موسسه رسانه شو
موضوع: "اخبار"
توصیف جنگ های رسانهای
چهارشنبه 02/10/06
جنگ رسانهای اقدامی است که با همکاری و هماهنگی کامل بخشهای سیاسی، اطلاعاتی، امنیتی، رسانهای و عملیات روانی و تبلیغی یک کشور صوت می گیرد وهرچه این هماهنگی بیشتر و بهتر باشد موفقیت جنگ رسانه ای نیز بیشتر خواهد شد.
طراحان جنگ رسانهای لزوما فرماندهان نظامی نیستند بلکه سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی ، حتی اساتید و دانش آموختگان دانشگاههای معتبر هر کشور مانند دانشجویان مدیریت رسانه دانشگاه آزاد دماوند هستند.
در جنگ رسانه های خبرها به مثابه گلوله های تفنگ بوده ولی بسیار کم هزینه تر .به عبارتی دیگر متقاعد ساختن افراد جهت تغییر رفتار و تمایل وی به خود ، بسیار به صرفه تر از کشتن است.
خبرگزاریها مانند پایگاه های نظامی کشور ها تلقی می شوند که از آنها برای حملات موشکی و هواپیمایی استفاده می شود.
در جنگ های نظامی کشورهای سلطه گر برای اعمال قدرت و پیروزی در جنگ ها ، تجهیزات جنگی و موشکی خود را به کشور هدف نزدیک می کنند. از ناوهای هواپیمابر بزرگ گرفته تا پایگاه های منطقه ای. ولی در جنگ های رسانه ای برای انتقال اخبار و جنگ روانی خود از فراهم کردن زیر ساخت های ارتباطی حتی بصورت رایگان در کشورهدف به دست خودشان بهره می برند تا کلیه مردم به اخبار دستکاری شده آنها دسترسی داشته باشند.
سربازان جنگهای رسانهای نویسندگان، خبرنگاران، مفسران، تصویربرداران، تولیدکنندگان خبری و مطبوعاتی، کارگردانان، تهیهکنندگان و عکاسان رسانهها هستند.
سلاح و تجهیزات جنگ های رسانه ای ابزارهایی چون: رادیو، تلویزیون، اینترنت، ماهواره، خبرگزاریها، دوربینها، کاغذ و قلم و دستگاههای چاپ و نشر میباشد.
پشت صحنه جنگ های رسانهای، سیاست رسانهای قدرتها و نظام سلطه به مثابه راهبرد این حرکت قرار گرفته است که به صورت رسمی و سازمانیافته، اما پنهان با اختصاص بودجهای سرّی توسط سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی و سرویسهای جاسوسی و تشکیلات ویژه نظامی هدایت میشود.
جنگ رسانه ای، جنگی آرام و نامحسوس و بدون کوچکترین خون ریزی، تلقی می شود
جنگی است که در گوشی ها ، صفحات روزنامه ها و میکروفن رادیوها، صفحات مونیتورها و تلویزیون ها و عدسی دوربین ها، جریان دارد.
رسانه چیست و چه میکند؟
چهارشنبه 02/10/06
رسانه یا Media در لغت به معنی رساندن است و به آن دسته از وسایلی گفته میشود که انتقالدهنده فرهنگها و افکار عدهای باشد.
رسانه از تمدنهای جدید بوجود آمده و مورد توجه است. اکنون آنچه که مصداق این تعریف است وسایلی همانند: روزنامهها، مجلات، رادیو، تلویزیون، ماهواره، اینترنت، CDها، ویدئو و… میباشد.
رسانه در نوع آموزشی آن ﺑﻪ ﻛﻠﯿــﻪ اﻣﻜﺎﻧﺎﺗﯽ گفته ﻣﯽﺷــﻮد ﻛﻪ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﺷﺮاﯾﻄﯽ را در ﻣﺤﯿﻂ آﻣﻮزﺷﯽ ﺑﻮﺟﻮد آورﻧﺪ ﻛﻪ ﺗﺤﺖ آن ﺷﺮاﯾﻂ، ﻓﺮاﮔﯿﺮان، اﻃﻼﻋﺎت، رﻓﺘﺎر و مهارتهای ﺟﺪﯾﺪی را ﺑﺎ درک ﻛﺎﻣﻞ ﺑﺪﺳﺖ آورند.
