موسسه رسانه شو
سرخپوست؛ احیای زنانگی در سینما
رسانه های داخلی در یک نگاه کلی کمتر توانستند بازنمایی درست و مطلوبی از زن مسلمان در عصر مدرن بدست دهند و به اشکال مختلف در دام الگوهای غربی گرفتار شدند. گاهی دریک ترکیب نامتوازن از زن ایرانی با پوشش اسلامی و رفتاری مردواره تصویری ناهنجار و غیرمتناسب با مؤلفه های اسلامی ارائه کردند یا زن را در قامت موجودی ضعیف و منفعل به نمایش درآوردند و در نهایت او را در حد و اندازه ابژه جنسی تنزل دادند.
فیلم سینمایی “سرخ پوست” به کارگردانی و نویسندگی نیما جاویدی، از منظر نگاه به زن تا حد قابل توجهی به الگوی تکوینی زن در سینما نردیک شده است.
داستان این فیلم در سال 1346 و در زندانی در جنوب کشور روایت می شود که در حال تخلیه برای توسعه باند فرودگاه است. همزمان رئیس زندان هم در وضعیت ارتقاء درجه و ترفیع پست به ریاست شهربانی است. در این میان یکی از زندانی ها که به خاطر حفظ زمین خود در روستا با ارباب درگیر شده و با دسیسه او متهم به قتل و زندانی شده است، به اعدام محکوم می شود ولی در حین تخلیه زندان ناپدید می شود و رییس زندان برای حفظ جایگاه خود و جلوگیری از تنزل مقام در تلاش برای یافتن اوست. مددکار زندانی، زنی به نام سوسن کریمی است که برای اثبات بی گناهی و نجات جان او تلاش می کند.
سوسن کریمی” زنی است که با وجود لطیف خود، در کمال وقار و متانت، بدون خارج شدن از چارچوب های کاری در بدو ورود به زندان، در پی رهایی مددجوی خود است، که به اعتقاد او مستحق اعدام نیست. گویی وجود پر از عطوفت او، زندان مرده و تاریک داستان را زنده می کند . کاراکتر او طوری طراحی شده که براساس مأموریت تکوینی اش در راستای کمک و یاری به انسان ها به وظیفه اجتماعی خود عمل کند.
گرچه داستان در سال های حکومت طاغوت جریان دارد و زن قصه ما از حجاب اسلامی برخوردار نیست ولی رفتارش از جاذبه های جنسی برای جلب رئیس زندان حتی برای رسیدن به هدف انسانی اش خالی است؛ این یعنی او “ابژه” تعریف نمی شود و برای خود ارزش و کرامت انسانی قائل است. او سعی دارد با آنچه خداوند در درونش به ودیعه نهاده، شدت و حدت وجودی رئیس را برای یافتن زندانی و تحویلش، تلطیف کند.
علاقه رئیس زندان به او نیز نمی تواند نقطه تاریکی برای این شخصیت باشد؛ چراکه طبیعت سرگردان و خشن مرد ناخواسته مجذوب طبیعت آرامشگر و لطیف زن می شود و آن چه میان این دو رد و بدل می شود چیزی بیش از یک خواستگای کنایه آمیز از جانب یک مرد و یک قبول در لفافه از سوی یک زن نیست. در ادامه اما رئیس به راحتی علاقه را برای وظیفه و منافع کاری به حال تعلیق در می آورد. کش و قوس های داستان اما در نهایت پیروزی عواطف زنانه در دفاع از حق و عدل در مقابل عقل گرایی غیرعادلانه مرد، پایان داستان را رقم می زند و البته نگاهی که نوید عشقی ماندگار میان آندو را می دهد.
برخلاف آنچه جریان های فمینیستی داخل و خارج به عنوان حقوق زنان در سایه برابری، ترویج می کنند، نقش های اجتماعی زنان باید در راستای طبیعت الهی آنان و حول محور حیات عاطفیشان تعریف شود و بازنمایی های رسانه ای هم باید از این الگو تبعیت کند. در واقع تئوری “عدالت لزوماً به معنای برابری نیست"، به عنوان تئوری انقلاب اسلامی در حوزه زنان باید به شکل عینی در قالب نقش های کارآمد و متناسب با نیازهای جامعه دینی که در میانهای از سنت و مدرنیسم به حیات خویش ادامه می دهد، معرفی شود.
ظهور زن در نقش هایی چون مددکاری، پرستاری، آموزش و تعلیم و تربیت و خدمات عام المنفعه و هر آنچه با دمیدن روح زندگی در جامعه سازگار است ، به جای تأکید بر مشاغل سخت و طاقت فرسا می تواند هم سلامت جامعه و هم سلامت خود زنان را تأمین کند وصرف نظر از زنان نخبه و نیازمندیهای جامعه به این گروه از زنان برای رفع حوایج جامعه اسلامی، برای هدایت توده زنان جامعه، هدفی مطلوب و مشروع است.
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط سامیه بانو در 1402/07/26 ساعت 04:00:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |