موسسه رسانه شو
موضوع: "رسانه"

نمادهای اروتیکال؛ تاکتیک رسانه های غربی
جمعه 04/02/26
نمادهای اروتیکال؛ تاکتیک رسانه های غربی
جاذبههای جنسی: استفاده از غریزهی جنسی و نمادهای اروتیکال از تاکتیکهای مهم مورد استفاده رسانههای غربی است به طوری که میتوان گفت اکثر قریب به اتفاق برنامههای رسانههای غربی از این جاذبه در جهت جذب مخاطبان خویش به ویژه جوانان که فعالترین بخش جامعه هستند، بهره میگیرند.
ماساژ پیام: در ماساژ پیام، از انواع تاکتیکهای گوناگون (حذف، کلی گویی، پاره حقیقت گویی، زمان بندی، قطره چکانی و…) جنگ نرم استفاده میشود تا پیام بر اساس اهداف تعیین شده شکل گرفته و بتواند تصویر مورد انتظار را در ذهن مخاطب ایجاد کند. در واقع در این متد، پیام با انواع تاکتیکها ماساژ داده میشود که از آن مفهوم و مقصودی خاص برآید.
ایجاد تفرقه و تضاد: ازجمله اموری که در فرآیند جنگ نرم مورد توجه واقع میشود، تضعیف از طریق تزریق تفرقه در جامعه هواداران و حامیان حریف است. ایجاد و القاء وجود تضاد و تفرقه در جبهه رقیب باعث عدم انسجام و یکپارچگی شده و رقیب را مشغول مشکلات درونی جامعه حامیان خود میکند و از این طریق از اقتدار و انرژی آن کاسته و قدرتش فرسوده شود.
ترور شخصیت: در جنگ نرم بر خلاف جنگ سخت، ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در زمانی که نمیتوان و یا نباید فردی مورد ترور فیزیکی قرار گیرد با استفاده از نظام رسانهای و انواع تاکتیکها از جمله بزرگ نمایی، انسانیتزدایی و اهریمن سازی، پاره حقیقت گویی و… وی را ترور شخصیت میکنند و از این طریق باعث افزایش نفرت عمومی و کاهش محبوبیت وی میشوند. دشمنان انقلاب و نظام اسلامی نیز با استفاده از این تاکتیک و بهره گیری از ابزار طنز، کاریکاتور، شعر، کلیپهای کوتاه و… که عموماً از طریق اینترنت و تلفن همراه، پخش میشود به ترور شخصیت برخی افراد سیاسی و فرهنگی موجه و معتبر در نزد مردم میپردازند.
تکرار: برای زنده نگه داشتن اثر یک پیام با تکرار زمان بندی شده، سعی میکنند این موضوع تا زمانی که مورد نیاز هست زنده بماند. در این روش با تکرار پیام، سعی در القای مقصودی معین و جا انداختن پیامی در ذهن مخاطب دارند.
توسل به ترس و ایجاد رعب: در این تاکتیک از حربه تهدید و ایجاد رعب و وحشت میان نیروهای دشمن، به منظور تضعیف روحیه و سست کردن اراده آنها استفاده میشود. متخصصان جنگ نرم، ضمن تهدید و ترساندن مخاطبان به طرق مختلف به آنان چنین القاء میکنند که خطرات و صدمههای احتمالی و حتی فراوانی بر سر راه آنان ممکن کرده است و از این طریق، آیندهای مبهم و توام با مشکلات و مصائب برای افراد ترسیم میکنند.
مبالغه: مبالغه یکی از روشهایی است که با اغراق کردن و بزرگ نمایی یک موضوع، سعی در اثبات یک واقعیت دارد. کارشناسان جنگ روانی، از این فن در مواقع و وقایع خاص استفاده میکنند. غربیها همواره با انعکاس مبالغه آمیز دستاوردهای تکنولوژیک خود و اغراق در ناکامیهای کشورهای جهان اسلام سعی در تضعیف روحیه مسلمانان در تقابل با تمدن غربی دارند.
مغالطه: مغالطه شامل گزینش و استفاده از اظهارات درست یا نادرست، مشروح یا مغشوش و منطقی یا غیرمنطقی است، به این منظور که بهترین یا بدترین مورد ممکن را برای یک فکر، برنامه، شخص یا محصول ارائه داد. متخصصین جنگ نرم، مغالطه را با «تحریف» یکسان میدانند. این روش، انتخاب استدلالها یا شواهدی است که یک نظر را تایید میکند و چشم پوشی از استدلالها یا شواهدی که آن نظر را تائید نمیکند.

