توپخانه جدید مدعیان آزادی بیان علیه جریان عادی زندگی هنرمندان

 

سانسور سیستماتیک واقعیت در شبکه‌های اجتماعی شرایطی را به وجود آورده تا بخشی از جامعه را از واقعیت میدانی دور کند و بسیاری از چهره‌ها در دام این سانسور گرفتار شده‌اند.

 

در مقاطع و موقعیت‌های مختلف گروه‌های فشار برای بر کرسی نشاندن رای و نظر خود،‌ ابتدا با هجمه به افراد و سپس با قرار دادن اشخاص در موضع انفعال، تلاش می‌کنند تا اهدافشان مطابق با خواست آن‌ها تصمیم بگیرند. موقعیتی که بارها اعتراض افرادی را در پی داشته که نمی‌خواسته‌اند مطابق میل هم صنفان خود یا پیروان مجازی آن‌ها اقدام به کنشگری مجازی کنند. برخی از چهره‌ها از سال گذشته با اعلام نارضایتی از چنین رفتارهایی می‌گویند توسط اکانت‌های گمنام و آشکار مورد هجمه قرار می‌گیرند و از آنها خواسته شده تا علیه مسائلی خاص موضع‌گیری کنند.

ساختار گروه‌های فشار در داخل کشور اغلب آدم‌هایی تمام‌شده در حرفه خود را به ما نشان می‌دهد، افرادی که چیزی برای از دست دادن ندارند و یا برایشان مسجل شده به‌جایی نخواهند رسید. چهره‌هایی که طی دهه اخیر رفته رفته محبوبیت اجتماعی خود را در مقاطع گوناگون از دست رفته می‌دیدند، در اعتراضات و اغتشاشات پاییز ۱۴۰۱ خود به عنوان بخشی از گروه‌های فشار اجتماعی وارد بازی شدند و با دعوت به خشونت یا همراهی با آشوب، جو عمومی را برای سایر هنرمندان یا چهره‌های مشهور که با وجود نقد به برخی روندهای موجود همچنان فعالیت کاری خود را در چارچوب قوانین داخلی تعریف می‌کردند، سنگین کرده بودند.

از پاییز سال گذشته و فعالیت‌های ستیزه جویانه برخی چهره‌ها در شبکه‌های اجتماعی، برای جامعه ایران منافع آشکار گروه‌های فشار در پس پرده حمایت از اغتشاشات خشونت بار روشن شد، آن‌ها منافع خود را در خطر می‌دیدند و روی موج احساسات عمومی سوار شدند. عده‌ای از سلبریتی‌ها تحت تاثیر همین جریانات بود که موضع‌گیری‌های تحریک‌آمیز و خلاف منطق داشتند.

ساخت هویت جدید از پس پرده تحولات اجتماعی

از ناآرامی‌های 1401 به این سو، برخی از چهره‌ها سعی داشتند هویت جدیدی از پس پرده تحولات اجتماعی برای خود بسازند. آن‌ها در پی این فرآیند تغییر هویت خود،‌ سعی داشتند با اظهار نظرهای تحریک آمیز و برآمده از احساسات عموم جامعه، مخاطبانی را با خود همراه کنند. رفته رفته این جو باعث به وجود آمدن یک فضای گفتمانی واحد در میان دنبال کنندگان این چهره‌ها شد. این مسئله از این جهت اهمیت داشت که این افراد به جهت حرفه خود نفوذ بیشتری در شبکه‌های اجتماعی دارند و با اعمال نوع خاصی از عقاید، امکان ابراز عقیده، بازگشت به کار و از سرگیری زندگی معمولی را از بسیاری از هم صنفان خود سلب کردند.

از جشنواره فیلم فجر سال گذشته، برخی چهره‌ها علیرغم حضور آثارشان در جشنواره، با جو سنگینی که تحریم کنندگان جشنواره چهل و یکم فجر و کاسبان غم به راه انداخته بودند، حضور خود در این رویداد را مغایر با خواست مخاطبان خود فرض گرفتند. از معدود چهره‌‌های شناخته‌ شده‌ای که بدون توجه به موج ساخته شده به دست آدم‌های تمام شده سینما در کنفرانس خبری حضور یافت، مصطفی زمانی بود. این فضا رفته رفته اعتراض برخی دیگر از اهالی هنر را برانگیخت.

حمله مدرسه موش‌ها به مرضیه برومند

مورد دیگر مربوط به مرضیه برومند است. او در مراسم وداع با پیکر داریوش مهرجویی به جایگاه سخنرانان رفت و جملاتی گفت که خطابش با مسئولان کشور بود. او گفت: «ما همه مانده‌ایم در این سرزمین. برای اینکه سرزمین‌مان و خاک‌مان و مردم‌مان را دوست داریم. با ما خوب باشید، ما کنار شما با اسرائیل و رژیم‌صهیونیستی هم می‌جنگیم.» برومند همچنان داشت به حرف‌هایش ادامه می‌داد که صدای هو کردن و جنجال عده‌ای از میان جماعت نگذاشت باقی آن حرف‌ها شنیده شود.

