موسسه رسانه شو
عملیات ترور با توسل به رمزگشایی تقابلی و کلیدواژه "کار خودشونه"
یکشنبه 01/08/29
اکانت رژیم کودک کش اسرائیل با وقاحت تمام ، عامل ترور و شهادت کیان پیرفلک را جمهوری اسلامی معرفی میکند. اینکه تروریسم را توجیه کنی و تروریست را تجهیز نمایی و سپس انگشت اتهام بسمت نظام نشانه بگیری، چیزی جز انکار بدیهیات نیست. اما چگونه؟
استوارت هال می گوید فهم پیام رسانه با الگوی رمزگذاری رمزگشایی صورت میگیرد و مخاطب بصورت فعال در جریان انتقال پیام عمل میکند. در این فرایند از نوع رمزگشایی نام می برد؛ رمز مسلط (محوریت فهم حاکمیت)رمز توافقی(فهم مساوی حاکمیت و مردم) رمز تقابلی(فهم متضاد از فهم حاکمیت).
رمزگشایی به دو صورت نخست، وضعیت مطلوب هر نظامی است و نشانه سلامت در ارتباط فرستنده و گیرنده است. اما اگر رمزگشایی بصورت تقابلی باشد، حتی بدیهیات (ترور شاهچراغ و ایذه) هم بصورت معکوس فهم میشود و عبارت “کارخودشونه” در چنین فضایی، صورت فراگیر پیدا میکند.
با این وضعیت رمزگشایی، جریان خبری و ارتباطی دچار اختلال شده و دروغبزرگ هم در جامعه پذیرفته میشود. دیگر نیاز به روایت سازی هم نیست و با انگاره سازی ساده اکانت اسرائیلی هم میشود ذهنیت جامعه را مسموم ساخت. الگوی “تکرار خشن” دشمن را با الگوی “یده واحده” چهارضلعی مردم آگاه، رسانه روای، روشنفکر بصیر و مسئول انقلابی بایستی شکست داد.
وضعیت رسانه ای امروز ما صورت رمزگشایی تقابلی فراگیر ندارد ولی در عصر حادواقعیت و تسلط ناواقعیتها در میدان مین فضای مجازی، از صفرها و عدم ها واقعیتهای مسخ شده و سحرآمیز خلق میشود.
چگونه رباتها و ترولها در شبکههای اجتماعی فریب میدهند؟
یکشنبه 01/08/29
ابتدا رباتها از طریق هوش مصنوعی، رفتار کابران اینترنتی را شبیهسازی میکنند تا انتشار اخبار جعلی طبیعی به نظر برسد. به طور مثال در توئیتر، رباتها تعاملات اجتماعی را تقلید کرده و شبیه اکانتهای واقعی، طبیعی جلوه میکنند و سبب میشوند مردم آنها را کاربر عادی ببینند.
یکی از ترفندهای این رباتها، پرسیدن سوال در توئیت اکانتهای بانفوذ و پرفالور است تا نظرشان را به خود جلب کنند و با تبادل نظر با آنها و سایر کاربران، اعتمادسازی کنند. حتی آنها فراتر از این، با نوشتن مطالبی با موضوعهای پرطرفدار، بحث ایجاد میکنند تا در الگوریتم ترندینگ جایگاهی پیدا کنند.
رباتها حتی میتوانند محبوبیت مصنوعی ایجاد کنند و یک شخص یا جنبش را تاثیرگذار کرده و تقویت کنند. به طور نمونه تاثیرگذاری بر سیاست از جمله انتخابات و یا حتی تاثیرگذاری بر بازارهای مالی. رباتها حتی تلاش میکنند دیگران را ساکت کنند، هرزنامه پخش میکنند و حملات فیشینگی دارند.
تعداد دقیق رباتها مشخص نیست اما تخمین زده میشود بین ۵ تا ۱۵ درصد از حسابهای کاربران شبکههای اجتماعی را تشکیل میدهند و آنقدر واقعی بهنظر میرسند و مردم بهگونهای به آنها واکنش نشان میدهند که گویی کاربران واقعی هستند!