طغیان اطلاعات نامعتبر
چهارشنبه 04/02/24
طغیان اطلاعات نامعتبر (Infodemic)
▪️واژهی «اینفودمیک» از ترکیب دو واژه Information به معنای اطلاعات و *Pandemic* به معنای همهگیری شکل گرفته است. این اصطلاح به انتشار سریع و گسترده اطلاعات درست و نادرست، و گاهی بدون منبع معتبر در رابطه با موضوعی خاص اشاره دارد.
▫️اطلاعات نادرست ممکن است توسط افراد، گروهها، رسانهها یا سازمانها، با اهداف مختلفی نظیر ایجاد ترس، انتشار تبلیغات گمراهکننده، یا تأثیرگذاری بر افکار عمومی پراکنده شوند.
▪️اصطلاح «اینفودمیک» برای نخستینبار در دهه ۲۰۰۰ میلادی از سوی سازمان بهداشت جهانی (WHO) با هدف توصیف شیوع اطلاعات غلط پیرامون بیماریهایی نظیر ایدز و ویروس زیکا مطرح شد. در زمان شیوع *ویروس کرونا (COVID-19)* در سال ۲۰۱۹، این واژه کاربرد گستردهتری پیدا کرد و به انتشار اطلاعات غلط درباره ویروس و درمان آن اشاره داشت.
▫️به طور کلی، اینفودمیک سبب کاهش اعتماد عمومی و تقویت رسانهها و منابع جعلی میشود.

سازمان ملل برای فهم رسانه ای مردم جهان، چه اقداماتی انجام داده است؟
سه شنبه 04/02/23
در حال حاضر سواد رسانهای در اروپا اهمیت ویژهای پیدا کرده است، قوانینی برای ارتقای آن وضع شده و به عنوان یکی از اهدافی که رسانههای سمعی بصری باید آن را دنبال کنند، در نظر گرفته شده است. به طوری که امروزه سواد رسانهای در حال تبدیل شدن به یک جنبش بینالمللی است.
انقلاب ارتباطی که در دنیای امروزِ بشر به وجود آمده است میتواند به درک نادرست و سطحی از دانش بیانجامد. نتیجه این امر هدایت زندگی انسان توسط تکنولوژی و ظهور پدیده «تکنولوژی سالاری» خواهد بود.
سواد رسانهای (Media Literacy) را میتوان به طور کلی توانایی هر فرد در تجزیه و تحلیل، تفسیر و ارزیابی نقادانه پیامهای رسانهای تعریف کرد؛ تواناییای که به شهروندان یک جامعه این امکان را میدهد تا پیامهایی که هر روزه از طریق رسانه به آنها منتقل میشود را تجزیه و تحلیل کنند و استفاده مفیدی از رسانه داشته باشند؛ سواد رسانهای توانایی ارزیابی تمام رسانهها از جمله تلویزیون، رادیو، کتاب، اینترنت و دیگر تکنولوژیهای ارتباطی دیجیتال را شامل میشود.
در حال حاضر سواد رسانهای در اروپا اهمیت ویژهای پیدا کرده است، قوانینی برای ارتقای آن وضع شده و به عنوان یکی از اهدافی که رسانههای سمعی بصری باید آن را دنبال کنند، در نظر گرفته شده است. به طوری که امروزه سواد رسانهای در حال تبدیل شدن به یک جنبش بینالمللی است.
پیامد رشد سریع تکنولوژی چیست؟
تاریخ نشان داده است که توسعه تکنولوژی همواره موضوع مثبتی نبوده است، با این وجود بشر به طور طبیعی تکنولوژی را معادل پیشرفت میداند؛ از همین رو، تکنولوژی میتواند هم مثبت باشد و هم منفی. به عنوان مثال، تکنولوژی میتواند برای جلوگیری از بیماریها استفاده شود، مانند سیستم تصفیه آب و هم اینکه میتواند عامل کشته شدن هزاران تن از مردم بیگناه باشد، مانند بمبهای اتمی.