 

پست اینستاگرامی مرضیه برومند پس از استعفا از مدیرعاملی خانه سینما

 

برومند در واکنش به این اتفاقات، متنی در صفحه اینستاگرامش منتشر کرد که در آن بخشی از واکنش‌ها به اظهاراتش را «مغرضانه و جعلی» دانست. او چند بعد از مدیرعاملی خانه سینما استعفا داد.

اخیرا نیز چندتن از بازیگران سینما و تلویزیون در اعتراض به فضای ساخته شده به دست کسانی که از سال گذشته ژست مبارزه گرفته‌اند و همکاران خود را از فعالیت هنری و حضور در جشنواره‌ها منع می‌کنند، مطالبی در صفحات شخصی خود منتشر کرده‌اند.

الهام حمیدی، بازیگر سینما و تلویزیون در صفحه شخصی خود در اینستاگرام نوشت که جلوگیری از شادی فوتبالیست‌ها در جام جهانی و فحاشی به هنرمندان در جشنواره فجر، «تحمیل سکوت» بود. اشاره به هر اتفاق امیدوارکننده‌ای سیل توهین‌های مختلف را به‌همراه دارد؛ این موضوع با فرهنگ مردم ایران هم‌خوانی ندارد.

متین ستوده بازیگر سینما و تلویزیون نیز روز گذشته در همین خصوص نوشت که «بعداز اظهارنظر بعضی از همکارانم درباره توهین‌های مجازی به شخصیت‌های رسانه‌ای خیلی دل‌گیر شدم؛ چون پارسال در همین ایام خیلی‌ها از ترس شنیدن توهین و فحاشی نمی‌توانستند فعالیت کنند.»

گرداب توهم!

به طور کلی سانسور سیستماتیک واقعیت در شبکه‌های اجتماعی شرایطی به وجود آورده تا بخشی از جامعه را از واقعیت میدانی دور کند و بسیاری از چهره‌ها در دام این سانسور گرفتار شده‌اند.

برخی چهره‌های شناخته شده در شبکه‌های اجتماعی دچار گردابی از توهم شده‌اند و این باعث شده تا نظر شخصی خود را به‌عنوان عقیده اکثر مردم در صفحه خود منتشر کنند و این موضوع توسط هوادارانش وزن پیدا کند و با ایجاد موج در شبکه اجتماعی، فضا را برای ابراز نظر مخالف تنگ کند. این وضعیت در نهایت منجر به شکل‌گیری مارپیچ سکوت برای دیگرانی می‌شود که عقایدی متفاوت با این چهره‌ها دارند. البته الگوریتم شبکه‌های اجتماعی نیز به گونه‌ای است که افراد تصور می‌کنند عقیده القا شده،‌ نظر اکثریت است. 

از سوی دیگر مدعیان آزادی بیان که همواره مترصد ایجاد شکاف و اختلاف بین حاکمیت با نخبگان جامعه هستند از هر فرصتی برای این موضوع استفاده می‌کنند و با ایجاد توپخانه‌ای از افراد نامعلوم همواره می‌کوشند تا هنرمندان را از حاکمیت جدا شدند و هر همگرایی را از سوی هنرمندان با حاکمیت به عنوان یک فعل اجتماعی نامطلوب عنوان کنند.

نمونه این موضوع را می‌توان در روشن شدن توپخانه مجازی برخی افراد به ظاهر رسانه‌ای پس از جلسه روز گذشته سینماگران با رئیس سازمان برنامه و بودجه مشاهده کرد، جایی که آنها انگار انتظار هیچ رابطه دو سویه و تعاملی بین صنوف سینمایی و حاکمیت را قائل نیستند و وقتی چنین اتفاقی رخ می‌دهد آنرا تبدیل به پرونده برای منفورسازی و بایکوت آن هنرمندان می‌کنند، چه آن هنرمند مهران رجبی باشد و چه حامد بهداد و بهرام رادان. مهم وقوع دیکتاتوری آنها در قطع ارتباط هنرمندان و حاکمیت است!

 

چرا سلبریتی‌های ایرانی در حال اعتراض به فشار مجازی در سال گذشته هستند؟

 

در اغتشاشات سال گذشته بسیاری از سلبریتی‌ها در دام فشار لشکر فیک جریان نفاق افتادند که در آتش اغتشاشات دمیدند. حالا یک سال از این ماجرا گذشته و اعتراف سلبریتی‌ها درباره این موضوع، داغ مجازی شده است.

