موسسه رسانه شو
موضوع: "رسانه"
محرم بزرگترین رسانه، و سناریوهای رسانههای بیگانه برای اعتبارزدایی از محرم
سه شنبه 02/05/24
عاشورا و قیام حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) در ذات خود مهمترین و بزرگترین رسانه برای ماندگاری اسلام است
رسانههای بیگانهای مانند بیبیسی هیچگاه به طور مستقیم نمیگوید که عاشورا یا محرم و عزاداری بد است، بلکه بیبیسی به نقل روایتها توسط اشخاص بدون در نظر گرفتن صحت آن میپردازد و یکی از تکنیکهای جدی این رسانه و دیگر رسانههای بیگانه برای انتقال مفاهیم راهبردی خود است…
تکنیکها یا تاکتیکهایی از قبیل مسخ، تهدید، تخریب، تحریم و بایکوت مراسم دینی و مذهبی، به همراه اعتبار زدایی و شهرتزدایی از این مراسم و ریشههای مذهبی و تاریخی آن در دستور کار رسانههای مختلف فارسیزبان بیگانه قرار گرفته است.همچنین رسانههای بیگانه تلاش میکنند تابا حاشیهسازی و برجستهسازی اموری که جزء اصل این فرهنگ به شمار نمیآیند، سبب تقلیل سطح منزلت عاشورا و فرهنگ آن شوند.
مواردی مانند انتصاب این مسأله به حکومت یا حکمرانی یا حتی مسائل اقتصادی و نیازمندیهای اقتصادی افراد تا مسائل دیگر بخشی از این حاشیه هاست. حجم استوریها، پستها و کامنتهای خودساخته توسط رباتها ذهن مخاطب را به سمتی هدایت میکند که از اصل واقعه عاشورا به حواشی پرداخته شود.
حاشیه سازیها، بزرگنمایی حواشی و دادن تریبون به مردم برای پر رنگسازی حواشی از تاکتیکهای رسانههای بیگانه است … رسانههای بیگانه در جامعه ما زندگی نمیکنند و درکی نسبت به ارادت و عشق مردم به سیدالشهدا (علیه السلام) و ایام محرم و صفر ندارند،اینکه مردم بدون هیچ گونه دخالت حاکمیتی از روی عشق و اخلاص، از کوچک تا بزرگ مشغول برپا کردن خیمهها هستند را نه باور نمیکنند و نه میپسندند.
آنان از نهادینه شدن فرهنگ ایستادگی در مقابل استکبار در کودکان و عشق و علاقه آنها به الگوهایی که چند قرن از آن میگذرد، هراس دارند. از اینکه چند قرن گذشته است، اما ماهیت کهن الگوهای اسلام به واسطه مجالس سیدالشهدا (ع) در ذهن و باور فرزندان ما قویتر شده است و الگوهای هالیوودی و غربی آنها همچون سوپرمن، بت من، اسپایدر من و منهای مختلف دیگر، پس از گذشت مدتی منسوخ میشوند، نگرانند.
به همین دلیل است که رسانههای بیگانه مدام در تلاشند تا با تاکتیکها و تکنیکهای رسانهای به تخریب الگوهای دینی ما بپردازد…(امواج شبهه، رادیو گفتگو) شگردهای رسانه های بیگانه برای تغییر ذهن مخاطب فارسی زبان هر روز بیشتر می شود، شناختن و درک این جنگ شناختی قسمتی از سواد رسانهای مورد نیاز امروز ما است.
قرن جدید آمریکایی
سه شنبه 02/05/24
کاری که ایران قدرتمند با آمریکا و دنباله هایش در منطقه کرده، به این زودی ها از یاد آنها نخواهد رفت. آمریکا در منطقه، فقط ۷۰۰۰ میلیارد دلار هزینه را بر باد نداد، بلکه تحقیر شد.
واژگونی فوّاره “رویای آمریکایی"، “قرن جدید آمریکایی” و “نظم جدید آمریکایی"، از زمانی آغاز شد که ایران و متحدانش، نقشه در حال اجرای آمریکا و اسرائیل و انگلیس را به ضد نقشه تبدیل کردند. روسیه و چین و دیگران از آن به بعد بود جرئت کردند نظم آمریکا را به چالش بکشند.
