موسسه رسانه شو
افزایش موارد ترک شبکههای اجتماعی/ دلایل «فصل مهاجرت» از فضای مجازی چیست؟
جمعه 02/10/22
با رصد جستجوهای مربوط به “چگونه حساب کاربری خود را حذف کنم"، متوجه تقاضا برای حذف حسابهای شخصی و کاهش محبوبیت شبکه های اجتماعی میشویم.
در عصری که در آن ۴.۸ میلیارد نفر در سراسر جهان با رسانههای اجتماعی درگیر هستند که نزدیک به ۶۰ درصد از جمعیت جهان و نزدیک به ۹۳ درصد از کاربران اینترنت را تشکیل میدهند، پویایی تغییر ترجیحات کاربران در این زمینه به وضوح مشهود است.
با میانگین استفاده از ۶.۷ پلتفرم رسانه اجتماعی برای هر نفر در ماه و تعامل روزانه تقریباً ۲ ساعت و ۲۴ دقیقه، چشم انداز دائما در حال تغییر است.
بر اساس گزارش مرکز داده TRG، نوسان در محبوبیت برنامههای رسانههای اجتماعی در سال ۲۰۲۳ واضح بوده است، به گونهای که متا، شرکت مادر اینستاگرام و فیس بوک، برنامه جدید خود را با نام Threads در میان انتظارات فراوان ارائه و آن را با پلتفرم X مقایسه کرد.
اما پس از این که این اپلیکیشن در طول چند روز پس از عرضه در ماه جولای، ۱۰۰ میلیون کاربر را جذب کرد، تا ماه آگوست شاهد کاهش سریع ۸۰ درصدی کاربران فعال روزانه بود و میزان استفاده روزانه از آن از ۲۱ به تنها سه دقیقه کاهش یافت.
برای تحلیل این تغییر در اولویتها، از اعداد دریافتی از پلتفرم «Statista» که متخصص در جمعآوری دادهها در پرکاربردترین شبکههای اجتماعی در جهان است، استفاده میکنیم. ردیابی فراوانی جستجوهای «چگونه حساب کاربری فیسبوکم را حذف کنم» در سال گذشته، بینشی را در مورد تمایل کاربران به جدا شدن از این پلتفرم ارائه کرده است.
این دادهها همچنین نشان داده اند اپلیکیشن اینستاگرام که دو میلیارد کاربر دارد، در صدر لیست محبوبترینها برای حذف قرار گرفت، به گونهای که بیش از یک میلیون کاربر در سراسر جهان شروع به جستجوی “حذف حساب اینستاگرام من” در هر ماه در سال ۲۰۲۳ کردند.
علیرغم اینکه اینستاگرام بهعنوان یک سلفی دیجیتال رشد کرد و به یک پدیده فرهنگی تبدیل شد، به نظر میرسید که تکامل سریع اینستاگرام و افزودن ویژگیهایی مانند استوری، ویدیو و خرید، همراه با اینفلوئنسر مارکتینگ، جوهره اصلی آن را از بین خواهد برد.
در اسنپ چت نیز ماهانه از مجموع ۷۵۰ میلیون کاربر، نزدیک به ۱۳۰۰۰۰ درخواست حذف حساب کاربری داشته اند.
اگرچه تعداد افرادی که خواستار حذف این برنامه هستند، بسیار کمتر از اینستاگرام است، اما بخش بزرگی از کاربران را به خصوص در میان گروههای سنی مسنتر در برمی گیرد، به گونهای که محبوبیت اسنپ چت در گروه جمعیتی موسوم به “Gen Z” همچنان ادامه دارد.
بلاگرهایی با نقابهای معلم و پزشک در اینستاگرام!
پنجشنبه 02/10/21
«با یک فیلتر روی صورت با زاویه دوربینی که پیداست چند ساعتی برایش بالا و پایین کرده است، تا هم مبل های خانه معلوم باشد و هم روفرشی و آباژور جدید خانه، با لحنی تصنعی یک «سلام عشقا» میگوید و شروع به حرف زدن در مورد موضوعی که شاید در حد دو خط هم از آن اطلاعات ندارد، میکند؛ شعری، حکایتی یا داستانی.