تاریخچه رسانههای عمومی
در حدود ۱۶۰ سال قبل با منتشر شدن کاغذ اخبار به مدیریت میرزای شیرازی، ایران وارد جهان رسانهای شد و این در حالی است که در غرب این تاریخ به ۴۰۰ سال پیش برمیگردد.
ﺧﺼﻮﺻﯿﺎت ﯾﮏ رﺳﺎﻧﻪ:
رسانهها بستر و مجاری طبیعی تهیه و توزیع اطلاعات در جامعه برای شهروندان هستند و موجب میشوند که نیروهای اجتماعی ضمن وقوف و آگاهی به حقوق خویش، سهم خود را از قدرت طلب نمایند.
نگاهی اجمالی به تلاشهای در حال انجام در حوزه رسانههای منطقهای و جهانی، این واقعیت تلخ را آشکار میسازد که تقریباً تمامی رسانههای مسلط جهان اعم از مکتوب، صوتی و تصویری عملاً به ابزاری برای استکبار جهانی تبدیل گردیده اند؛ در جهت ترسیم سیاستهای بینالمللی و منطقهای و ترویج فرهنگ غربی و لیبرالیسم سکولاریسم و نفی تنوع فرهنگی و تشویق به تمرد از اصول و ارزشهای اسلامی و ملی.
پیدایش انواع رسانههای نوین، شیوه اطلاع رسانی را دگرگون کرده است. به طوری که رسانه در میان رویداد و مردم، مسیری مجازی ایجاد کرده و در مدلهای رسمی، نیمه رسمی یا غیر رسمی که بر خبرگزاریها و سایتهای رسمی، وبلاگها و سایتهای نسبتا معتبر دلالت دارد، ساز و کار خاصی برای امر اطلاع رسانی و اطلاعیابی تعریف کرده است. پیدایش و توسعه رسانههای غیر رسمی یا نیمه رسمی جهانی با عنوان وبلاگ نیز که روزانه بر تعداد آن ها افزوده میشود، تاثیر بسزایی بر امر اطلاع رسانی در مدلهای جدید با محوریت کاربر دارد. این مسئله حجم محتوای تولید شده را در جهان تا حد زیادی افزایش میدهد، از سویی دیگر میزان مشارکت اجتماعی کاربران را بیشتر کرده و به موازات آن آگاهی روزآمد کاربران را نیز ارتقاء میبخشد. در نتیجه ورود به عصر جامعه اطلاعاتی و تولد و گسترش رسانههای الکترونیکی و اینترنتی، مرز میان رویداد و مردم را باریکتر از قبل معرفی کرده است.
اﻫﻤﯿﺖﮐﺎرﺑﺮد رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ:
ﺷﻜﻞدﻫﯽﺗﺠﺎرب ﯾﺎدﮔﯿﺮی دﺳﺖ اول و ﯾﺎ ﻧﺰدﯾﻚ ﺑﻪ آن
اﯾﺠﺎد اﻧﮕﯿﺰه ﯾﺎدﮔﯿﺮی و ﻛﻤﻚ ﺑﻪ ﺗﺪاوم آن
ﺻﺮﻓﻪ ﺟﻮﯾﯽ در زﻣﺎن آﻣﻮزش
ارﺗﺒﺎط آﺳﺎنﺗﺮ و ﺗﻔﻬﯿﻢ ﺑﻬﺘﺮ
ﺷﻜﻞدﻫﯽ ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﺳﺮﯾﻊﺗﺮ ، ﻋﻤﯿﻖﺗﺮ و ﭘﺎﯾﺪارﺗﺮ
ﺷﻜﻞدﻫﯽ ﺗﺠﺎرب ﯾﺎدﮔﯿﺮی ﻧﺎﻣﻤﻜﻦ
کارکردهای رسانهها:
در دوره گذار از جامعه سنتی به جامعه جدید، آنچه بیش از همه حائز اهمیت است چگونگی رشد رسانهها است.
ویژگی اصلی رسانهها، همه جا بودن آنهاست. رسانهها امری فراگیرند؛ آنها میتوانند یک کلاس بیدیوار با میلیاردها مستمع تشکیل دهند. رسانهها وظیفه حراست از محیط را به عهده دارند؛ آنها باید همبستگی کلی را بین اجزاء جامعه در پاسخ به نیازهای محیطی ایجاد کنند و مسئولیت انتقال میراث اجتماعی از نسلی به نسل دیگر را به عهده دارند.
« استوارت هال» جامعه را به صورت مدار بستهای تعریف میکند که رسانههای جمعی به عنوان شاهراه در فرآیند هویت بخشی در جامعه نقش پیدا میکنند. رسانهها، هم حرکت و پویائی و سر زندگی را تقویت و تولید میکنند و هم رخوت و تنبلی و سستی را. از یک سو احساسهای عاطفی، محبت و صداقت را برمیانگیزند و از سوی دیگر احساس زشتی، دشمنی، بیاعتمادی، دروغ و خشونت را زنده میکنند. این کارکرد به طور طبیعی موجب پیدایش تضاد درونی-رفتاری در مقیاس فردی و اجتماعی میشود.
وظایف خبری و آموزشی نیز یکی دیگر از کارکردهای رسانههاست. مثلاً با دیدن فیلمهای مربوط به زندگی جوانان امروز عقیده شخصی فرد نسبت به اخلاق و شرایط زندگی جوانان دگرگون میشود و حتی ممکن است در خود، گرایش به زندگی آشفته آنها را احساس کند.
رسانهها در شرایط کنونی یکی از مهمترین دستاوردهای پیشرفت بشری و یکی از با ارزشترین وسیله آگاهی رسانی همگانی هستند که پیوسته و با سرعت سر سامآوری به دلیل جایگاه و اهمیت کلیدی و طبق نیازمندی متقاضیان در حال گسترش و فراگیریاند. در اهمیت رسانهها این نکته کفایت میکند که در پرتو آگاهیدهی آنها، موانع جغرافیایی و تا حدودی سیاسی و فرهنگی از میان برداشته شده و زمین با وسعت زیاد و میلیاردها نفر به وسیله رسانهها با هم مرتبط شدهاند و بسیار ساده میتوانند از مناطقی دور دست معلومات و اطلاعات مورد نیاز خود را دست بیاورند.
ﺗﻮان آﻣﻮزﺷﯽ رﺳﺎﻧﻪﻫﺎ:
ﻣﺮدم ﺑﻪﺻﻮرت ارادی ﯾﺎ ﺑﺪون ﻗﺼﺪ، از ﻫﺮ رﺳﺎﻧﻪای ﻓﺮاﮔﯿﺮی دارﻧﺪ؛ ﻣﺸﺮوط ﺑﺮ آﻧﻜﻪ ﻣﺤﺘﻮای آﻧﻬﺎ ﺗﻮﺟﻪ اﯾﺸﺎن را ﺟﻠﺐ ﻛﻨﺪ. ﺗﻮان آﻣﻮزﺷﯽ ﻫﺮ رﺳﺎﻧﻪ ﺗﺎ ﺣﺪی ﺑﻪ ﻛﺎﻧﺎل ارﺗﺒﺎﻃ آن و ﺗﺎﺣﺪی ﺑﻪ ﻣﻮﺿﻮع، ﺷﻜﻞ و اﻫﺪاف آﻣﻮزﺷﯽ ﻣﻮرد اﻧﺘﻈﺎر ﺑﺴﺘﮕﯽ دارد.