در ایام اغتشاشات سال گذشته به بهانه مرگ مهسا امینی، اگر صفحات بازیگری که علیه جمهوری اسلامی موضع نگرفته را نگاه می‌کردیم، در قسمت نظرات، انبوهی از توهین و تهدید مشاهده می‌شد که بازیگران را وادار به حمایت از آشوب می‌کردند. اما تهدید بازیگران توسط چه کسانی صورت می‌گرفت؟

جریان نفاق و یگان ۸۲۰۰ رژیم صهیونیستی دو پایگاه بزرگ در فضای مجازی هستند که برای پیش‌برد اهداف براندازی و ضدایرانی فعالیت مجازی می‌کنند. تصاویر و شواهدی وجود دارد دارد که گروهک تروریستی مجاهدین خلق در فضای مجازی لشکر فیک مجازی دارد. همچنین کسانی که به یگان ۸۲۰۰ جذب شده اند، برای رواج اندیشه های صهیونیستی و نفوذ در جهان عرب و مسموم کردن فرهنگ و تفکرات آنان و نیز ضربه زدن به ارزش‌های اخلاقی و انسانی و عقیدتی به کار گرفته شده‌اند و در واقع این جمع، یک ارتش سایبری را تشکیل داده‌اند تا در فضای مجازی اهداف خاصی را دنبال کنند.

«حمیدهیراد» اولین هنرمندی بود که پرده از حجم فشار کامنت‌های تهدیدآمیز برداشت و نوشت: « روی حرفم با اون کسانی که با ربات یا پیجهای فِیک به من و دوستانم که خواننده و یا بازیگر و ورزشکار هستند و معلومه از طرف کی حمله می‌کنند و دور از جون مردمم، هر چیزی که لایق خودشون و خانواده‌شون هست رو به ما عنوان می‌دن… من نه سلبریتی هستم و نه هیچ کسی، منم مثل تک تک مردمم هستم فقط شغلم فرق میکنه همین… تویی که با پیج فِیک میای میگی در مورد کنسرت و هزار تا چیز دیگه حرف میزنی حتی نمیتونی درک کنی که چندتا انسان ازین راه خرج زن و بچه‌شون رو میدن و من خبر دارم که چند نفرشون تو اوضاع بی پولی و کرونا که شغل ما تعطیل شد، طلاق گرفتن و زندگیشون نابود شد در حالی که همو دوست داشتن و منی که تو این همه سال با درد و بیماری و هزار بدبختی به اینجا رسیدم و مردمم منو کردن «حمید هیراد» تا حالا شده خم به ابرو بیارم… من کی برای کنسرت و پول کار کردم که این دومین بارش باشه…من عاشق موسیقی هستم و زندگیمو براش دادم از بچگی. تو میتونی ماهی پنجاه میلیون پول قرص و داروی منو بدی که الان اینو میگی، این حرفمو کسایی که تو خانواده‌شون و نزدیکانشون این بیماری رو دارن میدونن من چی میگم…خستم واقعا و تا الان هم لال شدم و چیزی نگفتم… اگر فکر میکنی این پیج بهت آرامش و حال خوب نمیده چرا میای…واقعا سواله؟! به عشق شما نفس کشیدم و همیشه امیدوار بودم چون شمارو دارم… این حرفا درد و دلای همه‌ی هنرمندا و ورزشکاراست… امیدوارم یه روزی سر خاکم روت بشه بیای و اونجا نگی حلالم کن… وقتی هستیم قدر همو بدونیم نه اون موقع که رفتیم. زندگی خیلی کوتاهه بخدا ارزش نداره. خدارو شکر اول خدا و بعد مردمم همیشه پشتم بودن منم کنارشون هستم. قضاوت کار خداست همین… خاک پای ایران و ایرانی/ حمید هیراد»


در روزهای اغتشاشات زمان بازگویی حقایق توسط هنرمندان نبود، ولی حمید هیراد این جرات را به خرج داد و از علت موضع‌گیری برخی هنرمندان پرده برداشت. حالا یک سال از اغتشاشات ۱۴۰۱ گذشته و سلبریتی‌ها در حال بیان حقایقی هستند که بیش از یک سال آن را پنهان نگه داشته بودند!

«الهام حمیدی» بازیگر سینما درباره فحاشی‌های فضای مجازی و هجمه‌های اکانت‌های فیک می‌نویسد: «در جشنواره فیلم فجر و جام‌جهانی مجبور به سکوتمان کردند. بازیگر سینما و تلویزیون: جلوگیری از شادی فوتبالیست‌ها در جام جهانی و فحاشی به هنرمندان در جشنواره فجر، «تحمیل سکوت» بود. اشاره به هر اتفاق امیدوارکننده‌ای سیل توهین‌های مختلف را به‌همراه دارد؛ این موضوع با فرهنگ مردم ایران هم‌خوانی ندارد.»
 
«لیندا کیانی» نیز دیگر سینما می‌نویسد: «عده زیادى هستند که سازماندهى شده میان زیر پست هاى من و همکارانم و یا دیگر چهره‌های شناخته شده با هجمه سنگین کامنتى سعى دارن که جلوى حق گویى ماهارو بگیرن هدفشونم اینه که ما رو اسیر مارپیچ سکوت کنند. برام مهم شد و خواستم از این تریبون به همکارانم توصیه کنم که حواستون باشه تو دام نیوفتید.» جالب اینجاست که احسان کرمی که محصول همین لشکر فیک است با توهم براندازی ایران رفت، وی نیز این پست را لایک کرده است!