در آخر مخاطب آگاه متوجه میشود که تمام اینها بهانهای بود برای اینکه به شما اجناس تازه خانه را نشان داده باشد. بعد هم شما سوال کرده باشید یا نکرده باشید، میگوید: خیلی پیام داشتم و خیلی ها از من پرسیده بودین روفرشی و آباژور را از کجا خریدم! چون خانهام خیلی تمیز و مرتب شده.» بعد از کلی آب و تاب و تعریف از اجناس تازه آدرس پیجش را برایتان میگذارد. در حالی که نه خود این فرد و نه حرفهایش بویی از واقعیت ندارد. اینها شرح حال بلاگرهایی است که در اینستاگرام و توئیتر و .. جولان دادهاند و بعضا حتی سواد و تحصیلات و حتی هنر درست و حسابی ندارند، اما به قدری برای برخی از مخاطبان خودشان را دست بالا گرفتهاند که در تصمیمگیری آنها در حرف زدن و نوع پوشش و برخورد با دیگران و حتی در روابط خصوصی با همسرشان هم تاثیر گذار است و حرف اول و آخر را میزند. افرادی که حتی از نشان دادن چهره بدون آرایش و فیلتر خود هم ابا دارند اما با چند جمله قلمبه و سلمبه که به راحتی با یک سرچ به دست میآید خودشان را معلم یا دکتر جا میزنند!»
این حکایتی است که در چند سال اخیر به وفور آن را در فضای مجازی دیدهاید؛ افراد با عناوینی مانند بلاگر، فود بلاگر، اینفلوئنسر و غیره در فضای مجازی و اینستاگرام و توئیتر فعال هستند که به واسطه تبلیغهایی که در این فضا انجام میدهند، درآمدهای میلیونی دارند. اما موضوع و اتفاق بسیار ناگواری که از فعالیتهای این افراد رقم میخورد، انتشار محتواهای نامناسب و حتی دروغ در پستها، استوریها و لایوهای آنان برای جذب مخاطب است. علاوه بر این در این فضا تحصیل کرده و تحصیل نکرده معنایی ندارد و هرکسی از راه رسیده است، موبایلی به دست گرفته و از خودشان و یا زندگیشان فیلم میگیرند، به اشتراک میگذارند و هر خوراک ذهن مضری را به خوردِ ذهن مخاطب میدهند.
پیروی کورکورانه جامعه تودهوار از بلاگرها
هرکسی در فضای مجازی میتواند به تولید کننده محتوا تبدیل شود. این اتفاق باعث میشود که هرکسی این تصور را داشته باشد که صاحب فکر است و اگر بتواند عدهای را دور خودش جمع و با خودش همراه کند به عنوان گروه مرجع شناخته میشود. به همین خاطر است که این اواخر شاهد بلاگرهایی بودیم که بدون دلیل دیده شدند و همراه کنندههای زیادی پیدا کردند، آدمهایی که با یک اشتباه لفظی مانند همان پسر بچهای که کلمات اشتباهی میگفت معروف شد و تبدیل به یک اینفلوئنسر شد. هر بازیکن ورزشی و هر بازیگر تلویزیونی میتواند تبدیل به گروه مرجع صاحب فکر شود و مردم را دنبال خودش بکشاند. گروه مرجع یعنی کسی که دیگران به او رجوع میکنند و از او الگو میگیرند و سعی میکنند مشابه او باشند.