داعش، پوشش و اسم مستعاری است برای آن که سیا و موساد و ام آی سیکس، جنایت های تروریستی غیر قابل دفاع را به اجرا بگذارند و گرنه، کمر دولت داعش با آن همه هیبت و هیاهو، همان زمان در سوریه و عراق شکست که مقامات آمریکایی با سران داعش جلسه می گذاشتند، تسلیحات پیشرفته می دادند و از جهات مختلف، تامین شان می کردند.
روزی که حاج قاسم کمر دولت داعش را می شکست، مجله نیوزویک تیتر زد: “او نخست با آمریکا جنگید و اکنون در حال خورد کردن داعش است". چه نسبتی می توانست میان آمریکا و داعش باشد، جز کارفرما و کارگزار؟
هر یک هموطن ما که خونش به دست حرامیان بر زمین می ریزد، به قدر جنایت علیه همه ملت ما باید مهم تلقی شود، حساسیت و هوشیاری ایجاد کند، و تا مجازات شبکه طراح جنایات تعقیب شود.
در عین حال باید توجه داشت که اولا ده ها شبکه ترور و خرابکاری در همین چند ماه گذشته، به همت نهاد های اطلاعاتی -پیش از ارتکاب هر جنایتی- شناسایی و بازداشت شده اند. امنیت موجود با وجود انبوه طراحی ها، سند اقتدار امنیتی است.
ثانیا تروریستی که هشت خشاب با خود داشته و با کمک تیم پشتیبان می توانسته دست کم یکصد نفر را به خاک و خون بکشد، با درایت و شهامت مثال زدنی یک نیروی خدماتی حرم حضرت شاهچراغ، مهار و ناکار و زنده گیری شده است. این هم، بُعد دیگری از اقتدار امنیتی کشور ماست که خود مردم، توطئه ها را مهار می کنند.
مشابه همین موفقیت در جمع کردن بساط گروهک های ترویستی فرقان و منافقین و کومله و دموکرات و… در دهه ۶۰، و سپس جمع کردن بساط فتنه های ترکیبی تا به امروز (نظیر فتنه پاییز پارسال)، به دست خود مردم پدید آمده است.
این، یعنی بسیج ملی؛ یعنی هر کس که دلش برای کشورش می تپد، توانمندی هایش را پای کار می آورد، ولو ارزشمند ترین آنها، یعنی جان.
سوم؛ جمع شدن و سازمان یابی مزدوران تروریستی در برخی کشورهای همسایه را باید جدی گرفت و در صورت اثبات، سر مار را در همان مبدا میزبان کوبید.در عین حال، این مهم نباید ما را از تمرکز بر اولویت ها که همان حرکت عمومی پیشرفت کشور و مانع زدایی از مسیر است غافل کند.
دشمن چون از حجم پیشرفت ها در میادین گوناگون هراسان است، اشرار را سازمان می دهد و پیش می فرستد. ما هم باید زدن ضربات دردناک به شیاطین اکبر را سرلوحه برنامه های خود کنیم؛ و ضمنا از یاد نبریم که اگر دشمنان خارجی و اشرار اجیر شده، بعضا جرئت شرارت پیدا می کنند، به خاطر حرمت شکنی و تحرکات ساختار شکنانه ای است که یک شبکه آلوده سیاسی، اقتصادی، رسانه ای و فرهنگی در داخل مرتکب می شود.
خط تحریف است که بستر تهدید و تحریم و ترور را پدید می آورد. اگر می خواهیم امنیت مردم ما مخدوش نشود و جرئت از کارفرمایان و کارگزاران جنایت سلب گردد، باید به این شبکه مفسد داخلی ضربه زد و مفصل های ارتباطی و هم پوشانی آنها را از هم گسیخت.