انگیزههای مردم برای گذراندن وقت با ابزارهای رسانه چیست؟
۱-سرگرمی و تفریح
۲-آگاهی و دانستن از جهان هستی
۳-ارتباط اجتماعی
۴-هویت شخصی و تعریف خود
برخی پژوهشها نشان دادهاند که تلویزیون گستردهترین و کم تخصصیترین رسانه است، که میتواند این نیازهای چهارگانه را ارضا کند. رادیو نیز دارای همین کارکرد است. در مقابل کتاب به عنوان امری که در اصل به نیازهای هویت شخصی پاسخ میدهد، روزنامهها به عنوان وسیله ارضای نیازهای اطلاعاتی، و سینما به عنوان وسیلهای برای ارضای نیاز سرگرمی عمل میکنند.
مهمترین رسانهها:
مهمترین رسانهها در عرصههای مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و در راستای فرهنگسازی و هدایت افکار عمومی و جهتدهی رویکرد سایر رسانهها عبارتند از:
رسانههای شنیداری:رادیو، نوار شنیداری(حلقهای، کاست، سیدی)، صفحه، رادیو، تلفن و کارت شنیداری. امروزه کمتر کسی است که به نقش رادیو در شکلدهی به افکار عمومی و تقابل رسانهای میان کشورها و جمعیتهای سیاسی واقف نباشد برخی صاحب نظران تا آنجا پیش رفتهاند که یکی از دلایل فروپاشی بلوک شرق و شوروی سابق را فعالیت رادیو آزادی دانستهاند.
رادیو:
رادیو را میتوان برحسب پخش و قدرت، طبقهبندی کرد. رادیو رسانهای است صوتی که با استفاده از امواج به انتقال مطالب میپردازد. رادیو با تمام فایدههایش، که از جمله آنها دسترسی همیشگی(حتی بدون برق) است، دارای نقایصی است، رادیو از نعمت تصویر بیبهره است و مسؤولان و مجریان رادیو باید تمام توان و نیروی هنری خود را صرف صدا کنند تا از این طریق فضا سازی مناسبی در ذهن شنونده ایجاد شود. شنونده اگر از موسیقی برنامه خوشش نیاید دیگر رادیو کارآیی خود را از دست میدهد. اما همین مسأله اگر در مورد تلویزیون بهوجود آید با قطع صدا همه چیز را از دست نمیدهد، بلکه میتوان کماکان از تصویر استفاده کرد و لذت برد.
رسانههای دیداری: تلویزیون و ماهواره، انواع تصاویر، کتابها، مجلهها، راهنماهای مطالعه، نمودارها، نقشهها، پوسترها، کاریکاتورها، روزنامهها، سینما و فیلم، اینترنت، منبر.
پیام یک تصویر نادر برای ما
دوشنبه 02/10/04
تصور شما از ازدحام شدید جمعیت در این عکس چیست؟ هجوم جمعیت برای یک جشن ملی، یا مراسمی آیینی؟ یا دیدار با یک رجل مذهبی یا سیاسی؟ خیر، آنچه میبینید تصویری نادر از هجوم مردم برای دیدن یک فیلم در تهران در سال ۱۳۳۷ در سینما ایران (خیابان لالهزار) است! حالا لطفا به این فرمایش ۳۷ سال قبل رهبر معظم انقلاب عنایت بفرمایید: “بارها گفته ام که هر پیامی، هر دعوتی، هر انقلابی، هر تمدنی و هر فرهنگی تا در قالب هنر ریخته نشود، شانس نفوذ و گسترش ندارد و ماندگار نخواهد بود (۱۳۶۵/۹/۲۷).
تمدن غرب با درک این موضوع از دههها قبل، برای گسترش ارزشها و انتقال پیامش به سایر جوامع از جمله جوامع اسلامی و شرقی، از ابزارهای هنری نظیر سینما و معماری و موسیقی و … بهره برده است. ما هم امروزه اگر قرار است تمدن نوین اسلامی ایرانی را به مرحله عمل برسانیم گریزی نداریم جز آنکه پیام و محتوای انقلاب را در قالبها و تکنیکهای جذاب هنری (اعم از معماری و موسیقی و …) بریزیم. یکهتازیِ سرود سلام فرمانده که این روزها برای دفاع از مردم مظلوم فلسطین در تیک تاک دوباره حسابی گل کرده است، مصداق واضحی است از اهمیت بهرهگیری از ابزارهای هنری برای انتقال بهتر و موثرتر پیام و فرهنگ انقلاب اسلامی.