بعضی مواقع با وجود اینکه هدف از توسعه یک تکنولوژی خاص مثبت بوده اما در عمل نتایجی منفی به بار آمده است. این موضوع درباره تکنولوژیهای جدید هم صدق میکند؛ انقلاب ارتباطی که در دنیای امروزِ بشر به وجود آمده است میتواند به درک نادرست و سطحی از دانش بیانجامد. تکنولوژی ظرفیت بالایی برای تغییرات اجتماعی دارد و حقیقت این است که بشریت توانایی لازم برای مدیریت تکنولوژی به نحوی که انسانیت به خطر نیافتد را ندارد. نتیجه این امر هدایت زندگی انسان توسط تکنولوژی و ظهور پدیده «تکنولوژی سالاری» خواهد بود.
تکنولوژی سالاری؛ تبدیل انسان به ماشین
تکنولوژی سالاری به معنای اولویت یافتن تکنولوژی بر تمام جنبههای زندگی انسان است. در جامعهای که تکنولوژی سالاری رواج پیدا کند دموکراسی، مذهب و در نتیجه انسانیت رنگ میبازد. از همین رو، به منظور جلوگیری از ظهور آثار مخرب تکنولوژی باید برای افزایش آگاهی نسبت به تکنولوژی قدم برداشت. دنیای امروز نیازمند انجام اقداماتی سازمان یافته است، به نحوی که نتیجه آن قرار گرفتن انسانیت در مرکز تمدن رسانهای باشد. در این شرایط، افراد جامعه باید از حقوق و مسئولیتهای شهروندی خود کاملاً مطلع شوند تا در نهایت جامعه به سمت دموکراسی پیش برود.
ضرورت سواد رسانهای
در گذشته سواد به توانایی خواندن و نوشتن اطلاق میشد اما از اواخر قرن بیست تکنولوژیهای دیجیتال و فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) زندگی انسان را متحول کرد. این پیشرفتِ تکنولوژی استفاده از زبانها، نمادها و کدهای خاصی را بین مردم سراسر جهان ترویج داده و بدین روش مفاهیم و ارزشهای جدیدی را به زندگی مردم عصر حاضر تزریق کرده است که به این ارزشها «فرهنگ رسانهای» گفته میشود؛ فرهنگی که زندگی روزمره و دانش فردی انسان را همواره تحت تأثیر قرار داده و به آن شکل میدهد.
وسایل ارتباطی و رسانه به سرعت در حال هدایت شخصیت فردی و اجتماعی افراد هستند؛ به نگرشها و تفکرات ما جهت میدهند و نقش مهمی در شکل دادن به واقعیتهای اجتماعی دارند. از این رو، زندگی در دنیای امروز نیازمند داشتن تواناییها و دانش بسیار بیشتری در مقایسه با گذشته است و داشتن مهارت مطالعه و تجزیه و تحلیل صحیحِ رسانهها امری ضروری است.
اهداف سواد رسانهای
هدف از سواد رسانهای افزایش آگاهی از پیامهای رسانهای است؛ سواد رسانهای به شهروندان کمک میکند تا بفهمند که رسانهها چگونه باعث ایجاد تغییر در افکار، اعتقادات و فرهنگ جمعی میشوند و بر انتخابهای فردی آنها تأثیر میگذارند.
هدف دیگر از گسترش سواد رسانهای محافظت افراد در برابر محتوای رسانه است. گروههای آسیبپذیر جامعه به خصوص کودکان و نوجوانان همواره در معرض محتوای غیر اخلاقی، خشونتآمیز یا نژادپرستانه رسانه قرار میگیرند، در نتیجه حفاظت از آنها در برابر خطرات رسانه امری ضروری است. سواد رسانهای میتواند آگاهی و سطح فکری کودکان و همچنین بزرگسالان جامعه را بالا ببرد، به نحوی که نابرابریهای جنسیتی، طبقاتی و نژادی در جامعه کاهش پیدا کند.
از دیگر اهداف تلاش برای افزایش سواد رسانهای میتوان به بهبود وضعیت شهروندی اشاره کرد. رسانه باید طوری مورد استفاده قرار گیرد که به شهروندان فرصت و پتانسیلهای لازم برای استفاده در جهت ایجاد خلاقیت ذهنی و تغییر مثبت در جامعه را بدهد؛ تعاملات مثبت بین افراد جامعه را در فضای رسانه دیجیتال افزایش دهد و موجب گردش بهتر اطلاعات و افزایش دانش جامعه شود. سواد رسانهای با تکیه بر ظرفیت انتقادی و تشخیص بشر، رفاه اجتماعی را به همراه میآورد.