در گذشته گروه مرجع محدود بود. اما اکنون فضای مجازی دست همه را باز کرده است و همه میتوانند در قالب گروه مرجع قرار بگیرند، به شرط اینکه توجه تعداد زیادی مخاطب را به خودشان جلب کنند. در حقیقت ابداع فضای مجازی و اَپهایی که در فضای مجازی وجود دارند، این بود که همه تصور تولیدکننده بودن را پیدا کنند.این موضوع تا حدی قابلیت سانسور کردن و پنهان کردن واقعیت را از بین میرود، اما از آن طرف اتفاقا قابلیت ساخت واقعیت زیاد میشود. همین باعث به وجود آمدن جامعه تودهوار میشود. پژوهشگران جامعه تودهوار را مانند یک گله گوسفند در نظر میگیرند. اولین گوسفند که به گردنش زنگوله وصل است، به یک سمتی راه بیفتد، همه بدون اینکه فکر کنند به کجا میروند، دنبالش راه میافتند. جامعه تودهوار یک همچین جامعهای میشود که آدمها در آن فکر نمیکنند. پیشتر جامعه تودهوار یک جامعه منفی بود. چون که قدرت تفکر افراد در آن از بین میرود. وقتی که افراد بدون اینکه یک ایدهای را بشناسند و از جزئیات آن مطلع باشند، از آن پیروی میکنند به معنای جامعه تودهوار است. این بیشتر در فضاهای انتخاباتی تعریف میشود. در فضایی که مردم یک حزب و گروهی را بدون اینکه بشناسند، صرفا به خاطر اینکه رسانه یک فردی را خوب جلوه میدهد به آن رای میدهند و از آن تبعیت میکنند. این جامعه مطلوبی نیست و مکاتب انتقادی شکلگیری جامعه را به صورت تودهوار خوب نمیدانند. قبلا یکی از کژکارکردهای رسانه را تودهای کردن میدانستند که اکنون به واسطه فضای مجازی و اپها این کژکارکردها شدت پیدا کرده است. شما میبینید که واقعیتی ساخته میشود، درحالی که آن واقعیت وجودِ خارجی ندارد. البته در مرحلهای از رسانهها واقعیت بازنمایی میشد آن گونه که میخواستند اما الان به مرحلهای رسیدیم که واقعیتی که وجود ندارد، ساخته میشود. به عنوان مثال تصویری را فردی ساخت از کودکی که ماشینی را در آب گذاشته است و از آن عکس گرفتند و گفتند در فلانجا سیل آمده است! درحالی که واقعیت اصلا این نبود و واقعیت ساخته شده است. یا در جنگهای مختلفی مخصوصا جنگهایی که آمریکاییها راه انداختند، یک تصویرسازی از خودشان داشتند که این اتفاقات در واقعیتها رخ نداده است.
نمونه آن حملهای به عراق بوده است که انبارهای سلاحهای شیمیایی صدام هیچ وقت پیدا نشدند، اما تصویرسازی کردند که یک همچین انبارهایی وجود دارد و قرار است آن سلاحهای کشتار جمعی را پیدا کنند.
در اتفاقات داخل کشورمان هم از این موارد زیاد داشتیم؛ مثلا خانمی با یک عکاسی به عنوان عکاس برتر جنبشهای مردمی شناخته شد، درحالی که موضوع واقعیت نداشت و با یک کپسول آتشنشانی گاز درست کرد و آن را به عنوان واقعیت نشان داد. در جامعه تودهوار چیزی که وجود ندارد، را خیلی راحت میتوانید، منتقل کنید. چراکه ما این تصور را در ذهنمان پیدا میکنیم که موبایل من سلاح من است و آن کسی که تصویری را منتشر کرده، حتما واقعیت را میگوید. یعنی واقع نمایی اغراق شده که یکی از کژکارکردهایی است که فضای مجازی با خودش داشته است.
از پیامدهای منفی فضای مجازی تعطیل کردن عقلانیت است
کارکرد رسانه تودهای کردن است. اول با خود تلویزیون شروع شد. شما وقتی یک داده و فرستنده دارید و خودتان گیرنده مطلق هستید، افکارتان شکل میگیرد و در سطح زیاد افکار عمومی شکل میگیرد. یعنی با پیدایش تلویزیون جامعه تودهوار شد. بعد که فضای مجازی آمد این دو طرفه شد. در نتیجه ذهن آدمها و جوامع بشری عادت کرد که یک محتوایی را به عنوان واقعیت از رسانه بپذیرند. حالا شما تولیدکننده هستید در همان رسانهای که همه محتوایش را به عنوان واقعیت میپذیرند و بیشترین باورپذیری انسان چیزهایی است که میبیند یعنی محتوای دیداری او بیشترین باورپذیری را برای او تعریف میکند. وقتی تلویزیون و بعد از آن فضای مجازی عینیت را تا حد دیدن ملموس کرد.