عملیات طوفان الاقصی
یکشنبه 02/10/03
در جریان عملیات #طوفان_الاقصی در سرزمینهای اشغالی، عده زیادی از صهیونیستها که جمعیت آنها بالغ بر ۵۰۰ هزار نفر تخمین زده شده، مهاجرت معکوس کردند! اما اینگونه اخبار در رسانهها به ندرت دیده میشود.
دلیل این سانسور در رسانههای غربی و غربگرا این است که آنها بهدنبال القای این مطلب هستند كه رژیم صهیونیستی برای احقاق حق خود در حال تلاش است و نمیخواهند اقتدار پوشالی این رژیم در مجامع عمومی از بین برود.
توپخانه جدید مدعیان آزادی بیان علیه جریان عادی زندگی هنرمندان
یکشنبه 02/10/03
سانسور سیستماتیک واقعیت در شبکههای اجتماعی شرایطی را به وجود آورده تا بخشی از جامعه را از واقعیت میدانی دور کند و بسیاری از چهرهها در دام این سانسور گرفتار شدهاند.
در مقاطع و موقعیتهای مختلف گروههای فشار برای بر کرسی نشاندن رای و نظر خود، ابتدا با هجمه به افراد و سپس با قرار دادن اشخاص در موضع انفعال، تلاش میکنند تا اهدافشان مطابق با خواست آنها تصمیم بگیرند. موقعیتی که بارها اعتراض افرادی را در پی داشته که نمیخواستهاند مطابق میل هم صنفان خود یا پیروان مجازی آنها اقدام به کنشگری مجازی کنند. برخی از چهرهها از سال گذشته با اعلام نارضایتی از چنین رفتارهایی میگویند توسط اکانتهای گمنام و آشکار مورد هجمه قرار میگیرند و از آنها خواسته شده تا علیه مسائلی خاص موضعگیری کنند.
ساختار گروههای فشار در داخل کشور اغلب آدمهایی تمامشده در حرفه خود را به ما نشان میدهد، افرادی که چیزی برای از دست دادن ندارند و یا برایشان مسجل شده بهجایی نخواهند رسید. چهرههایی که طی دهه اخیر رفته رفته محبوبیت اجتماعی خود را در مقاطع گوناگون از دست رفته میدیدند، در اعتراضات و اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ خود به عنوان بخشی از گروههای فشار اجتماعی وارد بازی شدند و با دعوت به خشونت یا همراهی با آشوب، جو عمومی را برای سایر هنرمندان یا چهرههای مشهور که با وجود نقد به برخی روندهای موجود همچنان فعالیت کاری خود را در چارچوب قوانین داخلی تعریف میکردند، سنگین کرده بودند.
از پاییز سال گذشته و فعالیتهای ستیزه جویانه برخی چهرهها در شبکههای اجتماعی، برای جامعه ایران منافع آشکار گروههای فشار در پس پرده حمایت از اغتشاشات خشونت بار روشن شد، آنها منافع خود را در خطر میدیدند و روی موج احساسات عمومی سوار شدند. عدهای از سلبریتیها تحت تاثیر همین جریانات بود که موضعگیریهای تحریکآمیز و خلاف منطق داشتند.
ساخت هویت جدید از پس پرده تحولات اجتماعی
از ناآرامیهای 1401 به این سو، برخی از چهرهها سعی داشتند هویت جدیدی از پس پرده تحولات اجتماعی برای خود بسازند. آنها در پی این فرآیند تغییر هویت خود، سعی داشتند با اظهار نظرهای تحریک آمیز و برآمده از احساسات عموم جامعه، مخاطبانی را با خود همراه کنند. رفته رفته این جو باعث به وجود آمدن یک فضای گفتمانی واحد در میان دنبال کنندگان این چهرهها شد. این مسئله از این جهت اهمیت داشت که این افراد به جهت حرفه خود نفوذ بیشتری در شبکههای اجتماعی دارند و با اعمال نوع خاصی از عقاید، امکان ابراز عقیده، بازگشت به کار و از سرگیری زندگی معمولی را از بسیاری از هم صنفان خود سلب کردند.