از رقص سلبریتیها تا حسینیه معلی
یکشنبه 02/05/22
گزارش اخیر آفکام از کاهش تماشای سنتی تلویزیون در بریتانیا خبر میدهد. رفته رفته از تعداد تماشاگرانی که در ساعات پربیننده «پای تلویزیون مینشینند تا ببینند چه نشان میدهد» کاسته میشود و تماشای انتخابی و شخصی بر سکوهای مختلف افزایش مییابد.
البته رسانههای بزرگ خدمت عمومی مانند بیبیسی هم با راهاندازی پلتفرمهای جدید بر بستر اینترنت مانند iPlayer مخاطبان خود در فضای مجازی را افزایش دادهاند. همانطور که در ایران هم تلوبیون سکویی محبوب برای تماشای انتخابی و شخصی برنامههای تلویزیون را فراهم آورده است.
نکته قابل توجه در گزارش آفکام آمار بینندگان مهمترین مناسک تلویزیونی و پربینندهترین برنامههای تلویزیونی در بریتانیا است. در سال ۲۰۲۲ مسابقه فوتبال انگلستان - فرانسه در جامجهانی با ۱۶/۱ میلیون بیننده در رتبهی اول و مراسم تشییع جنازه ملکه با ۱۳/۲ میلیون در جایگاه دوم قرار دارد.
پر بینندهترین برنامهی تولیدی BBC در انگلستان یک مسابقهی رقص سلبریتیها است که ۱۹ سال سابقهی پخش دارد. این برنامه در موفقترین فصل خود ۱۱ میلیون بیننده داشته است. اگر جمعیت بالای ۱۲ سال آن کشور (حدود ۵۷ میلیون نفر) را در نظر بگیریم، این برنامه حدود ۲۰٪ بیننده داشته است.
مقایسهی این آمار با آخرین نظرسنجی در مورد مخاطبان ویژه برنامههای محرم در تلویزیون ایران قابل توجه است. پر بینندهترین برنامهی دههی اول محرم در ایران حسینیهی معلی بود. بر اساس نتایج نظرسنجی ۳۰/۶ ٪ از مردم (بالای ۱۲ سال) تماشاگر این برنامه بودند؛ یعنی حدود ۲۰ میلیون نفر.
این که یک برنامهی مذهبی مانند «حسینیه معلی» سهم مخاطبش از جامعهی ایران بزرگتر از سهم مخاطب یک مسابقهی رقص سلبریتیها از جامعهی بریتانیا است، قاعدتاً برای هر جامعهشناس حقیقتجو و تحلیلگر منصفی باید محل تأمل باشد.
بیگمان جایگاه نهاد دین و گستره و عمق نفوذ آن در این دو جامعه بسیار بسیار متفاوت است. این که افرادی مثل نقل و نبات از «زوال مرجعیت دین»، «دینگریزی»، «افول باورهای مذهبی»، و حتی «فروپاشی اجتماعی» در ایران سخن میگویند بیشتر از جنس «آرزو اندیشی» است.
این که برخی بدون توجه به این تفاوتهای بنیادین در جایگاه و قدرت نهادهای اجتماعی و سازمانهای مدنی و ساختارهای حقیقی قدرت، مطالبهی دگرگونی ناگهانی ساختارهای حقوقی و تحقق یک جامعهی سکولار و بیاعتنا به نهاد دین و ارزشها و هنجارهای آن را طرح میکنند، آرزو اندیشی است.
ظاهراً برخی ترجیح میدهند که «جامعهنشناس» باشند و به ترویج و نشر پیشفرضهای ایدئولوژیک و گزارههای سیاسی خود اکتفا کنند. این رویکرد اگر صرفاً یک تفنن نظری بود اشکالی نداشت. فاجعه آنگاه رخ میدهد که برخی تصویر برساختهی این روشنفکران و جامعهشناسان از جامعه را باور کنند.
آن جوانی که فکر و ذهنش از این تصورات آکنده شده که «دین در حال زوال است»، و «جامعه در حال فروپاشی است»، و «نظام به زودی سقوط میکند»، طبعأ با محاسبات غلط ممکن است خطر کند و وارد میدان مبارزهای خیالی شود که پیروزی در آن خیلی نزدیک و در دسترس به نظر میرسد.