چگونه رباتها به انتشار اخبار جعلی کمک میکنند؟
رباتها، اخبار جعلی را ابتدا با جستوجو و بازیابی اطلاعات غیرمجاز در وب منتشر میکنند؛ سپس به طور مداوم در سایتهای رسانههای اجتماعی پست میکنند و با استفاده از موضوعهای پرطرفدار و هشتگها، بهعنوان استراتژیهای اصلی برای دستیابی به مخاطبان گستردهتر، محتوای غیرقانونی را پخش میکنند که در بسیاری از موارد به انتشار اخبار جعلی کمک میکند.
آنها به «گفتن» یا «توئیت کردن» اخبار جعلی ادامه میدهند و از همان اطلاعات نادرست برای پاسخ دادن به پستهای کاربران واقعی رسانههای اجتماعی یا اظهار نظر در مورد آنها استفاده میکنند و مردم به دلیل احساساتی بودن در انتشار این اخبار جعلی به رباتها کمک میکنند.
بر اساس تحقیقات انجام شده، بیشتر احتمال دارد که مردم اخبار جعلی را به اشتراک بگذارند تا اخبار درست و واقعی! چون مردم در تشخیص اخبار درست مشکل دارند. مردم بر این باورند که توانایی تشخیص خبر واقعی از جعلی را دارند و به خود اعتماد دارند و همین اعتماد فراتر از باور، سبب شده اخبار جعلی در رسانههای اجتماعی بیشتر به اشتراک گذاشته شود؛ بهگونهای که در توئیتر ۷۰ درصد بیشتر از داستانهای واقعی، اخبار جعلی را بازنشر میکنند و این را میتوان به حساب تازگی خبر و عطش مردم گذاشت
رباتها پس از القاء خبر نادرست به جای درست، به گروههای پنهان کوچکی از مردم اجازه میدهند اطلاعاتی را که از دستور کارشان پشتیبانی میکند، در مقیاس بزرگ تبلیغ کنند. رباتها محتوای خود را در نتایج جستوجو، سبد خرید مردم و به بالای فیدهای خبری هدایت میکنند تا آنجایی که میتوانند در انتخابات کشورها هم موثر باشند.
راههای تشخیص رباتها، اکانتهای جعلی و ترولها
شناخت موارد یادشده کمی دشوار است اما بعضی از موارد در آنها مشترک است که میتوان به مواردی از آن اشاره کرد:
۱_ نام حسابهای رباتها، بیشتر شامل رشتهای از اعداد است که به ظاهر تصادفی هستند.
۲_ آنها عموما عکسنمایه ندارند و اگر هم باشد تصویری واضح نیست و یا از مناظر و عکسهای عمومی استفاده میکنند.
۳_ آنها به تازگی به پلتفرم رسانههای اجتماعی ملحق شدهاند که ممکن است فقط برای تبلیغ صفحههای دیگر ایجاد شدهاند.
۴_ به تعداد فالورهایشان توجه کنید که بسیاری از اکانتها را دنبال میکنند و دنبالکننده زیادی ندارند.
۵_ حجم زیاد پست در یک بازه زمانی کوتاه و فعالیت شدید از یک کاربر، پرچم قرمزی است برای اعلام رباتیک بودن اکانت.
۶_ آنها علاقهای برای تولید محتوا در مورد مسائل مهم و اصلی ندارند بلکه حرکاتشان محدود به بازنشر و اشتراک و کمک به ترندیگ میشود.
۷_ مطالبشان بیمحتوا و سبک نوشتاری آنها غیرطبیعی است و اگر منبعی از آنها خواسته شود هرگز آمار و دادهای ارائه نمیدهند و یا در نهایت سایتی را معرفی میکنند که جعلی است.
۸_ بهطور متناوب از هشتگهای داغ استفاده میکنند تا به ترند شدن موضوع کمک کنند اما از هشتگهای نامربوط با محتوا میتوان به ربات بودن آنها شک کرد.
نام حسابهای رباتها، بیشتر شامل رشتهای از اعداد است که به ظاهر تصادفی هستندبا وجود این موارد، نمیتوان با یکی دو مورد رفتار اکانتی را مورد قضاوت قرار داد و باید با دقت، محتوای مفید و مضر را تفکیک کرد زیرا رباتها بسیار هوشمند عمل کرده و میتوانند بهشدت گمراهکننده باشند.
برای دفاع و محافظت خود در برابر تبلیغات و هرزنامههای ارسال شده توسط ترولها و رباتهای مخرب، میتوانیم پیشزمینه هر موضوع را با دقت بررسی کنیم و با استفاده از دادههای بزرگ و یادگیری، رباتها را از کاربران واقعی تشخیص دهیم. هرچند تمایز قائل شدن بین ترولینگ و ربات با کسی که واقعا میخواهد در مورد موضوعی بحث کند سخت است اما میتوان با کسب تجربه و مقایسه، آنها را تشخیص داد.
رباتها و ترولها خیلی زود از موضوع خارج میشوند و بارها پست میگذراند تا زمانی که پاسخی را که میخواستند برانگیزند. آنها از میمها، گیفها و تصاویر برای پاسخ دادن به دیگران استفاده میکنند. از دیگر راههای تشخیص رباتها نادیده گرفتن شواهد و حقایق است که اگر با دیدگاهشان متناقض باشد، تائید نمیکنند. بیشتر ترولها و گاهی رباتها از لحن تحقیرآمیز یا تقابلی استفاده و طرف مقابل را تحریک میکنند.
کاربران واقعی چگونه باید با این رباتها و ترولها برخورد کنند؟
از بهترین راهحلها، نادیدهگرفتن و در واقع بیمحلی به آنهاست. آنها با «توجه و پاسخهای احساسی» روحیه میگیرند و کاربران واقعی را برای تحریک بیشتر به سمت بحث و کنش سوق میدهند. آنها را میتوانید مسدود(بلاک) کنید. اگر ترول یا رباتی شما را اذیت میکند مسدودش کنید تا دیگر نبینید .
باسواد به چه کسی گفته میشود؟
شنبه 01/08/28
شاید برایتان جالب باشد که بدانید مفهوم سواد در قرن گذشته، تغییرات بسیاری کرده است و چهارمین تعریف سواد هم توسط یونسکو به صورت رسمی اعلام میشود. به طور خلاصه و طبق این تعریف، باسواد کسی است که بتواند از خواندهها و دانستههای خود تغییری در زندگی خود ایجاد کند.
با تعریف جدیدی که یونسکو ارائه داده باسوادی، توانایی تغییر (Change) است و باسواد کسی است که بتواند با آموختههایش، تغییری در زندگی خود ایجاد کند.در ادامه و بعد از مروری کوتاه بر تعاریف سواد از ابتدا تا امروز، نکاتی درباره ایجاد تغییر در زندگی بر اساس دانستهها و راهکارهای دستیابی به این مهم، مطرح خواهیم کرد.
اولین تعریف سواد (توانایی خواندن و نوشتن)
اولین تعریفی که از سواد در اوایل قرن بیستم ارائه شد، صرفا به توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری معطوف بود. طبق این تعریف، فردی باسواد محسوب میشد که توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری خود را داشته باشد.
دومین تعریف سواد (اضافهشدن یادگرفتن رایانه و یک زبان خارجی)
در اواخر قرن بیستم، سازمان ملل تعریف دومی از سواد را ارائه کرد. در این تعریف جدید، علاوه بر توانایی خواندن و نوشتن زبان مادری، توانایی استفاده از رایانه و دانستن یک زبان خارجی هم اضافه شد. بدینترتیب به افرادی که توان خواندن و نوشتن، استفاده از رایانه و صحبت و درک مطلب به یک زبان خارجی را داشتند، باسواد گفته شد. قاعدتا طبق این تعریف بسیاری از دانشجویان و دانشآموختگان دانشگاهی کشور ما بیسواد محسوب میشوند چون دانش زبان خارجی بیشتر افراد کم است.
سومین تعریف سواد ( اضافهشدن ۱۲ نوع سواد )
سازمان ملل در دهه دوم قرن ۲۱، باز هم در مفهوم سواد تغییر ایجاد کرد. در این تعریف سوم کلا ماهیت سواد تغییر یافت. مهارتهایی اعلام شد که داشتن این تواناییها و مهارتها مصداق باسوادبودن قرار گرفت. بدین ترتیب شخصی که در یک رشته دانشگاهی موفق به دریافت مدرک دکترا میشود، حدود ۵ درصد با سواد است. این مهارتها عبارتاند از:
🔸۱- سواد عاطفی: توانایی برقراری روابط عاطفی با خانواده و دوستان.
🔸۲- سواد ارتباطی: توانایی برقراری ارتباط مناسب با دیگران و دانستن آداب اجتماعی.
🔸۳- سواد مالی: توانایی مدیریت مالی خانواده، دانستن روشهای پسانداز و توازن دخل و خرج.
🔸۴- سواد رسانهای: این که فرد بداند کدام رسانه معتبر و کدام نامعتبر است.
🔸۵- سواد تربیتی: توانایی تربیت فرزندان به نحو شایسته.
🔸۶- سواد رایانهای: دانستن مهارتهای راهبری رایانه
🔸۷- سواد سلامتی: دانستن اطلاعات مهم درباره تغذیه سالم و کنترل بیماریها و داشتن یک برنامه فعالیت بدنی منظم در زندگی
🔸۸- سواد نژادی و قومی: شناخت نژادها و قومیتها بر اساس احترام و تبعیض نگذاشتن.
🔸۹- سواد بوم شناختی: دانستن راههای حفاظت از محیط زیست.
🔸۱۰- سواد تحلیلی: توانایی شناخت، ارزیابی و تحلیل نظریههای مختلف و ایجاد استدلالهای منطقی بدون تعصب و پیش فرض.
🔸۱۱- سواد انرژی: توانایی مدیریت مصرف انرژی.
🔸۱۲- سواد علمی: علاوه بر سواد دانشگاهی، توانایی بحث یا حل و فصل مسائل با راهکارهای علمی و عقلانی مناسب.
از آن جا که باسوادبودن به یادگیری این مهارتها وابسته شد، قاعدتا سیستم آموزشی کشورها هم باید متناسب با این مهارتها تغییر رویه میداد که متاسفانه فعلا سیستم آموزشی کشور ما، هنوز هیچ تغییری در زمینه آموزش مهارتهای فوق نکرده است.
چهارمین و جدیدترین تعریف سواد (علم با عمل معنا میشود)
با این حال و به تازگی «یونسکو» یک بار دیگر در تعریف سواد تغییر ایجاد کرد. در این تعریف جدید، توانایی ایجاد تغییر، ملاک باسوادی قرار گرفته است، یعنی شخصی با سواد تلقی میشود که بتواند با استفاده از خواندهها و آموختههای خود، تغییری در زندگی خود ایجاد کند.
در واقع،این تعریف مکمل تعریف قبلی است؛ چرا که، صرفا دانستن یک موضوع به معنای عمل به آن نیست. در صورتیکه مهارتها و دانش آموخته شده باعث ایجاد تغییر معنادار در زندگی شود، آن گاه میتوان گفت این فرد، انسانی با سواد است.
در دنیای گیمر یک شبه ثروتمند شو!
شنبه 01/08/28
این رویای این روزهای جوانان و نوجوانان است نه فقط در ایران که تقریبا در همه دنیا اما این روایت با همه سختی ها در کشور هم پر رنگ است.