باورپذیری روزنامه کمتر است ولی میبیند رسانههایی که به شما تصویر میدهند و شما به چشمتان میبینید واقعیت بودن آن محتوا را میپذیرید. وقتی ذهن همه ما اینچنین شکل بگیرد که چیزی که دیدی واقعی است، همه به یک سمت حرکت میکنیم. این همان کژکارکرد فضای مجازی است. معمولا در بحث سواد رسانهای میگویند که قدرت فکر کردن و تحلیل کردن را از شما میگیرد، چراکه واقعی بودن را معمولا با چاشنی احساس در فضای مجازی همراه میکنند که احساسات شما تحریک میشود. اولین مواردی که پیامدهای جامعه تودهوار را بررسی کردند، در بحث انتخاباتها بود که باعث میشد که همه به سمت یک کاندیدا جلب شوند. در انتخابات کشور خودمان میبینیم و در انتخابات کشورهایی دیگر مخصوصا آمریکا که یک وقتهایی مناظرههایشان شدید میشود، مشاهده میکنید که احساسات و عقل شما را هدف میگیرند. درست است که مناظره باید گفتوگوی عقلانی باشد، اما آن کسانی برنده میشوند که احساسات شما را با خودش همراه میکند. حالا در مناظرههای قالبی که در کشور خودمان داشتیم، آن کسی برنده شد که مثلا گریه کرد. اشک ریختن به این معناست که ما آنقدر دلسوز شما هستیم که حتی برای شما اشک میریزیم. اینها عقل را تعطیل میکند. یکی از پیامدهای منفی فضای مجازی هم تعطیل کردن عقلانیت است.
«واقع نمایی اغراق شده» یکی از کژکارکردهایی است که فضای مجازی با خودش داشته است.
در اغتشاشات اخیرفضای مجازی با استفاده از مرگ یک آدم، احساسات مردم را جریحهدار کردند
اتفاقات اخیر را بررسی کنید. در اتفاقات اخیر با مرگ خانم مهسا امینی چه چیزی را جریحه دار کردند؟ مرگ، خیلی احساسات را جریحه دار میکند و افراد را درگیر میکند. یعنی شما از مردن یک آدم خیلی ناراحت میشوید. حالا این آدم چرا مرده است؟ مسئله بعدی است. فقط چون مرده، مردن بد است و شما ناراحت میشوید و با این اتفاق و خانواده آن کسی که داغدار است، همراهی میکنید.
بعد رسانه چهکاری میکند؟ به آن شاخ و برگ میدهد و میگوید مثلا این یک آدم زیبا بود که از دنیا رفته است. این آدم حق حیات داشت. یا میگوید یک برادری داشت که او هم همراهش بود و چقدر برادرش ناراحت است و بعد گریه کردن خانواده؛ همه و همه با احساسات شما بازی میکند که شما اصلا به این فکر نیافتید که شاید یک علت منطقی پشت مردن این آدم است یا اصلا شاید یک حادثه بود و مقصری نداشت. رسانههای کژکارکرد مدام میخواهند شما را تحریک کنند که به دنبال پیدا کردن مقصر بروید و مقصر هم به شما نشان میدهند و میگویند: حالا بروید از این مقصری که این همه احساسات جریحه دار کرده است، انتقام بگیرید .
دلیل اصلی اغتشاشات اخیر برانگیختگی احساسات است. روایت اولیه ضرب و شتم یک آدم است، اصلا آن کسی که انتخاب شده است که به عنوان کشته تعریف شود، یک خانم است. خانم مظهر احساسات است و شما به خانم دست بزنید، غیرت یک عده هم باید برانگیخته شود. یعنی کاملا موضوع احساسی است. همچنین اقلیتی که مظلوم است. ما همیشه در جوامع اقلیتها را مظلوم میدانیم.همه اینها مولفههای مظلومیت و آنچه که میتواند وجود داشته باشد، همه را کنار هم قرار میدهید و وقتی مظلومیت به اوج میرسد، احساسات هم به اوج میرسد.