دو بخش مهم سواد رسانهای؛ سواد سمعی بصری، سواد دیجیتال
سواد سمعی بصری: این نوع از سواد دانش استفاده از رسانههای الکترونیک اعم از فیلم و تلویزیون را شامل میشود. از آنجایی که رسانههای سمعی و بصری میتوانند به راحتی ارزشهای فرهنگی و سیاسی را در ذهن مخاطبان خود شکل دهند؛ افراد جامعه باید توانایی تجزیه و تحلیل آنچه در رسانههای سمعی بصری میبینند و میشنوند را داشته باشند. به دلیل تغییر در سیاستگذاریهای آموزشی این نوع سواد گسترش پیدا کرده است اما هنوز یک سیاست جامع درباره آن وجود ندارد.
سواد دیجیتال: این نوع از سواد مفهوم بسیار جدیدی است و دستیابی به آن نیازمند ایجاد یک تغییر در مهارتها و دانش فردی است. سواد دیجیتال به معنای توانایی استفاده درست و کارآمد از امکانات دیجیتال و توانایی درک و انتخاب منابع مناسب از میان چندین منبعی است که اینترنت و دنیای دیجیتال در اختیار کاربران قرار میدهد.
برای اینکه بتوان با پیامدهای تحول در دنیای ارتباطی روبرو شد، هر یک از افراد جامعه باید از نحوه صحیح استفاده از منابع ارتباطی اطلاع داشته باشند تا بتوانند از این منابع به نحوی مفید و کارآمد استفاده کنند.
فعالیتهای انجام شده در زمینه سواد رسانهای
تاریخچه آموزش سواد رسانهای به حدود 30 سال پیش باز میگردد. پیشگامان آموزش سواد رسانهای، کشورهای انگلیسی زبان اعم از کانادا و انگلستان هستند. هم اکنون نیز کشورهایی از قبیل یونان، ایتالیا، هند و روسیه در حال برنامهریزی برای ارتقای سواد رسانهای در کشورهای خود هستند.
سازمان علمی، فرهنگی و تربیتی ملل متحد، یونسکو (UNESCO) تاکنون نقش ویژهای در حمایت از سواد رسانهای ایفا کرده است. این سازمان در توسعه سیاستگذاریهای آموزشی نقش داشته و منابعی در اختیار معلمها قرار داده است تا به وسیله آن بتوانند سواد رسانهای را در آموزش خود بگنجانند.
نماد سواد رسانه ای یونسکو
یکی از اهداف اصلی تعیین شده در یونسکو، گنجاندن آموزش سواد رسانهای در تمام جنبههای آموزش و یادگیری است. بر اساس تعریف این سازمان سواد رسانهای سه رکن اصلی دارد:
1) دسترسی به رسانه و محتوای رسانهای
2) توانایی رمزگشایی پیامهای رسانهای و آگاهی از چگونگی عملکرد رسانه
3) خلاقیت و داشتن مهارتهای تولیدی و ارتباطی
کمیسیون اروپا (European commission) نیز پروژه سواد رسانهای را در کشورهای اروپایی بین سالهای 2002 و 2003 راه اندازی کرد. اهداف کمیسیون اروپا از راه اندازی پروژه سواد رسانهای عبارتند از:
1) تجزیه و تحلیل بازنمایی رسانه از چندین دیدگاه
2) تلاش برای ایجاد و گسترش سواد رسانهای
3) ترغیب استفاده از رسانه به منظور ارتقای مشارکت در زندگی اجتماعی
4) تمرکز بر فعالیتهای خلاقانه در حوزه سواد رسانهای و برقراری ارتباط میان صنعت رسانه و دنیای آموزش
این کمیسیون همچنین در سال 2007 با هدف ارزیابی و تعیین اهداف سواد رسانهای، گروهی متشکل از متخصصان اروپایی تشکیل داد تا بتوانند راه را برای برداشتن قدمهای مثبت در این زمینه هموارتر کنند. اجرای این پروژهها تأثیری مثبت بر گسترش نوآوری و همچنین توسعه و تقویت همکاری کشورهای اروپایی در زمینه سواد رسانهای داشته است.
از همین رو، کمیسیون اروپا دو مؤلفه اصلی برای سواد رسانهای ارائه داده است: 1) مهارتهای فردی که شامل استفاده ماهرانه از رسانه، تفکر نقادانه و مهارتهای اجتماعی میشود؛ 2) عوامل محیطی که دسترسی داشتن به رسانه، آموزش رسانهای، سیاستها و مقررات صنعت رسانه و جامعه مدنی را شامل میشود.