«متین ستوده» بازیگر سینما و تلویزیون: «بعداز اظهارنظر بعضی از همکارانم دربارهٔ توهین‌های مجازی به شخصیت‌های رسانه‌ای خیلی دل‌گیر شدم؛ چون پارسال در همین ایام خیلی‌ها از ترس شنیدن توهین و فحاشی نمی‌توانستند فعالیت کنند.»

شاید در روزهای آینده شاهد اعترافات بیشتری در این موضوع باشیم، اما این اعتراف‌ها چیز عجیبی نیست، زیرا بسیاری از سلبریتی‌ها در دام فیک‌نیوزها و ربات افتادند و بر اساس هدف و خواست آنها رفتار کردند ولی در فضای فعلی، برای خروج از فشار یکساله و همچنین برای آینده اجتماعی‌شان، نیاز است که واقعیت‌ها را بازگو کنند اگرچه دیر ولی همین اعتراف دیرهنگام نیز ثمرات مثبتی را برای جامعه به همراه دارد.

نحوه عملکرد آنتی‌ویروس ایرانی

 

به تازگی یک آنتی‌ویروس ایرانی رونمایی شد که به گفته مسؤولان این پویشگر امنیتی هر اپلیکیشن موبایلی را می‌تواند بررسی و مخرب بودن یا نبودن آن را اعلام کند و قادر است بیش از ۶۰ درصد بدافزار‌ها را در فضای مجازی شناسایی کند.

 با رشد اشراف شرکت‌های تامین‌کننده تجهیزات سخت‌افزاری در بازار فناوری اطلاعات و ارتباطات، به مشخصات فنی و مختصات تجهیزاتی که ارایه می‌دهند، عواملی، چون افزایش حجم گردش کالا و نیاز به اختصاصی‌سازی و کاهش قیمت تمام شده محصولات و تمایل به کنترل بیشتر برروی محصولات قابل عرضه، علاقه شرکت‌های تامین کننده برای ورود به عرصه تولید را افزایش می‌دهند.

امروزه از منظر جهانی، سه عامل طی سه سال اخیر باعث شده زنجیره تامین اقلام فناوری اطلاعات با چالش جدی روبرو شود. همه‌گیری کرونا، اختلافات تجاری چین و آمریکا و جنگ اوکراین عواملی است که باعث شده کسری قطعات الکترونیک (تراشه) در سطح دنیا باعث طولانی شدن زمان تحویل عمده تجهیزات زیرساخت‌های فناوری اطلاعات شود.

در حال حاضر کالا‌هایی که شاید زمانی با شرایط تحویل فوری در دنیا قابل تامین بود، امروزه تا شش ماه هم طول می‌کشد تا تحویل شود و این امر باعث می‌شود تامین‌کنندگان به فکر ورود به فرآیند تولید افتاده و با کنترل بخشی از زنجیره تامین قطعات، مشکلات طولانی شدن زمان‌های تحویل را کاهش دهند. وجود نیروی کار ارزان، انرژی ارزان، برخی قوانین حمایتی دولت و استقبال حاکمیت از تولید و بومی‌سازی در حوزه فناوری اطلاعات طی سه سال اخیر انگیزه بیشتری برای حرکت به سمت تولید این محصولات در ایران بوده است.

کارشناسان معتقدند، نهاد‌های مختلف حاکمیتی تلاش کرده‌اند با وضع قوانین، سیاست‌گذاری کلان، لحاظ عبارت «تولید» در شعار سال و دیگر اقدامات قانونی باعث سرعت بخشیدن به رشد تولید در کشور شوند؛ تصویب قانون «حداکثر حمایت از توان تولید داخل و بومی‌سازی»، شاید مهم‌ترین اقدام قانونگذار در این خصوص طی سال‌های اخیر بوده است؛ بنابراین همزمان با توجه به بحث بومی‌سازی در حوزه‌های مختلف، ارتباطات و فناوری اطلاعات هم از موضوع غافل نمانده و طی سال‌ها مسئولان حوزه ارتباطات بر بحث بومی‌سازی تأکید کرده‌اند، به گونه‌ای که اوایل آغاز به کار دولت سیزدهم، عیسی زارع پور- وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات- بر ضرورت حمایت از بومی‌سازی زیرساخت‌های امنیتی تأکید کرد. وی با بیان این که نیازمندی‌های کشور مبتنی بر سرمایه‌های بومی است گفت این موضوع باید تقویت شود و ما از طریق ظرفیت‌هایی که خودمان داریم خدماتمان را ارائه دهیم.

تولید و حمایت از پلتفرم‌های بومی، تولید گوشی ایرانی و سیستم عامل بومی از جمله اقداماتی است طی سال‌ها و البته دو سال و نیم گذشته توسط وزارت ارتباطات با همکاری سایر نهاد‌ها انجام شده است.