بر این اساس، آنها که چنین تصاویر جعلی از جامعه را برمیسازنند و ترویج میکنند در همهی مصائب و هزینههایی که بر نسل جوان تحمیل شده، شریک و مسئولاند. در مرور وقایع تلخ پائیز سال گذشته، این حقیقت را بیپرده باید گفت که برخی روشنفکران و جامعهشناسان خون بر دستان خود داشتند.
به قید «برخی» در جملهی آخر لطفاً دقت شود. بودند جامعهشناسان و فعالان اجتماعی و سیاسی که در بحبوحهی همان حوادث تلخ کف خیابانها، هشدار میدادند که این حکومت «پوشالی» نیست و «براندازی» آن نه ممکن است و نه مطلوب. البته شاید این صداها معدود بود و کمی هم دیر.
برخی دوستان نکتهسنج ممکن است بگویند اگر تلویزیون ایران هم رقص سلبریتیها پخش کند چه بسا بیشتر از حسینیه معلی بیننده داشته باشد. به این بزرگواران عرض شود که آفتاب آمد دلیل آفتاب! این که چنان برنامههایی از تلویزیون ایران پخش نمیشود، خود دلیل است بر نفوذ و قدرت نهاد دین است .
در صدا و سیما و در سازمان اوج چه خبر است؟!
یکشنبه 02/05/22
اینها فقط گوشه ای از تصاویر شبنم قربانی بازیگر نائله در سریال تاریخی مذهبی «عشق کوفی» است !!
سریال عشق کوفی، ساخته سازمان اوج وابسته به سپاه است که از شبکه سه سیما در حال پخش است!
واقعاً در صدا و سیما و در سازمان اوج چه خبر است؟!
قبل از استفاده از یک بازیگر مخصوصاً بازیگر زن نباید دقت به عمل آورید یا خدای نکرده عامدانه این کار را می کنید؟!
سریال مذهبی و برای امام حسین (علیه السلام) می سازید آن وقت از بازیگر گربه باز و بد حجاب استفاده می کنید؟!
بعد که اینها را با آنتن تلویزیون معروف و سلبریتی کردید برای دختران، آن وقت چه طور می خواهید برای حجاب کار کنید وقتی بازیگر تلویزیون و سازمان اوج، بد حجاب است و حیوان خانگی دارد؟؟
چرا شماها باز اشتباه استفاده از این ها را تکرار می کنید؟! مگر از جفتک انداختن اینها در ایام اغتشاشات درس عبرت نگرفتید؟!
چگونه هوش هیجانی را تقویت کنیم؟
یکشنبه 02/05/22
خشم، شرم و ترس هیجانات مختلفی هستند که هر انسانی باید تجربه کند
اگر به هیجانات مختلف خود فرصت درک شدن ندهیم بخش زیادی از ظرفیت درونی خود را مسدود کردهایم.
مصطفی نجمآبادی در گفتوگو با ایسنا، در مورد اینکه هوش هیجانی(عاطفی) چیست و چه تعریفی دارد، اظهار کرد: هر فرد ممکن است ذهنیتی درباره هوش هیجانی داشته باشد، اما اساس علم بر تفکیک است و هرچقدر بتوانیم نامها و دستهبندیهای بیشتری برای انواع تجربههای هیجانی داشته باشیم، شناخت بیشتری از خودمان پیدا میکنیم.
وی با بیان اینکه معمولاً وقتی نمیدانیم چه حالی داریم کلافه میشویم، درحالیکه اگر این کلافگی تبدیل به احساس مشخصی شود برایش جواب پیدا میکنیم، گفت: نوزادی را در نظر بگیرید که وقتی به دنیا میآید درکی از خودش و جهان پیرامونش ندارد، این نوزاد گرسنگی و تشنگی را تجربه میکند، اما نمیتواند درک کند و به همین خاطر در مقابل هر چیزی که او را آزار میدهد گریه میکند. مادر احساسات او را نامگذاری و دستهبندی میکند، اینجاست که یک چراغ در ذهن نوزاد روشن میشود و تجربه جسمی او آرامآرام به کلمهای در مغزش متصل میشود. این بزرگترین اتفاق دنیاست که یکچیز مبهم را با ابزار کلمه میفهمیم، درک میکنیم و برایش راهحل پیدا میکنیم.