در فضای مجازی خودهای غیر واقعی زیاد داریم/در فضای مجازی هرکسی معلم و دکتر میشود
برخی از بلاگرها خودشان را غیر واقعی نشان میدهند. ما در فضای مجازی خودهای غیر واقعی زیاد داریم. اینکه معروف است. مثلا فرد با چند اکانت جعلی خودش را یک جنس دیگر معرفی میکند. موضوع دیگر هم اینکه وقتی شما ادعای پزشک بودن یا معلم بودن میکنید، مگر کسی مدرک شما را میبیند؟ خیر. مرجعی هم نیست که صلاحیتهای شما را در فضای مجازی تایید کند. در یک تحقیقات از سوی نظام روانشناسی، اسامی تعداد زیادی از افرادی که در فضای مجازی به عنوان دکتر روانشناس حضور دارند را منتشر کردند و اعلام کردند که اینها ممکن است پزشک باشند، اما روانشناس نیستند.
خیلی از این افراد یک تصویر غیر واقعی از خودشان نشان میدهند. حتی در مورد فیزیک خودشان. شما وقتی فیلترهایی که در موبایل و اینستاگرام بر چهرهتان بگذارید؛ حتی ظاهرتان هم یک ظاهر غیر واقعی است که شما با یک تصویر کاملا بَرساختی روبهرو هستید. در علم جامعهشناسی، بَرساخت چیزی است که ذهن شما بر اساس واقعیت میسازد و مفاهیم ذهنی و معانی ذهنی شما بَرساخت شماست.
اکنون شخص بلاگر میتواند آن بَرساخت را در قالب تصویر به شما نشان دهد. دوست دارد، یک چهرهای داشته باشد، با فیلترها چهرهاش را به آن صورت در میآورد و یک خودِ غیر واقعی به شما نشان میدهد. یا خودش را پزشک جا میزند. یعنی ویژگیهایی که میدانند مثبت است و به او تعلق نداشته باشند را گرد هم میآوردند و به خودشان نسبت میدهند، چراکه در فضای مجازی افراد کم عمق شدند و بلاگرها با یک سری مفاهیم سطحی ذهن مخاطب را جلب خودشان میکنند.
شما میبینید گفتهای منصوب به مثلا کوروش است و مردم به آن جلب میشوند. یا جمله را منصوب به شهید آوینی میآورند و بعد تکرار میشود در حالی که جمله برای ایشان نبوده است و آدمها این جملات سطحی را خودشان میسازند. این موضوع جز در بستر فضای مجازی نمیتوانست اتفاق بیفتد. در طول دورانهای مختلف تاریخی یک مرجعهایی داشتیم برای اینکه به افراد اجازه حرف زدن بدهند. الان کاملا آن مرجعها از بین رفتند. مثلا شما اگر میخواستید منبری شوید، نمیتوانستید بالای هر منبری بروید و سخنرانی کنید و باید یک مجتهدی شما را معرفی میکرد. شما اگر بخواهید مدرسه هم بروید باید از یک جایی معرفی نامه بگیرید، اما اکنون در فضای مجازی هرکسی معلم میشود و هر حرفی را هم میتواند به عنوان جملات حکیمانه مطرح کند. یا پزشک میشود و هر دستورالعمل اشتباهی را به خورد مخاطب میدهد.
۴ نشانه برای تشخیص تماس صوتی شبیهسازی شده با هوش مصنوعی
چهارشنبه 02/10/20
فناوری شبیهسازی صدای هوش مصنوعی به طور فزایندهای در حال پیچیدهتر شدن است.
فناوری شبیه سازی صدا با استفاده از هوش مصنوعی در حال گسترش است که این موضوع، کار را برای کلاهبرداران آسانتر کرده و آنها را قادر خواهد ساخت تا با جا زدن خود به عنوان یکی از نزدیکان، شما را فریب دهند که پول یا اطلاعات شخصی خود را در اختیار آنها قرار دهید. با این حال، هنوز راههایی برای محافظت از خود در برابر این کلاهبرداریها وجود دارد.
چهار علامت جدی که باید مراقب آنها بود
تماسهای غیرمنتظره:
اگر از یکی از اعضای خانواده یا همکارتان تماسی دریافت کردید، بهخصوص اگر غیرمنتظره یا در ساعتی نامناسب باشد، مراقب باشید. کلاهبرداران اغلب زمانی که افراد آسیبپذیر یا ناآگاه هستند، آنها را هدف قرار میدهند.
درخواستهای فوری:
کلاهبرداران بیشتر اوقات در تماس با شما ایجاد احساس فوریت میکنند تا شما را برای تصمیم گیری سریع تحت فشار قرار دهند.