در این راستا، اخیرا از یک آنتی ویروس ایرانی رونمایی شد که به گفته مسئولان این پویشگر امنیتی هر اپلیکیشن موبایلی را می‌تواند بررسی و مخرب بودن یا نبودن آن را اعلام کند؛ در واقع این سامانه مذکور قادر است بیش از ۶۰ درصد از بدافزار‌ها را در فضای مجازی شناسایی کند.

در این باره جانشین فرمانده کل انتظامی کشور گفته است که پیشنهاد استفاده از سامانه فارز از سوی پلیس به شورای عالی فضای مجازی داده شده تا این شورا استفاده از آن را الزامی کند که به دنبال آن شاهد کاهش نصب بدافزار‌ها بر روی تلفن‌های همراه باشند.

در توضیحات معرفی این سامانه تنها گفته شده که می‌تواند هر اپلیکیشنی در موبایل را مورد بررسی قرار دهد و درباره مخرب بودن و یا نبودن آن اپلیکیشن تصمیم‌گیری کند؛ حال این سوال وجود دارد که آیا این سامانه بر روی تلفن‌های همراه به گونه‌ای عمل خواهد کرد که درباره وجود و یا عدم وجود یک اپلیکیشن در تلفن همراه کاربران تصمیم خواهد گرفت؟

 

 

چگونه شبکه های اجتماعی شیوه فرزند پروری ما را تغییر میدهند؟

رسانه­ های اجتماعی نحوه برقراری ارتباط ما با دیگران، دریافت اخبار و به اشتراک­ گذاری آن را تغییر داده ­اند. در عصر جدید، رسانه­ ها و شبکه ­های مجازی به سادگی شیوه فرزند ­پروری و والد گری ما را تغییر داده ­اند. برای درک این موضوع کافی است پیش از به اشتراک­ گذاری عکس فرزندتان در فضای مجازی و انتظار برای دریافت لایک و تمجید از او به این موضوع دقت کنید که فضای مجازی تا چه حد شیوه والد گری شما را نسبت به گذشته تغییر داده است؟

تأمل می­کنیم

 رسانه ­های اجتماعی سبب شده ­اند در اغلب کارهای­مان مکث کنیم! به لحظه برگزاری جشن برای فرزندتان فکر کنید. به جوش­ و­ خروش و لذتی که اکنون جای خود را به تفکر و تلاش برای ثبت این لحظه و اشتراک ­گذاری در فضای مجازی داده است، در همین لحظه کوتاه تأمل و مکث برای انتخاب تصویر، متن و اشتراک ­گذاری آن­ها در فضای مجازی، لحظه مهم تعامل و ارتباط با کودک را از دست می­ دهیم.

مقایسه می­کنیم

فضای مجازی ما را وادار به مقایسه فرزندمان با همسالان خود می­ کند. نمایش موفقیت­ های همسالان در فضای مجازی مانند قبولی در مدارس خاص، توانایی حفظ الفبا در سنین کم و صحبت کردن به زبانی غیر از زبان مادری، از جمله این نمایش­ هاست که غالباً موجب مقایسه ناصحیح کودک با سایر همسالان می­شود. این یک نبرد مخفی میان ارتباط والدین و کودکان است که با بمباران اطلاعات نمایشی بر شیوه فرزند ­پروری اثر می­ گذارد. علاوه بر این، بسیاری از والدین نیز شیوه والد گری خود را با سایر والدین مقایسه می ­کنند و به نوعی حس شکست و استرس در آنها بوجود می آید. اکثراً آن­چه در رسانه­ های اجتماعی به اشتراک گذاشته می ­شود، تصویری است مطلوب از درخشان ­ترین روزهای زندگی نه آن چه حقیقتاً و دائماً در حال رخ دادن است. مطالعات جدید نشان می ­دهند این شبکه ­ها در ارتباط با فرزند ­پروری و والد گری برای مادران استرس ­زا هستند.

 

باج‌گیری رسانه‌ای؛ تخریبگر فضای نقد و اصلاح در سینما

 

شبکه‌های اجتماعی به عنوان یکی از تحولات چشمگیر دنیای رسانه طی چند دهه اخیر، همان‌طور که رسانه‌های کوچک، سریع و ارزان را به ارمغان آورد تا صداهای متفاوت و اقلیت بسیار راحت‌تر و تنها با یک صفحه اجتماعی شنیده شود، آفت مهمی داشت که مدت‌هاست گریبان عرصه رسانه را گرفته است: فیک‌نیوزهای خلق‌الساعه، بی‌هویت و گاه مقطعی که فضای ارتباطات را مخدوش می‌کنند.