درآمدهای عجیب و غریب گیمرها گاه از بچه های کم سن و سال ، غول های پر درآمدی می سازد که حتی در ذهن نسل های قبل نمی گنجد برای مثال یک گیمر ۱۸ ساله در ایران ماهیانه ۵۰۰۰ دلار درآمد دارد. یعنی حدود ۱۵۰ میلیون تومان در یک ماه. این عدد برای گیمرهای حرفهایتر به ماهانه ۴۰ هزار دلار (یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان) هم میرسد.
در دنیای امروز خیلی از جوانان با بازی کردن کسب درآمد میکنند به شکلی که گاهی یک گیمر میتواند درآمدی حدود ۱۰ برابر درآمد یک پزشک متخصص داشته باشد.
این تجارت یکی از تجارت های بزرگ دنیاست و در ایران هم در همین شرایط تحریم ، این تجارت را اخیرا اتحادیه صنفی تشکل بازی های رایانه ای ، تجارتی ۵۰ هزار میلیارد تومانی معرفی کرد. فیلترینگ از اختیارات او هم خارج است و تلویحی از این اقدان گلایه کرد.
تعداد گیمرها در ایران به سرعت در حال افزایش است؛ در ۱۰ سال دو برابر شده است که این امر تا حد زیادی به رشد گوشیهای هوشمند در میان مردم مرتبط است. هرچند اولین گوشیهای هوشمند در سال ۱۹۹۲ توسط IBM تولید شد، اما روی کار آمدن گوشیهای هوشمند با صفحههای لمسی را شاید بتوان عامل چنین رشدی در تعداد گیمرها دانست.
در زمانهای نهچندان دور، ۱۰ یا ۱۵ سال پیش، مردم تنها میتوانستند در خانه یا گیمنت با کنسول و رایانه بازی کنند و احتمالاً تنها بازی موبایلی خاطرهانگیز همان ماری بود که نباید خودش را میخورد! رشد گیمرها تا کجا ادامه دارد؟ احتمالاً تا زمانی که هر روز گوشیها و پلیاستیشنها و رایانهها بهروز میشوند، بازیها هم رشد کرده و مردم بیشتری را به خود جذب میکنند.
سیستم ها هرچه سیستم بهتر و قوی تر باشد قطعا کیفیت کار شما هم بهتر خواهد بود. پس اگر به فکر پول درآوردن از بازی هستید به فکر یک سیستم خوب باشید.شما فقط بازی میکنید و نه مخاطبی دارید و نه دیده میشوند. در این روند معمولا گیمرها بازیهای اینترنتی و آنلاین را انتخاب میکنند. چرا که در فضای بازی میتوانند چیزهای مختلفی خرید و فروش کنند. میتوانند حساب کاربری و اسکین های خود را خرید فروش کنند و پول دربیاورند.
اسکین به آیتمها، سلاحها و تجهیزات متنوعی که یک گیمر در فضای یک بازی با آن سر و کار دارید میگویند. هر کمپانی از وسایل و ابزار جانبی برای ارتقا کیفیت تجهیزات محتوای بازی خود و تقویت کاراکترهای بازی استفاده می کنند که به ازای پرداخت هزینه و یا کسب امتیاز مورد نظر آن آیتم در اختیار کاربر قرار می گیرد. در حال حاضر باید بگوییم که بازی های آنلاین درصد بالایی از موضوع کسب درآمد بازی را به خود اختصاص داده اند.
هشتگسازی، واکاوی راهبردی و آسیبشناسی
چهارشنبه 01/07/27
وقتی با اکانت های جعلی به یک موضوع ضریب داده و برجسته سازی صورت میگیرد، اتفاق پیچیده ای بنام مارپیچ سکوت (وحشت از مخالفت با فضای مجازی) رقم می خورد.دلیل این رویداد رسانهای آنجاست که بصورت کاملا رباتیک، ۵۰۰ میلیون هشتگ با نام مهسا امینی در راستای اکثریت سازی و اکثریت پنداری ساخته میشود که حتی شبکه سعودینشنال هم مسئولیت ساختگی آن را متوجه توییتر میکند.