ممکن است بگویند که عزیزتان دچار مشکل شده است و نیاز فوری به پول دارد یا این که حساب بانکی شما هک شده است و باید فورا اقدام کنید.
الگوهای گفتار غیر طبیعی:
اگرچه فناوری بازتولید صدای هوش مصنوعی راه طولانی را طی کرده است، اما کامل نیست. بنابراین به دقت به مکثهای غیر طبیعی، گفتار با صدای رباتیک یا تلفظ عجیب گوش دهید.
درخواست پول یا اطلاعات شخصی:
هرگز پول یا اطلاعات شخصی مانند شماره بیمه تامین اجتماعی یا شماره حساب بانکی خود را از طریق تلفن به فردی که نمیشناسید و به آن اعتماد ندارید ندهید. هیچ شرکتی هرگز این نوع اطلاعات را از طریق تلفن درخواست نخواهد کرد.
روش های برای ایمن مانند از کلاهبرداری توسط صدای شبیه سازی شده
به تماس شمارههای ناشناس پاسخ ندهید:
اگر شماره را نمیشناسید، بگذارید به پست صوتی برود. اگر مهم است، پیامی میگذارند و میتوانید بعداً با آنها تماس بگیرید.
از هویت تماسگیرنده مطمئن شوید:
اگر به تماس شخصی که میشناسید پاسخ میدهید، فقط به این بسنده نکنید که او آشنا به نظر میرسد، بلکه از او سؤالاتی بپرسید که فقط یک شخص واقعی پاسخ آن را میداند. برای مثال، میتوانید درباره یک موضوع مشترک یا در مورد یک رویداد تازه که فقط یک شخص واقعی میداند، بپرسید.
برای تصمیم گیری سریع تحت فشار قرار نگیرید:
اگر برای تصمیم گیری فوراً تحت فشار هستید، یک قدم به عقب بردارید و سرعت خود را کم کنید. به تماس گیرنده بگویید که باید در مورد آن فکر کنید و بعداً به او جواب خواهید داد.
گزارش یک کلاهبرداری:
اگر فکر میکنید که مورد هدف کلاهبرداری شبیه سازی صوتی هوش مصنوعی قرار گرفته اید، آن را به پلیس گزارش دهید.
مراقب آنچه به صورت آنلاین به اشتراک میگذارید باشید:
کلاهبرداران میتوانند از اطلاعاتی که به صورت آنلاین پیدا میکنند برای جعل هویت شما یا عزیزانتان استفاده کنند. همچنین مراقب آنچه در رسانههای اجتماعی و سایر پلتفرمهای آنلاین به اشتراک میگذارید باشید.
از برنامه مسدود کردن تماس استفاده کنید:
تعدادی برنامه مسدود کننده تماس موجود است که میتواند به مسدود کردن تماسهای ناخواسته از جمله تماسهای کلاهبرداران کمک کند.
سرچ کردن میتواند باعث شود اخبار جعلی را زودتر باور کنیم!
چهارشنبه 02/10/20
سرچکردن همیشه ما را به افرادی آگاهتر تبدیل نمیکند؛ بلکه ممکن است سبب شود زودتر اخبار جعلی یا اطلاعات گمراهکننده را باور کنیم.
سرچکردن امروزه برای اکثر ما به فعالیتی روزمره تبدیل شده است. تا حدی که پژوهشگرانی مانند ست استیونز دیویدویتس معتقدند بررسی سابقۀ سرچهای انسانها بیشتر از هر منبع دیگری دربارۀ آن شخص به ما اطلاعات میدهد. چرا که افراد معمولاً حتی چیزهایی را که خجالت میکشند با دیگران مطرح کنند، از موتورهای جستجو میپرسند. بدینترتیب شاید بتوانیم بگوییم موتورهای جستجو صمیمیترین دوستان آنلاین ما هستند و چیزهایی دربارۀ ما میدانند که هیچکس دیگری نمیداند.
پژوهشگران سواد رسانهای، عموماً سرچکردن را عادتی مفید میدانند که باعث میشود فرد در معرض منابع اطلاعاتی گوناگونی قرار بگیرد و با مقایسۀ آنها کمتر در دامِ اطلاعات گمراهکننده بیفتد.