از جشنواره فیلم فجر سال گذشته، برخی چهرهها علیرغم حضور آثارشان در جشنواره، با جو سنگینی که تحریم کنندگان جشنواره چهل و یکم فجر و کاسبان غم به راه انداخته بودند، حضور خود در این رویداد را مغایر با خواست مخاطبان خود فرض گرفتند. از معدود چهرههای شناخته شدهای که بدون توجه به موج ساخته شده به دست آدمهای تمام شده سینما در کنفرانس خبری حضور یافت، مصطفی زمانی بود. این فضا رفته رفته اعتراض برخی دیگر از اهالی هنر را برانگیخت.
حمله مدرسه موشها به مرضیه برومند
مورد دیگر مربوط به مرضیه برومند است. او در مراسم وداع با پیکر داریوش مهرجویی به جایگاه سخنرانان رفت و جملاتی گفت که خطابش با مسئولان کشور بود. او گفت: «ما همه ماندهایم در این سرزمین. برای اینکه سرزمینمان و خاکمان و مردممان را دوست داریم. با ما خوب باشید، ما کنار شما با اسرائیل و رژیمصهیونیستی هم میجنگیم.» برومند همچنان داشت به حرفهایش ادامه میداد که صدای هو کردن و جنجال عدهای از میان جماعت نگذاشت باقی آن حرفها شنیده شود.
پست اینستاگرامی مرضیه برومند پس از استعفا از مدیرعاملی خانه سینما
برومند در واکنش به این اتفاقات، متنی در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد که در آن بخشی از واکنشها به اظهاراتش را «مغرضانه و جعلی» دانست. او چند بعد از مدیرعاملی خانه سینما استعفا داد.
اخیرا نیز چندتن از بازیگران سینما و تلویزیون در اعتراض به فضای ساخته شده به دست کسانی که از سال گذشته ژست مبارزه گرفتهاند و همکاران خود را از فعالیت هنری و حضور در جشنوارهها منع میکنند، مطالبی در صفحات شخصی خود منتشر کردهاند.
الهام حمیدی، بازیگر سینما و تلویزیون در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشت که جلوگیری از شادی فوتبالیستها در جام جهانی و فحاشی به هنرمندان در جشنواره فجر، «تحمیل سکوت» بود. اشاره به هر اتفاق امیدوارکنندهای سیل توهینهای مختلف را بههمراه دارد؛ این موضوع با فرهنگ مردم ایران همخوانی ندارد.
متین ستوده بازیگر سینما و تلویزیون نیز روز گذشته در همین خصوص نوشت که «بعداز اظهارنظر بعضی از همکارانم درباره توهینهای مجازی به شخصیتهای رسانهای خیلی دلگیر شدم؛ چون پارسال در همین ایام خیلیها از ترس شنیدن توهین و فحاشی نمیتوانستند فعالیت کنند.»
گرداب توهم!
به طور کلی سانسور سیستماتیک واقعیت در شبکههای اجتماعی شرایطی به وجود آورده تا بخشی از جامعه را از واقعیت میدانی دور کند و بسیاری از چهرهها در دام این سانسور گرفتار شدهاند.
برخی چهرههای شناخته شده در شبکههای اجتماعی دچار گردابی از توهم شدهاند و این باعث شده تا نظر شخصی خود را بهعنوان عقیده اکثر مردم در صفحه خود منتشر کنند و این موضوع توسط هوادارانش وزن پیدا کند و با ایجاد موج در شبکه اجتماعی، فضا را برای ابراز نظر مخالف تنگ کند. این وضعیت در نهایت منجر به شکلگیری مارپیچ سکوت برای دیگرانی میشود که عقایدی متفاوت با این چهرهها دارند. البته الگوریتم شبکههای اجتماعی نیز به گونهای است که افراد تصور میکنند عقیده القا شده، نظر اکثریت است.