1. روانشناسی هشتگ سازی و تولیدخشم:
محور کنترل افکارعمومی در عصر امپراطوری رسانه، اقتصاد توجه است. هشتگ سازی نیز بعنوان ابتکار سایبری، در خدمت جلب توجه و تمرکز به یک موضوع و حواس پرتی از مسائل هم عرض یا موازی به کار میرود. سوای از اقتصاد توجه و حواس پرتی، طبق اذعان مطالعات ارتباطی و فرهنگی، معماری و طراحی توییتر بر مبنای تولید خشم صورت گرفته و اینستاگرام برمبنای خودنمایی و شهوت است. هرچقدر کاراکترها کوتاه میشود، فرکانس استدلال پایین میآید و هیجان افزایش مییابد.
۲. جامعه شناسی هشتگ سازی: از آنجایی که هشتگ به یک زبان نو در عصر اطلاعات و جامعه شبکه ای تبدیل شده، این فقره اگر در خدمت نظام حاکم باشد، زبان انسجام و تولید نظم اجتماعی و تخلیه انتقادات و پیشنهادات است، اما اگر علیه نظام حاکم باشد، زبان اعتراض و تولید گسل و تهدید با ایجاد کمپین های اپوزیسیونی به شمار خواهد رفت. فارغ از این ماجرا، هشتگ سازی توان فرقه سازی و قطبی سازی جامعه را هم فراهم میکند.
۳. هشتگ سازی، سیاست و دمکراسی کنترل شده: ادعای دولت های مدرن امروزی، سیاست ورزی دمکراتیک است. نقش و مشارکت مردم در پیشبرد ارزان و سریع اهداف دولتی و حاکمیتی پررنگ شده است. فضای سایبر را هم بدلیل حضور پررنگ مردمیاش، ذیل توسعه دمکراسی تعریف میکنند. اما نکته اینجاست که هشتگ سازی با ژست دمکراتیک، معادلات بازی را تغییر میدهد و یک دمکراسی کنترل شده را رقم میزند. وقتی بیش از یک سوم اکانت های توییتر جعلی باشد بطوری که صدای CNN و دویچه وله آلمانی و…هم درمیآید، یعنی هشتگ سازی با لشگر رباتیک، صرفا یک نمایش دمکراسی و صدای مردم است نه یک مردمسالاری اورجینال!
۴. هشتگ سازی و مارپیچ سکوت: وقتی با اکانت های جعلی به یک موضوع ضریب داده و برجسته سازی صورت میگیرد، اتفاق پیچیده ای بنام مارپیچ سکوت (وحشت از مخالفت با فضای مجازی) رقم می خورد. دلیل این رویداد رسانهای آنجاست که بصورت کاملا رباتیک، ۵۰۰ میلیون هشتگ با نام مهسا امینی در راستای اکثریت سازی و اکثریت پنداری ساخته میشود که حتی شبکه سعودینشنال هم مسئولیت ساختگی آن را متوجه توییتر میکند.
مکانیزم اکثریتپنداری در صدد تحقق مارپیچ سکوت، تحمیل عقیده و سرکوب هرگونه مخالفت با گفتمان هشتگی است.
۵. هشتگ سازی و فلسفه: موضوع و مساله مرکزی فلسفه از ارسطو تا به امروز، واقعیت و هستی شناسی است. ژان بودریار اندیشمند فرانسوی، تکنولوژی را عاملی برای تغییر مناسبات هستی شناختی تعریف میکند. فراواقعیتی که بودریار از آن سخن گفت، مصداق امروزی اش را در همین هشتگ سازی میتوان یافت. موقعیتی که واقعیت، نه بازنمایی که خلق میشود. او وقتی واقعیت جنگ خلیج فارس را دستپخت CNN بدون شلیک حتی یک گلوله میداند، در قبال حاد واقعیتی که توییتر با مدد سنتکام و لشگر رباتها محقق میکند، چه خواهد گفت!؟
۶. هشتگ سازی و خطای استراتژیک: فراموش نکنیم که راهبردها در پی حل مسائل و واقعیت های میدانی با نگاه به آینده نوشته میشوند. وقتی که واقعیت توسط هشتگ سازی، بازآفرینی و خلق شد، طبیعتا برای اتاق های فکر و تصمیم سازان و دولتمردان کشورها، خطای شناختی و اختلال راهبردی رخ خواهد داد. تصویرسازی و دادهکاوی وقتی مهندسی میشود، پردازش و عقلانیت استراتژیک را هم دچار خطا و گمراهی خواهد کرد. تصمیمات غلط برای آینده مطلوب به دلیل داده ها و تصاویر غلطی است که از وضعیت موجود، رصد میشود.