در مقابل رسانه‌های اصلی، شناسنامه‌دار و مسئولیت‌پذیری که قواعد رایج عرصه رسانه را رعایت کرده و برای پیگیری هر مسئله به اندازه اهمیت آن هزینه و زمان مصرف می‌کنند، شبه‌رسانه‌هایی وجود دارند که هرجا خاک حاصل‌خیزِ پول وجود داشته باشد، قارچ‌مانند به سرعت رشد می‌کنند و تکثیر می‌شوند. این‌ها از «واقعیت» تغذیه نمی‌کنند و «حقیقت» تحویل مخاطب نمی‌دهند؛ بلکه تنها پول را می‌شناسند و به تخریب هر چیز یا کسی می‌پردازند که منبع بالقوه درآمدزایی بوده، اما بالفعل نشده است.

این پدیده که چند سالی است در سینمای ایران نیز به واسطه برخی ارتباطات و سوبسیدهای خبری و البته مالی پر رنگ شده است را شاید به سختی بتوان «رسانه» نامید، چراکه تنها در ظاهر، شبیه به «رسانه» است و بیش از هرچیز کارکرد باج‌گیری دارد. امروز از یک مسئول/چهره پول می‌گیرد و او را بالا می‌برد و بی‌جهت از او تمجید می‌کند و فردا از رقیبش پول می‌گیرد و همان مسئول/چهره اول را تخریب می‌کند.

فیک‌نیوزها البته همواره به دروغ‌گویی نمی‌پردازند، ولی موثق و قابل اعتماد نیستند و پشت پرده هر محتوای آن‌ها، ممکن است جریان ناسالم مالی وجود داشته باشد. از همین روست که نه‌تنها فضای اختصاصی آلوده‌ای دارند، بلکه برای مجموعه اتمسفر رسانه نیز آفت به شمار می‌آیند و بیش از فایده، ضرر دارند. خدشه به رابطه سه‌طرفه حاکمیت، مردم و رسانه، آسیب واضح این جریان است، چراکه بسیاری از مردم ممکن است نتوانند این شبه‌رسانه‌ها را از رسانه‌های اصلی تمییز دهند، حاکمیت و البته مردم را به کلیت رسانه بدبین می‌کنند و به ترویج جریان ناسالم پول در رسانه می‌پردازند.

علی افشار روزنامه‌نگار پیشکسوت و قدیمی حوزه هنر از دیدی متفاوت به حضور فیک‌نیوزها در جریان خبری این روزها می‌پردازد و می‌گوید که «باید باور کنیم که انحصار رسانه‌ای با شتابی عجیب و غریب در دهه‌های اخیر در هم شکسته است. دیگر خبر را نمی‌توان از لابه‌لای کاغذ نشریات و روزنامه‌های مکتوب و خبرگزاری‌های رسمی جست. خبر هر لحظه و هر جا قدرت رشد و تکثیر پیدا می‌کند و دیگر صرفا در باغ و دشت و یا در گلخانه متولد نمی‌شود. هر کس در لحظه می‌تواند با گوشی شخصی خود خبر و ویدئو و عکس به دنیا مخابره کند و رسانه‌های رسمی را حیرت‌زده کند».

افشار با وجود اینکه معتقد است نمی‌توان بطور کلی فیک‌نیوزها نفی کرد اما آن‌ها را به هوای آلوده‌ شهرها تشبیه می‌کند که تنها سلاح مبارزه با آنها در یک جمله می‌داند؛«همان تعریف قدیمی خبر که باید از صحت، دقت و سرعت برخوردار باشد».

 

 

صدمه دیگر این جریان، جابه‌جایی مسائل اصلی و فرعی‌ست. در شرایطی که طبعا کشور در حوزه‌های مختلف مسائل گوناگونی دارد، جریان فیک‌نیوز تنها مواردی را برجسته می‌کند که بشود از آن پول درآورد؛ نه آنچه واقعا برای کشور اهمیت دارد و لزوم پرداخت به آن حس می‌شود. به همین شکل، گاه حاشیه‌های زائد، بر متن قضایا غلبه می‌کند؛ چراکه اساسا برای این جریان، جذب مخاطب به هر قیمت، با هدف کسب سود بیشتر اولویت دارد و در این مسیر، طبعا بزرگ‌نمایی حواشی کم‌اهمیت و زرد بیش از پردازش مسائل مهم می‌تواند عامه مخاطب را جذب کند. این اصلی و فرعی شدن مسائل را می توان در سینمای ایران به وضوح دید چنانچه مسائل اصلی سینمای ایران به حاشیه رانده می شود و صرفا این حواشی مدیریتی است که پر رنگ می شود.

امیرحسین مکاریانی روزنامه‌نگار با سابقه فرهنگی و کارشناس ارشد رسانه نیز در خصوص نقش فیک‌نیوزها معتقد است که «ماهیت فضای مجازی این است که هر کسی می‌تواند برای خود رسانه‌ای داشته باشد اما آنچه مهم است اعتبار بخشی به این رسانه‌هاست اگر فعالان و مدیران سینمایی همراه این فرآیند شوند و به کانالها و رسانه‌های بی‌هویت که متولیانش مشخص نیستند بها دهند دور باطلی ایجاد خواهد شد که حکم فراهم کردن محیط نمور را برای قارچ نیوزها دارد. قارچ‌نیوزها همواره در محیط مرطوب و فاقد شفافیت و نور رشد می‌کنند. تا اگر تهمت یا افترایی به نهاد یا شخصی زدند امکان پاسخگویی، شکایت و پیگیری وجود نداشته باشد. این شرایط خلاف اصول روزنامه‌نگاری و رسانه‌داری است و حتی خلاف وجدان».

از سوی دیگر برای این جریان به طور کلی «سؤال» اولویت ندارد، چراکه «پاسخ» موضوعیت ندارد. محتوای این شبه‌رسانه‌ها پیش از بررسی توسط تولیدکننده محتوا، جهت‌گیری موضوعی مشخصی دارد؛ به سمت سفارش‌دهنده غش می‌کند یا برای تخریب رقیب او آماده‌سازی شده است. به این ترتیب است که به جای رفع ابهامات، تنها به انباشت محتوای بی‌فایده می‌پردازد.

محمد محمدی دیگر روزنامه‌نگار باسابقه حوزه فرهنگ و هنر که مسئولیت‌های متعددی در حوزه مدیریت اجرایی فرهنگ و هنر داشته است، دلیل گسترش روزافزون و قارچ‌گونه فیک‌نیوزها را نبود نظارت می‌داند و عدم وجود قوانین جامع و کافی در فضای مجازی می‌داند و معتقد است که «نمونه بارز این رویه غلط را در بزنگاهای مهم شاهد هستیم که بی نهایت صفحه‌های بی‌نام و نشان در حال وارد کردند اطلاعات غلط و سازمان دهی شده از برخی مراکز هستند. به هر حال چه در حوزه نظارت و چه مدیرانی که با تاثیرپذیری از این فضا تصمیم گیری‌کنند به همان میزان در رشد و گسترش این مسئله کمک میکنند. که باید این رویه اصلاح شود.»

در مقابل آنچه گفته شد، رسانه‌های اصلی اگرچه بی‌عیب‌ونقص نیستند، اما شناسنامه دارند، مسئولیت محتوا را می‌پذیرند، برای پاسخ یا توضیح ارزش قائل‌اند، بر اساس اصولی مشخص جهت‌گیری می‌کنند و مهمتر از همه آن که روی مسائل اساسی دست می‌گذارند و بی‌دلیل مسائل درجه‌دو و درجه‌سه را در اولویت قرار نمی‌دهند.

بر این اساس رسانه اصلی و باهویت برای پرسش، نقد و اصلاح فایده دارد و فیک‌نیوز برای این اهداف مضر است. به همین دلیل طبیعی است که دستگاه‌ها، نهادها و گروه‌ها نسبت به پاسخگویی به رسانه اصلی اهتمام به خرج دهند و فیک‌نیوز را نادیده بگیرند.با این حال برخی مدیران روابط عمومی دستگاه‌ها، برای جریان فیک‌نیوز اهمیت قائل می‌شوند و تأسف‌بار آن که حتی گاه با آن‌ها همکاری می‌کنند.

روشن است که استفاده از این جریان، به هر شکل و برای هر هدف مقطعی که باشد، جز آفت نیست؛ چراکه آسیب ترویج رویه‌های غیرحرفه‌ای فیک‌نیوزها، در نهایت به خود دستگاه و رسانه می‌رسد و با افزایش دامنه نفوذ این شبه‌رسانه‌ها، عرصه نقد و اصلاح را تخریب می‌کند.

شما طوطی نيستيد، چت‌جی‌پی‌تی هم انسان نيست

 

معمولاً اینطور تصور می‌کنیم که ربات‌ها هر چه در حرکات، واکنش‌ها یا جواب‌هایشان به رفتار طبیعی یک انسان واقعی نزدیک‌تر شوند، ربات‌های بهتر یا پیشرفته‌تری محسوب می‌شوند. بنابراین سازندگان ربات‌ها تمایل فراوانی به هر چه شبیه‌تر کردن ساخته‌هایشان به انسان‌ها دارند. بااین‌حال، بسیاری از متخصصان اخلاق فناوری دربارۀ این موضوع تردید دارند. آیا واقعاً خوب است که مرز میان انسان‌ها و ربات‌ها کمرنگ شوند؟ انسان فرض‌کردن ربات‌ها دقیقاً چه پیامدهایی یا آسیب‌هایی را می‌تواند به دنبال بیاورد؟

این موضوع وقتی پیچیده‌تر می‌شود که بدانیم در میان ما آدم‌ها نیز تمایلِ زیادی برای «انسان‌وار» قلمداد کردن موجودات غیرانسانی وجود دارد، چه پای حیوانات در میان باشد، چه ربات‌ها یا حتی عروسک‌ها و مجسمه‌ها.