از سوی دیگر مدعیان آزادی بیان که همواره مترصد ایجاد شکاف و اختلاف بین حاکمیت با نخبگان جامعه هستند از هر فرصتی برای این موضوع استفاده میکنند و با ایجاد توپخانهای از افراد نامعلوم همواره میکوشند تا هنرمندان را از حاکمیت جدا شدند و هر همگرایی را از سوی هنرمندان با حاکمیت به عنوان یک فعل اجتماعی نامطلوب عنوان کنند.
نمونه این موضوع را میتوان در روشن شدن توپخانه مجازی برخی افراد به ظاهر رسانهای پس از جلسه روز گذشته سینماگران با رئیس سازمان برنامه و بودجه مشاهده کرد، جایی که آنها انگار انتظار هیچ رابطه دو سویه و تعاملی بین صنوف سینمایی و حاکمیت را قائل نیستند و وقتی چنین اتفاقی رخ میدهد آنرا تبدیل به پرونده برای منفورسازی و بایکوت آن هنرمندان میکنند، چه آن هنرمند مهران رجبی باشد و چه حامد بهداد و بهرام رادان. مهم وقوع دیکتاتوری آنها در قطع ارتباط هنرمندان و حاکمیت است!
چرا سلبریتیهای ایرانی در حال اعتراض به فشار مجازی در سال گذشته هستند؟
شنبه 02/09/25
در اغتشاشات سال گذشته بسیاری از سلبریتیها در دام فشار لشکر فیک جریان نفاق افتادند که در آتش اغتشاشات دمیدند. حالا یک سال از این ماجرا گذشته و اعتراف سلبریتیها درباره این موضوع، داغ مجازی شده است.
در ایام اغتشاشات سال گذشته به بهانه مرگ مهسا امینی، اگر صفحات بازیگری که علیه جمهوری اسلامی موضع نگرفته را نگاه میکردیم، در قسمت نظرات، انبوهی از توهین و تهدید مشاهده میشد که بازیگران را وادار به حمایت از آشوب میکردند. اما تهدید بازیگران توسط چه کسانی صورت میگرفت؟
جریان نفاق و یگان ۸۲۰۰ رژیم صهیونیستی دو پایگاه بزرگ در فضای مجازی هستند که برای پیشبرد اهداف براندازی و ضدایرانی فعالیت مجازی میکنند. تصاویر و شواهدی وجود دارد دارد که گروهک تروریستی مجاهدین خلق در فضای مجازی لشکر فیک مجازی دارد. همچنین کسانی که به یگان ۸۲۰۰ جذب شده اند، برای رواج اندیشه های صهیونیستی و نفوذ در جهان عرب و مسموم کردن فرهنگ و تفکرات آنان و نیز ضربه زدن به ارزشهای اخلاقی و انسانی و عقیدتی به کار گرفته شدهاند و در واقع این جمع، یک ارتش سایبری را تشکیل دادهاند تا در فضای مجازی اهداف خاصی را دنبال کنند.