با اینحال، پژوهشی جدید که نتایج آن در مجلۀ نیچر منتشر شده است، نشان میدهد که سرچکردن همیشه ما را به افرادی آگاهتر تبدیل نمیکند. بلکه برعکس، ممکن است باعث شود زودتر اخبار جعلی یا اطلاعات گمراهکننده را باور کنیم.
کوین اسلت و همکاران او در دانشگاه فلوریدا برای سنجیدن اثر سرچ در باور به اخبار جعلی، تحقیقی پنجمرحلهای را طراحی کردند که طی آن مشارکتکنندگان دربارۀ دو دسته از اطلاعات، در فواصل زمانی گوناگون، سرچ میکردند. یک دسته از این اطلاعات درست بودند و دستۀ دیگر را اخبار جعلی و گمراهکننده تشکیل میداد.
آنها اطلاعاتی راجع به همهگیری کرونا، واکسیناسیون و اقدامات دونالد ترامپ را به مشارکتکنندگان دادند تا با استفاده از سرچ تعیین کنند که درست هستند یا جعلی.
نتایج این تحقیق بسیار نگرانکننده بود. زیرا پیوستگی معناداری بین میزان استفاده از موتورهای جستجوی اینترنتی و باور به جعلیات دیده میشد. نویسندگان این تحقیق میگویند احتمالاً مقصر اصلی را باید الگوریتمهای هدایتکنندۀ موتورهای جستجو دانست.
زیرا این الگوریتمها اهمیت اندکی به اعتبارسنجی نتایجی میدهد که برای کاربران خود پیدا میکنند و تکیۀ آنها بر مطالب ساده، پرطرفدار و جنجالبرانگیز است. آنها بهجای اینکه «مفیدترین» اطلاعات را به کاربر بدهند، «جالبترین» نتایج را به او نشان میدهند.
الگوریتمهای شخصیسازی نتایج در موتورهای جستجو نیز میتوانند این شرایط بدتر کنند. چرا که در نتیجۀ آنها به شکلی گریزناپذیر به ردپاهای دیجیتال خود میچسبیم و احتمال دریافت دادهها یا تحلیلهای متفاوت کاهش مییابد.
پیش از این، متخصصان هشدارهای جدی دربارۀ اتکا به سرچهای اینترنتی در حوزههایی مانند سلامتی روانی یا مصرف دارویی دادهاند. اما تحقیق اسلیت و همکارانش نشان میدهد که باید این مسئله را در ابعادی بزرگتر نگریست.
در دنیای شلوغ و سریع امروز، ما ناچاریم تا دربارۀ خیلی چیزها سرچ کنیم، اما لازم است به تکنیکهای دیگر سواد رسانهای نیز مجهز باشیم تا در دریای اطلاعات گمراهکننده و اخبار جعلی اینترنت غرق نشویم.
تصویب سند تنظیم روابط حوزه مصادیق محتوای مجرمانه در فضای مجازی
سه شنبه 02/10/19
کمیسیون عالی ارتقای تولید محتوای مرکز ملی فضای مجازی گام مهی در جهت حمایت از حقوق مردم در سکوهای فضای مجازی برداشت.
به نقل از مرکز ملی فضای مجازی، نشست کمیسیون عالی ارتقای تولید محتوای مرکز ملی فضای مجازی به ریاست سیدمحمد امین آقامیری جهت بررسی نهایی سندی به منظور حمایت از حقوق مردم در سکوها برگزار شد.
یکی از دغدغههای اعضای کمیسیون عالی در تهیه این سند، رفع تشتت ارتباطی تصمیمگیران و متولیان حاکمیتی با سکوها بوده و در طراحی فرآیندها تلاش شده که سکوها صرفاً با تنظیمگر بخشی خود در ارتباط بوده و به آنها پاسخگو باشند.
این سند در راستای تضمین آزادیهای مردم در چارچوب قانون در حوزه استفاده از سکوهای فضای مجازی و حمایت از حقوق مردم تهیه و توسط کمیسیون عالی مصوب شده است.
سند تنظیم روابط حوزه مصادیق محتوای مجرمانه در فضای مجازی، پیش از این در سه جلسه متوالی در کمیسیون مذکور و با حضور نمایندگان دستگاههای مختلف مورد بررسی دقیق قرار گرفته بود که نهایتاً پس از بحث و بررسی نهایی مورد تصویب اعضا قرار گرفت.
