانواده‌ها برای جلوگیری از شنیدن موزیک توسط بچه‌ها «ترغیب غیر مستقیم»، نمایش پشت صحنه ویدئو، دعوت از مخاطبان برای ساخت دابسمش، اعلام هشتگ برای دابسمش مخاطبان، انتشار دابسمش‌های ساخته شده و… سعی می‌کند دایره مخاطبان خود را بزرگ‌تر کند. 

ساسی مانکن در تمام آهنگ‌هایی که در سال‌های اخیر تولید کرده، از الفاظ و عناصر بصری سکسوالیته و +۱۸ استفاده کرده است اما این بار در آهنگ جدید خود‌ «برادران لیلا»، به صورت مستقیم و علنی به +۱۸ بودن محتواهایش اعتراف کرده و آن را با المان‌هایی که برای کودکان و نوجوانان جذاب و خاطره‌انگیزه است، به نمایش گذاشته است؛ اما چرا؟

در واقع او سعی دارد به هر قیمتی که شده برای خود مخاطب جذب کرده و بین نسل‌های جدید به خواننده‌ای محبوب بدل شود. اما نکته اینجاست که برخی از خانواده‌ها با وجود هشدارهای مناسب نبودن آهنگش برای کودکان، باز به مشاهده و ساخت کلیپ و دابسمش علاقه دارند.

روشنفکری یا تجارت؟

بهتر است بگوییم برخی از والدین چاره‌ای جز روشنفکر نشان دادن خود ندارند، زیرا آنها با عادی جلوه دادن این نوع از محتواها، از کودکان کار خود درآمدزایی می‌کنند. این روزها بازار کودک بلاگرها در اینستاگرام داغ است. کودکان معصومی که به عنوان کارگران مجازی، توسط والدینشان از آنها بیگاری کشیده می‌شود. بچه‌هایی که مجبور هستند در هرشرایطی خود را بزک دوزک کرده و برای محتوای فلان ساعت خدمات ارائه دهند.محتوا مهم نیست فقط حضور و تعداد فالوورها مهم است. این که قرار است کودک با چه موزیکی خود را عرضه کند اصلاً مهم نیست. 

اکنون هم والدین این کودکان مثل همیشه، فرزندانشان را به خط کرده تا برای به جیب زدن پول بیشتر، نقش مانکن‌های خواننده لس‌آنجلسی را بازی کنند. اما نمی‌دانند که با این کار فقط جیب او را پُر تر می‌کنند.

 

محتواهای نامناسب چه آسیبی به کودکان می‌رساند؟ 

حمید فرزادی روان‌شناس بالینی معتقد است کودکانی که به عنوان مانکن ازشان استفاده می‌شود و تبدیل به یک بلاگر یا سلبریتی در سنین کم می‌شوند؛ به جای اینکه در حیطه ورزش، تحصیل و… موفق شوند و مورد توجه باشند فقط به خاطر ظاهر زیبایی که دارند مورد توجه افراطی قرار می‌گیرند. این کودک دیگر نیازی برای تلاش کردن و پیشرفت کردن نمی‌بیند. زیرا با قرار گرفتن در این حیطه، هم توجه و هم درآمد را دریافت کرده است.

 

همچنین نقطه آسیب‌زا در این حرفه، میزان توجه افراطی که این کودکان از اطرافشان دریافت می‌کنند. زیرا بسیاری از خانواده‌های این کودک مانکن‌ها برای درآمد زایی فرزندشان را مجبور به انجام اینکار می‌کنند و در این مسیر قرار می‌دهند.

آیا به اندازه کافی زیبا هستم؟!

وی ادامه می‌دهد: اما موضوع کودک مانکنی نه تنها به خود کودکان بلکه به بچه‌هایی که آن‌ها را در تلویزیون یا فضای مجازی نگاه می‌کنند هم آسیب می‌رساند. زیرا زیبایی ظاهری همه انسان‌ها مثل همه نیست. ممکن است یک کودک چشم و ابرو مشکی باشد و یک کودک دیگر مو بور و چشم آبی… زمانی که شایستگی‌ها، ارزشمندی‌ها و ملاک مورد توجه واقع شدن بور بودن، زیبا بودن، داشتن بینی قلمی و… می‌شود مطمئناً بچه‌ها در سنین رشد و خصوصاً در سن بلوغ که با بحران‌های عاطفی و هیجانی رو به رو می‌شوند دوست دارند به هرشکلی که شده خود را زیبا کنند.