«حمیدهیراد» اولین هنرمندی بود که پرده از حجم فشار کامنتهای تهدیدآمیز برداشت و نوشت: « روی حرفم با اون کسانی که با ربات یا پیجهای فِیک به من و دوستانم که خواننده و یا بازیگر و ورزشکار هستند و معلومه از طرف کی حمله میکنند و دور از جون مردمم، هر چیزی که لایق خودشون و خانوادهشون هست رو به ما عنوان میدن… من نه سلبریتی هستم و نه هیچ کسی، منم مثل تک تک مردمم هستم فقط شغلم فرق میکنه همین… تویی که با پیج فِیک میای میگی در مورد کنسرت و هزار تا چیز دیگه حرف میزنی حتی نمیتونی درک کنی که چندتا انسان ازین راه خرج زن و بچهشون رو میدن و من خبر دارم که چند نفرشون تو اوضاع بی پولی و کرونا که شغل ما تعطیل شد، طلاق گرفتن و زندگیشون نابود شد در حالی که همو دوست داشتن و منی که تو این همه سال با درد و بیماری و هزار بدبختی به اینجا رسیدم و مردمم منو کردن «حمید هیراد» تا حالا شده خم به ابرو بیارم… من کی برای کنسرت و پول کار کردم که این دومین بارش باشه…من عاشق موسیقی هستم و زندگیمو براش دادم از بچگی. تو میتونی ماهی پنجاه میلیون پول قرص و داروی منو بدی که الان اینو میگی، این حرفمو کسایی که تو خانوادهشون و نزدیکانشون این بیماری رو دارن میدونن من چی میگم…خستم واقعا و تا الان هم لال شدم و چیزی نگفتم… اگر فکر میکنی این پیج بهت آرامش و حال خوب نمیده چرا میای…واقعا سواله؟! به عشق شما نفس کشیدم و همیشه امیدوار بودم چون شمارو دارم… این حرفا درد و دلای همهی هنرمندا و ورزشکاراست… امیدوارم یه روزی سر خاکم روت بشه بیای و اونجا نگی حلالم کن… وقتی هستیم قدر همو بدونیم نه اون موقع که رفتیم. زندگی خیلی کوتاهه بخدا ارزش نداره. خدارو شکر اول خدا و بعد مردمم همیشه پشتم بودن منم کنارشون هستم. قضاوت کار خداست همین… خاک پای ایران و ایرانی/ حمید هیراد»
در روزهای اغتشاشات زمان بازگویی حقایق توسط هنرمندان نبود، ولی حمید هیراد این جرات را به خرج داد و از علت موضعگیری برخی هنرمندان پرده برداشت. حالا یک سال از اغتشاشات ۱۴۰۱ گذشته و سلبریتیها در حال بیان حقایقی هستند که بیش از یک سال آن را پنهان نگه داشته بودند!
«الهام حمیدی» بازیگر سینما درباره فحاشیهای فضای مجازی و هجمههای اکانتهای فیک مینویسد: «در جشنواره فیلم فجر و جامجهانی مجبور به سکوتمان کردند. بازیگر سینما و تلویزیون: جلوگیری از شادی فوتبالیستها در جام جهانی و فحاشی به هنرمندان در جشنواره فجر، «تحمیل سکوت» بود. اشاره به هر اتفاق امیدوارکنندهای سیل توهینهای مختلف را بههمراه دارد؛ این موضوع با فرهنگ مردم ایران همخوانی ندارد.»
«لیندا کیانی» نیز دیگر سینما مینویسد: «عده زیادى هستند که سازماندهى شده میان زیر پست هاى من و همکارانم و یا دیگر چهرههای شناخته شده با هجمه سنگین کامنتى سعى دارن که جلوى حق گویى ماهارو بگیرن هدفشونم اینه که ما رو اسیر مارپیچ سکوت کنند. برام مهم شد و خواستم از این تریبون به همکارانم توصیه کنم که حواستون باشه تو دام نیوفتید.» جالب اینجاست که احسان کرمی که محصول همین لشکر فیک است با توهم براندازی ایران رفت، وی نیز این پست را لایک کرده است!
«متین ستوده» بازیگر سینما و تلویزیون: «بعداز اظهارنظر بعضی از همکارانم دربارهٔ توهینهای مجازی به شخصیتهای رسانهای خیلی دلگیر شدم؛ چون پارسال در همین ایام خیلیها از ترس شنیدن توهین و فحاشی نمیتوانستند فعالیت کنند.»
شاید در روزهای آینده شاهد اعترافات بیشتری در این موضوع باشیم، اما این اعترافها چیز عجیبی نیست، زیرا بسیاری از سلبریتیها در دام فیکنیوزها و ربات افتادند و بر اساس هدف و خواست آنها رفتار کردند ولی در فضای فعلی، برای خروج از فشار یکساله و همچنین برای آینده اجتماعیشان، نیاز است که واقعیتها را بازگو کنند اگرچه دیر ولی همین اعتراف دیرهنگام نیز ثمرات مثبتی را برای جامعه به همراه دارد.