۷. ژئوپلیتیک هشتگ سازی: وقتی رسانه با توسل به هشتگ سازی، تصویری فیک و ناامن از وضعیت جامعه به صحنه ملی و بینالمللی منعکس میکند، ریسک سرمایهگذاری را بالابرده و فرار سرمایه را از بازارهای کشور به دنبال خواهد داشت. از طرفی همراهی و اجماع جامعه جهانی برای تحریم و تهدید علیه کشور را نیز میتواند در پی داشته باشد. شرکای استراتژیک منطقه ای و جهانی هم چه بسا همکاریهای سیاسی و اقتصادی و نظامی را به حالت تعلیق درآورند و برخی محورهای ایدئولوژیک نیز دچار بحران مقاومت و ناامیدی خواهند شد.
۸. هشتگ سازی و ابتذال فرهنگ: نبض جامعه دیروز ما، فرهنگ بود و فرهنگ هم مقوله ای معرفت پایه به شمار میرفت. مکانیزم رشد و تعالی اش، کتاب و منبر و دیالوگ و انتقال معرفت و تثبیت عقلانیت بود. نبض جامعه شبکه ای و پلتفرمی امروز، افکارعمومی است. افکار عمومی یک پله نازل از فرهنگ است و شاید فرهنگ در موقعیت و فرهنگ در لحظه، تعریف نامناسبی نباشد. افکار عمومی هم برخلاف فرهنگ که معرفت پایه بود، خبرپایه است. هشتگها بصورت ویروسی، افکارعمومی را مسموم میکنند و با افزایش هیجانات، عقلانیت را کاهش داده و فرهنگ را به ابتذال و سرگردانی نزدیکتر میکنند.
شبکه های اجتماعی و ذهنیت سازی افکارعمومی
چهارشنبه 01/07/27
درباره اغتشاشات اخیر در برخی نقاط کشورمان باید بگوئیم که این نوع حرکت ها با همه نمونه های قبلی متفاوت است و مهمترین فرق آن نقش اساسی رسانه ها و به طور دقیق تر شبکه های اجتماعی در فضای مجازی است.
شبکه های اجتماعی در اتفاقات اخیر آتش افروزان اصلی صحنه بودند و اتفاقات کف خیابان تنها بروز و ظهور آن است.در حوادث اخیر شبکه های اجتماعی تنها محلی برای اعلان قرار زمان و مکان اغتشاش نبود.
شبکه های اجتماعی تنها محلی برای پوشش اخبار و تصاویر اغتشاشات و اطلاع رسانی جریان های برانداز نیست، بلکه اساسا همه جریان حوادث اخیر در آن است. به اطراف نگاه دقیق بیاندازیم افراد در شبکه های اجتماعی احساس می کنند شهر سقوط کرده و در کنترل داعشی های وطنی است و حال آنکه در واقع خبری نبوده جز گروه های کوچک جوانان جوگیر دهه ۸۰ که دانسته و ندانسته آمده بودند تا حلقه های تصویر ذهنی را که منافقین و سایر جریان های برانداز در شبکه های اجتماعی ایجاد کرده بودندتکمیل کنند.
فضای مجازی واقعیت است و نه مجاز و در آن در برابر دشمن باید وضعیت هجومی گرفت.