این روزها با فراگیرشدن بحث از چت جی‌پی‌تی و توانایی‌های خارق‌العادۀ زبانی آن، این مسئله بار دیگر به میان آمده است: امیلی بِندِر، زبان‌شناس مشهوری که یکی از خبره‌ترین متخصصانِ کاربرد زبان در هوش‌های مصنوعی است، می‌پرسد: چرا چت جی‌پی‌تی باید مثل آدم‌های معمولی حرف بزند؟ آیا چنین قابلیتی، به جز «فریب‌دادن» کاربران فایدۀ دیگری هم دارد؟ بِندر می‌نویسد: فرض ما این است که وقتی کسی حرف می‌زند، قصد دارد پیامی به ما منتقل کند و مسئولیت حرفش را هم می‌پذیرد، اما ربات‌ها درکی از حرفی که می‌زنند و پیامدهایش ندارند.

«ما دنیا را تغییر داده‌ایم. ما یاد گرفته‌ایم ماشین‌هایی بسازیم که به‌طور مکانیکی متن تولید کنند. اما هنوز یاد نگرفته‌ایم که چطور بین ماشین و ذهن انسان تمایز قائل شویم».

از نظر بِندِر «چت‌بات‌هایی که ما به‌راحتی آن‌ها را با انسان اشتباه می‌گیریم، صرفاً بامزه یا اعصاب‌‌خردکن نیستند.» بلکه مبهم‌شدن مرز میان ربات و انسان، می‌تواند آسیب‌های جدی در بر داشته باشد. یا اساساً منجر به از هم گسستن جامعه شود. یکی از مثال‌های ساده‌اش، مسئلۀ «انسان‌های جعلی» است. دنیل دنت، فیلسوف مشهور، می‌نویسد: ما نمی‌توانیم در دنیایی با «افراد جعلی» زندگی کنیم. از وقتی پول وجود داشته، جعل پول نوعی خراب‌کاری اجتماعی قلمداد می‌شد که مجازات آن اعدام، درآوردن احشاء و شقه‌شقه‌کردن بود. بحث افراد جعلی هم دست‌کم به همین اندازه جدی است.

از نظر دنت رباتی که می‌تواند مثل یک انسان حرف بزند، فقط یک قدم تا سلاح خطرناکی که در جنگ‌های بیولوژیک یا هسته‌ای می‌تواند به کار گرفته شود، فاصله دارد.

بِندِر می‌گوید من یک قانون دارم: «کمرنگ‌کردن مرزها ممنوع!» اگر این قانون را بپذیرید، آنگاه خیلی راحت‌تر می‌توانید از شرکت‌های بزرگ تکنولوژی که برای توسعۀ هر چه بیشتر هوش مصنوعی سر و دست می‌شکنند، بپرسید: این کارها برای چیست؟ اگر این ابزارها ساخته می‌شوند تا زندگی ما انسان‌ها را راحت‌تر کنند، پس چرا اصرار دارید آن‌ها را مثل دیگر انسان‌ها ببینیم؟ به آن‌ها علاقه‌مند و وابسته شویم؟ یا وقتی آن‌ها را از دست می‌دهیم، فکر کنیم یک دوست را از دست داده‌ایم؟ چرا ابزارها را در قلمرویی آن‌سوی انسانیت نگه نمی‌دارید؟

  • رسانه شو

    سواد رسانه یا سواد رسانه ای همان دانشی است که همه ما در هر لحظه از زندگی به آن نیاز داریم ، تک تک لحظات زندگی انسان امروزی درگیر پیام های مختلف حقیقی و مجازیست و این پیام ها زندگی و سبک زندگی ما را تغییر خواهند داد. تا بحال از رسانه و شبکه های مجازی هرچه گفتیم و شنیدیم فقط از آسیب ها بود، اما واقعا، انصافا! فرصت های این شبکه ها را اصلا می شناسیم؟ آینده خوبی که می توانیم با همین ابزار برای خود رقم بزنیم را می دانیم؟! همه اینها سوالایی است که پاسخ آنها در دو کلمه خلاصه می شود: سواد رسانه تا دیر نشده، سواد رسانه ای را یاد بگیریم و به دیگران یاد بدهیم.
  • اوقات شرعی

    امروز: یکشنبه 04 آذر 1403
    اوقات شرعی به افق:
    • اذان صبح اذان صبح:
    • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
    • اذان ظهر اذان ظهر:
    • غروب آفتاب غروب آفتاب:
    • اذان مغرب اذان مغرب:
    • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی:
  • آذر 1403
     << <   > >>
              1 2
    3 4 5 6 7 8 9
    10 11 12 13 14 15 16
    17 18 19 20 21 22 23
    24 25 26 27 28 29 30
  • کاربران آنلاین

    • ترنم گل
    • زفاک
  • آمار

    • امروز: 308
    • دیروز: 169
    • 7 روز قبل: 3149
    • 1 ماه قبل: 5160
    • کل بازدیدها: 100492
 
مداحی های محرم