وی افزود: بهمرور که فرد رشد میکند و بزرگ میشود این حس را به شکلهای دیگری تجربه میکند؛ در بسیاری از مواقع میدانیم که مشکلی داریم، گریه هم نمیتوانیم بکنیم، فقط میدانیم حالمان بد است، اما کاش کسی میگفت چرا حالمان بد است و راهحلی میداد.
این رواندرمانگر با بیان اینکه هوش هیجانی از اسمگذاری درست شروع میشود، توضیح داد: فرض کنید مادری اسمگذاری برای نوزاد را بهدرستی انجام ندهد، مثلاً به کودکی که گرسنه است بگوید خستهای و باید بخوابی. این اسمگذاری اشتباه شروع ماجراست، چون این کلمه با این تجربه و راهحل هماهنگ نیست، درحالیکه وقتی هماهنگ باشد همهچیز خوب پیش میرود. اینجاست که ما میتوانیم به همدیگر کمک کنیم که احساس، هیجان و تجربه خود را بهتر بشناسیم، مثل مادری که به فرزندش کمک میکند، البته مادر تا جایی میتواند این کار را بهراحتی انجام دهد، ولی وقتی فرزند بزرگ و احساساتش پیچیده میشود بهسادگی نمیتوان تشخیص داد چه حسی دارد و برای این حس چه راهحلی وجود دارد.
وی شناخت اتفاقات درونی و اسمگذاری آن را بسیار مهم دانست و گفت: اگر بتوانیم به انسانها کمک کنیم بدانند این احساس چیست و چه راهحلی دارد، آنوقت است که دیگر کلافه نیستند و حالشان خوب میشود.
نجمآبادی با اشاره به اینکه حالات آگاهانه انسان یعنی حالاتی که انسان در آن خفته یا بیهوش و بیحواس نیست اقسام گوناگونی دارد، ادامه داد: به تعبیر دقیقتر آگاهی انسان جنبههای مختلفی دارد. تا زمان «تتنس، فیلسوف آلمانی» گفته میشد ما انسانها دو بخش معرفت و اراده داریم، اما این فیلسوف احساسات و هیجانات را نیز به آن دو اضافه کرد. ما یک شناخت داریم که به اراده انجام دادن فعل تبدیل میشود و چیزی که این شناخت را تبدیل به انجام فعل میکند هیجان، احساس و عاطفه است.
وی با اشاره به اینکه هیجان و عاطفه عامل اصلی رسیدن ما به اهداف و خواستههایمان است، افزود: قبل از دیوید هیوم همه فکر میکردند انسان موجودی عاقل است و همهچیز را بر اساس عقل انجام میدهد، ولی هیوم حرف عجیبی زد و گفت اینطور نیست، ما بیش از اینکه طبق عقل و منطق رفتار کنیم، احساسی داریم که با منطقمان آن را توجیه میکنیم.
آنچه اتفاقات درون ما را مدیریت میکند
این روانشناس با تأکید بر اینکه اصلیترین چیزی که اتفاقات درون ما را مدیریت میکند هیجانات و احساسات است نه عقل و منطق، گفت: این نظریه دنیا را تغییر داد و الان هوش هیجانی یک بحث مهم است، چون میدانیم که هیجان مهمتر از منطق است. اینکه همه میدانیم کاری ازنظر منطقی بد است اما انجام میدهیم به خاطر این است که هیجان و احساس ما غلبه دارد.
وی با اشاره به اینکه هرکسی به تجربه خود رجوع کند میبیند که بیشتر از اینکه انتخابها و تصمیمهای ما بر اساس عقل و منطق باشد بر اساس احساس است، تصریح کرد: واقعیت این است که عمق تصمیمگیریها و اتفاقات زندگی ما به احساس وابسته است و نه منطق، بنابراین اینکه احساسمان را تنظیم کنیم خیلی اساسیتر از این است که شناختمان را درست کنیم.
این رواندرمانگر با بیان اینکه یکسری احساسات در انسان وجود دارد که هوش هیجانی این احساسات را میبیند، گفت: احساسات به ما راه و مسیر را نشان میدهند. البته احساسی تصمیم گرفتن در فرهنگ ما به این معنا است که به عواقب تصمیماتمان فکر نکنیم، اما درواقع کمی متفاوت است.
تفاوت آیکیو و ایکیو
وی در مورد تفاوت آیکیو(IQ) و ایکیو(EQ) نیز گفت: آیکیو برای اولین بار در فرانسه طراحی شد، تا ببیند افراد چقدر توانایی در ریاضی و منطق دارند و چقدر میتوانند کارهای حرفهایتری انجام دهند، آن زمان این ذهنیت وجود داشت که هرکسی آیکیو بالاتری دارد به درد کارهای والاتر میخورد و موفقتر خواهد بود، اما بهمرور به این نتیجه رسیدند که آیکیو چیز مهمی است، اما لزوماً همه موفقیتها را تعیین نمیکند، ضمن اینکه آیکیو قابل افزایش نیست و بخش زیادی از آن به ژنتیک برمیگردد.
این روانشناس با اشاره به اینکه افراد موفق در دنیا لزوماً آیکیو بالایی ندارند، گفت: وقتی موفقیت را در آدمهای موفق در دنیا بررسی کردند دیدند مدلهای متنوعی دارد، مثل یک ورزشکار موفق که شاید آیکیو بالایی نداشته باشد، اما زندگی خوب و موفقی دارد.
وی به تعریف هوشهای ۹ گانه از سوی گاردنر اشاره و اظهار کرد: هوش موسیقیایی، کلامی، مکانی، بدنی، منطقی، بدنی، اقتصادی، طبیعی و عاطفی اقسام ۹ گانه هوش است، اما در این میان هوش عاطفی اهمیت زیادی در زندگی انسان دارد، چون روابط برای ما انسانها اهمیت زیادی دارد؛ رابطه با آدمها، با خودمان و اتفاقات، اما چیزی که میتواند این رابطه را بهبود دهد هوش عاطفی است. هوش عاطفی کمک میکند ما در روابطمان بهتر باشیم و این یعنی اتفاقات خوب در زندگی و برداشته شدن محدودیتها در زندگی.
مصطفی نجمآبادی با بیان اینکه تعریف علمی و رسمی برای آیکیو زیاد است، افزود: از منظر علمی هوش هیجانی یعنی توانایی دریافت دقیق هیجانات خود و دیگران، درک اینکه عواطف و هیجانات ما حامل چه پیامی در رابطه با دیگران است و مدیریت عواطف و هیجانات خود و دیگران. البته تعریف هوش عاطفی مورد بحث است و مرزهایش هنوز قوی و متقن نیست، اما کافی است بدانیم هوش عاطفی اهمیت زیادی دارد.
هوش هیجانی چه کمکی به ما در زندگی میکند؟
وی با بیان اینکه کسی که هوش هیجانی بالایی دارد احساسات خودش و دیگران را بهخوبی میفهمد و میتواند این احساسات را مدیریت کند، گفت: هوش هیجانی میتواند کمک زیادی به ما در زندگی بکند، درحالیکه کسانی که هوش هیجانی پایینی دارند ممکن است کیفیت ارتباط با اطرافیان خود را در زندگی از دست بدهند.
این روانشناس از هیجانات و احساسات بهعنوان راهی برای یکپارچه شدن سریع و تند اطلاعات یاد کرد و افزود: وقتی میخواهیم منطقی به نتیجه برسیم تفکرمان آرام میشود و باید همهچیز را تجزیه و تحلیل کنیم، ولی تفکر هیجانی بسیار سریع است و زود به نتیجه میرسیم. البته با تفکر هیجانی امکان اشتباه وجود دارد، اما سرعت تحلیل بالاست.
وی با اشاره به اینکه اگر میخواستیم با تفکر منطقی، خطرات و اتفاقات و بدیها را شناسایی کنیم تا الان نسل انسان از بین رفته بود، توضیح داد: در حوزه رواندرمانی دو رویکرد فکری شناختی و هیجانی وجود دارد؛ شناختیها معتقدند اگر شناخت را تغییر دهیم رفتار آدمی تغییر میکند، اما هیجانیها یک گام عقبتر میآیند و میگویند اگر هیجان تغییر کند، شناخت و بعد رفتار تغییر میکند. امروز دنیا به سمت دیدگاه هیجانی تمایل بیشتری دارد.
نجمآبادی با یادآوری اینکه در بیشتر مواقع تاریخی تصمیمگیری سریع بر اساس هیجانات ما را نجات داده، گفت: البته در برخی مواقع هم این تصمیمات هیجانی مشکلاتی به وجود آورده است، مثل زمانی که دچار خشم و عصبانیت شده و تصمیم میگیریم.
وی با تأکید بر اینکه هیجانات انسانی باید درک شود و نسبت به آن آگاه باشیم، تصریح کرد: هیجانات باید از فیلتر منطق عبور کند و به عمل بینجامد. اگر هیجان به مرحله خوبی نرسد، زندگی خوبی نخواهیم داشت.
هیجانات مختلف خود را بشناسید
این روانشناس با طرح این سؤال که در طول روز چقدر هیجانات مختلف دارید؟ گفت: غم، خشم، شرم و ترس هیجانات مختلفی هستند که هر انسانی باید تجربه کند. هر فرد باید ببینید در طول روز چه هیجانات مختلفی تجربه میکند، اما اگر هیجان نداشته باشید و یا تعداد هیجانات کم باشد یک جای کار میلنگد، یعنی یا هیجانات خود را نمیشناسید و یا خفهاش کردهاید.
وی با تأکید بر اینکه باید به هیجانات مختلف اجازه بروز بدهیم، تصریح کرد: اگر به هیجانات فرصت بروز ندهیم بخش زیادی از ظرفیت درونی خود را مسدود کردهایم، درحالیکه اگر راه بروز این ظرفیت باز شود اتفاقات بهتری برای ما رقم میخورد.
وی به برخی از ویژگیهای افراد دارای هوش هیجانی بالا اشاره و خاطرنشان کرد: افراد دارای هوش هیجانی بالا فکرهای باز و وسیعی دارند، شنوندههای خوبی هستند، حقیقت را انکار نمیکنند، سرزنش و اضطراب اضافی ندارند و وقتی دچار اشتباهی میشود عذرخواهی میکند.
مریم هاشمی، روانشناس نیز پیرامون هوش هیجانی گفت: رفتار ما تحت تأثیر لیمبیک مغز یا بخش عاطفی است که علاوه بر آنکه در یادگیری، حافظه، میل و اشتیاق نقش دارد، انبار عواطف و هیجانها نیز است.
وی افزود: وقتی اتفاقی میافتد لیمبیک اعلام وضعیت هشدار میکند، تلگراف عصبی به اعصاب میفرستد و قبل از آنکه مغز متفکرانه بخواهد عکسالعمل نشان دهد، ماشه رفتارهای تکانشی میچکد (چه برسد بخواهد درستی یا نادرستی رفتار را قضاوت کند). اینگونه میشود که قسمت عقلانی درست کار نمیکند و تصمیمات آنی در برابر موضوعی میگیرد!
آیا میتوان این وضعیت را کنترل کرد؟
وی درباره کنترل این وضعیت توضیح داد: به کمک هوش عاطفی (هیجانی) که بیشتر از اینکه تحت تأثیر ژنتیک باشد، بر اثر یادگیری اتفاق میافتد، میتوان رفتارهای تکانشی و هیجانی را کنترل و بهبود بخشید.
این روانشناس ادامه داد: افکار خودکار بهسادگی وارد ذهن ما میشوند و بهراحتی قابل باور هستند، اما معمولاً نادرستاند، بهسختی میتوان آنها را متوقف کرد، سودمند و مفید نیستند و مضطربتان میکنند. حال هنگامیکه در برابر هیجانی قرار میگیرید، تنها به کمک یادگیری هوش هیجانی میتوانید بفهمید که اسم هیجان چیست؟ چه احساسی را در شما ایجاد کرده؟ و باعث چه رفتاری میشود؟
وی با بیان اینکه وقتی هیجان، درست نامگذاری شود و احساس دیده شود، رفتار درست را از خود بروز خواهیم داد، گفت: در غیر این صورت در گرداب رفتارهای هیجانی و نادرست خواهیم افتاد و روابطمان دستخوش مشکلات بسیاری خواهد شد.
هاشمی با اشاره به نقش هوش هیجانی در تمام مسائل زندگی ما، تصریح کرد: هوش هیجانی باعث میشود من بتوانم درباره ارزشهایم بهصورت شفاف صحبت کنم، نسبت به ارزشهای دیگران پذیرا باشم، مسئولیت رفتارهایم را بپذیرم، وقتی کسی رازش را پیش من میسپارد، ارزیابی اهمیت فاش کردن یا نکردن آن را به عهده خودم نگذارم و … به کمک هوش عاطفی است که میتوانم انعطافپذیری در برابر مسئله داشته باشم و همین طور فرایند همدلی را بدون آسیب به خود انجام دهم و به فهم درستی از زیستن برسم.
این روانشناس در خاتمه خاطرنشان کرد: دنیای امروز به افرادی با هوش هیجانی بالا نیاز دارد تا بتوانیم به کمک آن باوجود عدم توافقها در برخی زمینههای ارتباط، راهحل مناسب پیدا کنیم که برای هر دو طرف کارآمد باشد و به سلامت روان فرد کمک شایانی کند.
روزنامه نگاری اینترنتی
جمعه 02/05/13
نقش روزنامه نگار اينترنتی كمابيش مشابه نقش هر روزنامه نگار ديگر است.
اصول روزنامه نگاری نيزيكسان است، تفاوتهای موجود، صرفاً در ابزار و مهارتهای لازم برای ارائه اخبار و اطلاعات دراينترنت است.
شما همچنان مهمترين عناصر خبر را عرضه و پرسشهای اساسی را مطرح می كنيد :
چه كسی، چرا، چه مكانی، چه موقع، چه چيزی و چگونه. ساختار خبر شما، در حالت ايده آل، بايد مطابق اصول روزنامه نگاری هرمی باشد يعنی به گونه ای بنويسيد كه اگر پارگرافهای آخر خبر را كه حاوی مطالب حاشيه ای است حذف كنيد به اصل خبرصدمه نزند.
فضای نامحدود
زمانی تصور مي شد كه يكی از نقاط قوت اينترنت اين است كه خبرنگاران را به ارائه گزارش درمدت زمان محدود و يا كلمات محدود، مجبور نمی كند. به عبارت ديگر، خبرنگاران هر چقدر دلشان بخواهد، ميتوانند بنويسند.
محدوديتهای وسعت ستون كه گريبانگير روزنامه نگاران مي شد يا محدوديت زمانی اخبار در راديو و تلويزيون، ديگر در روزنامه نگاری اينترنتی مايه نگرانی نبود.
اين برداشت درست بود و درست است ولی اگر اين آزادی با تدبير به كار گرفته نشود، خبرنگاران با بی مبالاتی و بی نظمی كار خواهند كرد.
خبر بايد سبک، شكل و چهارچوب استانداردی داشته باشد.هميشه مواردی پيش می آيد كه برای كاويدن برخی مسائل به گزارشهای بلند و پيش زمينهای نياز پيدا می كنيد. اما بايد اخبار سخت يا خبر محض را مختصر و فشرده بنويسيد و ارائه كنيد.
برای خبرنويسی بايد سبک استانداردی در وب سايت خود داشته باشيد. لازم است در نحوه ارائه مطالب تداوم را حفظ كنيد تا مخاطبان در هنگام خواندن، راحتر باشند.