این اقدام مرکز ملی فضای مجازی در راستای تسهیل دستیابی به فضای مجازی مطبوع و مطلوب، برای ذیربطان مختلف همچون تنظیمگران بخشی، کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه، قوه قضائیه، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و همچنین سکوها فضای مجازی وظایفی تعیین کرده است.
معاونت فرهنگی، اجتماعی و امور محتوایی مرکز ملی فضای مجازی پیش از تهیه پیش نویس این سند، در جلسات متعددی با حضور مدیران سکوهای داخلی و فعالان این حوزه، بحث و بررسی مبسوطی در جهت تهیه پیش نویس اولیه این سند انجام داده و پیش نویس اولیه را به کمیسیون عالی ارتقای تولید محتوا ارائه کرده بود.
سکوت کسبوکارهای اینترنتی در مواجهه با فاجعه تروریستی کرمان
دوشنبه 02/10/18
شرکتهای کسب و کار اینترنتی که در سال گذشته با جبههگیری اشتباه، با اغتشاش گران همراهی کردند، حالا در سوگ هموطنان در حادثه تروریستی کرمان، سکوت کردند.
کشور از ابتدای پاییز ۱۴۰۱ درگیر آشوب با هدف براندازی شد. اغتشاشات زن زندگی آزادی از همان ابتدا باعث سوء استفاده برخی افراد داخلی و خارجی شد؛ عدهای در داخل از این فرصت استفاده کردند تا منافع اقتصادی خود را افزایش دهند، حتی اگر این اتفاق منجر به همصدایی با دشمن شود. در همین راستا، سوء استفاده شرکتهای تجاری از موجهای ایجاد شده بر اثر مرگ مهسا امینی، به بهانه همراهی با مردم در ظاهر، ولی در باطن همراهی با اغتشاش از موارد قابل توجه بود. به عنوان مثال اکانت پلتفرمهای کسب و کار دیجیتال مانند دیجیکالا، فیلیمو، آپارات و … توییتهایی با هشتگ مهسا امینی منتشر کردند.
حتی بعد از اینکه مشخص شد ادعای ضربه باتوم به سر مهسا امینی دروغ است و اسناد حکایت از آن داشت که این فرد به دلیل بیماری قبلی از دنیا رفته است، این کسب و کارهای اینترنتی حاضر به عذرخواهی و حتی تصحیح خطای خود نشدند.
رفتارهای کسب و کارهای اینترنتی در فضای اتفاق افتاد که در سال ۱۴۰۱، رسانههای ضد انقلاب روزانه تولید دروغ میکردند؛ مرکز افکار سنجی فارس در گزارشی از عملکرد ۵ رسانه BBC فارسی، ایران اینترنشنال، صدای آمریکا، رادیو فردا و منوتو و صفحات مجازی آنها نوشته است که این رسانهها در ۲۵ روز ابتدایی اغتشاشات سال گذشته بیش از ۱۷ هزار دروغ منتشرکردهاند.
بعد از ظهر روز چهارشنبه ۱۳ دی ماه، حادثهای در سالگرد شهادت سردار سلیمانی رخ داد که دل هر ایرانی را به درد میآورد. حمله انتحاری تروریستها در بین زائران گلزار شهدای کرمان ۹۱ نفر در این حادثه به شهادت رسیدند. ۵۶ نفر از شهدا مرد، ۳۳ شهید دیگر زن، ۱۵ نفر از شهدا کودک و ۱۲ نفر از آنها هم اتباع افغانستانی هستند. حادثه کرمان به قدری تلخ بود که هنرمندان و فوتبالیستها این حادثه را تسلیت گفتند.
استارتآپها که سال گذشته در دمیدن آتش اغتشاشات سنگ تمام گذاشتند، به اندازه یک خط توییت به حادثه تروریستی کرمان واکنش نشان ندادند. صفحات شبکه اجتماعی ایکس این کسب و کارهای اینترنتی را که نگاه میکنیم بجز اسنپ، هیچ اثری از تسلیت و ابراز ناراحتی در سوگ هموطنان نیست!