خط قرمزهایی که زیرپا گذاشته می‌شوند

سیدکمیل حسینی جامعه شناس و کارشناس رسانه ملی درباره عوارض کودک بلاگر شدن و محتواهای نامناسب اینستاگرام می‌گوید: وقتی دیده شدن و شهرت برای کودکان جذاب می‌شود. بسیاری از خط قرمزهای خودش، خانوادش، فرهنگ و ارزش‌های کشورش را نادیده می‌گیرد و دست به هرکاری می‌زند تا به شهرت برسد.

در واقع تمام زندگی این بچه‌ها « کودک بلاگرها» در گوشی و فضای مجازی خلاصه شده و زمانی که بزرگ می‌شوند فهمی از جهان پیرامون خود نخواهند داشت. این بچه در بزرگسالی به خودش می‌آید و می‌بیند که دانش، مهارت، ارتباطات اجتماعی درست و… ندارد. از همه مهمتر اینکه این کودک در بزرگسالی متوجه می‌شود که هیچ درکی از معنای زندگی خود ندارد، سردرگم است و هیچ هدف مهمی را برای آینده خود تعریف نکرده است. عدم توانایی در تعریف کردن مفهوم و هدف زندگی باعث می‌شود که این فرد در بزرگسالی احساس خمودگی و افسردگی کند. چون این آدم مسیر حرفه‌ای و اصلی زندگی خودش را پیدا نکرده است.

 

کودکی که تمام وقت خود را صرف فضای مجازی و اینستاگرام می‌کند زندگی‌اش از یک سری مسائل مهم تهی می‌شود. در واقع تمام زندگی او در قاب گوشی و اینستاگرام خلاصه می‌شود و اگر آن را از او بگیری دیگر چیزی در زندگی نخواهد داشت. بنابراین این امر باعث ایجاد حس ناامیدی، افسردگی و بی معنایی در زندگی‌اش می‌شود.

 اما نکته اینجاست که بسیاری از افراد خصوصاً کودک بلاگرها متوجه چگونگی تأثیر رسانه بر آنها نمی‌شوند. در واقع کودک بلاگرها بر اساس تأثیری که رسانه بر آنها گذاشته جهان را می‌شناسند و بر اساس آن زیست می‌کنند.

همچنین وی در دسترس بودن محتواهای +۱۸ و جنسی را، نوعی آزار جنسی تعریف می‌کند و می‌گوید: در دسترس گذاشتن محتوای جنسی برای کودکان، هیچ تفاوتی با آزار جنسی ندارد. 

  • رسانه شو

    سواد رسانه یا سواد رسانه ای همان دانشی است که همه ما در هر لحظه از زندگی به آن نیاز داریم ، تک تک لحظات زندگی انسان امروزی درگیر پیام های مختلف حقیقی و مجازیست و این پیام ها زندگی و سبک زندگی ما را تغییر خواهند داد. تا بحال از رسانه و شبکه های مجازی هرچه گفتیم و شنیدیم فقط از آسیب ها بود، اما واقعا، انصافا! فرصت های این شبکه ها را اصلا می شناسیم؟ آینده خوبی که می توانیم با همین ابزار برای خود رقم بزنیم را می دانیم؟! همه اینها سوالایی است که پاسخ آنها در دو کلمه خلاصه می شود: سواد رسانه تا دیر نشده، سواد رسانه ای را یاد بگیریم و به دیگران یاد بدهیم.
  • اوقات شرعی

    امروز: چهارشنبه 03 بهمن 1403
    اوقات شرعی به افق:
    • اذان صبح اذان صبح:
    • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
    • اذان ظهر اذان ظهر:
    • غروب آفتاب غروب آفتاب:
    • اذان مغرب اذان مغرب:
    • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی:
  • بهمن 1403
     << <   > >>
        1 2 3 4 5
    6 7 8 9 10 11 12
    13 14 15 16 17 18 19
    20 21 22 23 24 25 26
    27 28 29 30      
  • کاربران آنلاین

    • متین
  • آمار

    • امروز: 499
    • دیروز: 54
    • 7 روز قبل: 933
    • 1 ماه قبل: 5616
    • کل بازدیدها: 112623
 
مداحی های محرم