فواید سواد رسانهای برای مردم قرن 21
مردم قرن 21 با قرار گرفتن در دنیای دیجیتال باید به سواد رسانهای دست یابند تا اینکه:
الف: بهوسیله آن بتوانند درک بهتری از جامعهای که در آن زندگی میکنند داشته باشند و نقش خود را در توسعه جامعه ایفا کنند.
ب: انتخابهای آگاهانهتری در دنیای رسانههای سمعی بصری داشته باشند؛ افراد دارای سواد رسانهای توانایی بیشتری در انتخاب آنچه میخواهند ببینند دارند و قادر خواهند بود که پیامدهای انتخاب خود را ارزیابی کنند. این افراد همچنین بهتر میتوانند خود و خانوادهشان را از محتواهای مضر، توهینآمیز و ناخواسته دنیای دیجیتال حفظ کنند.
پ: مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کنند و در تجارت با افراد بیگانه، هوشمندانهتر و آگاهانهتر عمل کنند.
ت: پیامهای سیاسی رسانه را تجزیه و تحلیل کنند، مشارکت سیاسی مثبتی داشته باشند و انتخاب آگاهانهای در فضای سیاسی رسانه داشته باشند.
از دیگر فواید سواد رسانهای نیز این است که رشد فردی را در بسیاری از زمینهها بالا میبرد و به کاهش خشونت و اعتیاد کمک می کند، آگاهی مردم جامعه نسبت به نحوه مصرف را افزایش داده و موجب کاهش مصرفگرایی میشود.
اهمیت سواد رسانهای از دو منظر اقتصادی و مدنی
سواد رسانهای از دو منظر اقتصادی و مدنی بسیار حائز اهمیت است. سواد رسانهای به شهروندان توانایی تفکر نقادانه و مهارتهای حل مسئله میدهد و آنها را به مصرفکنندگانی هوشمند و همچنین به تولیدکنندگان دانش تبدیل میکند. در مقابل، افراد فاقد سواد رسانهای نمیتوانند انتخاب درستی در فضای اقتصادی رسانه داشته باشند. برای اینکه شهروندان بتوانند تصمیمات اقتصادی هوشمندی در فضای دیجیتال بگیرند، ابتدا باید از حقوق تجاری و شهروندی خود آگاهی یابند؛ آگاهی از حقوق تجاری اصلی اساسی در حفظ منافع جمعی است.
از منظر مدنی، آموزش رسانهای حق مسلم هر شهروندی در هر کشوری از جهان است؛ تمام مردم دنیا برای اینکه بتوانند نقش مفید و مؤثری در جامعه داشته باشند باید از مسائل مختلف دنیای امروز آگاهی یابند و با داشتن اطلاعات کافی نظرات خود را آزادانه به اشتراک بگذارند تا بدین گونه مردم از حقوق مدنی خود بهرهمند شوند و جامعه به سمت ایجاد و حفظ دموکراسی پیش برود. تحقیقات نشان میدهد که آموزش سواد رسانهای تأثیر مثبتی بر مشارکت مدنی جوانان دارد
شروط لازم برای گسترش سواد رسانهای
در دسترس بودن رسانه و محتوای مورد نظر: اگرچه صرفاً استفاده از تکنولوژی سواد رسانهای را به همراه نمیآورد، اما یک شرط لازم برای گسترش سواد رسانهای در دسترس بودن تکنولوژی و رسانه است.
آزادی رسانهها: موضوع حائز اهمیت دیگر در حوزه سواد رسانهای، آزادی رسانههاست. اگر شهروندان به اطلاعات قابل اعتماد از منابع گوناگون دسترسی داشته باشند، در طول زمان به افرادی صاحب نظر تبدیل خواهند شد. آزادی رسانه صرفاً تفکر انتقادی نمیآورد ولی شرط اولیه برای تحقق آن است. در دنیای امروزه هم میبینیم که برخی از کاربران با وجود سانسور سیاسی فضای رسانه توسط برخی دولتها، به این فضاها دسترسی پیدا میکنند. بنابراین، از آنجا که دسترسی افراد جامعه به محتوای رسانه غیر قابل اجتناب است تنها راه اجتناب از خطرات، بالا بردن آگاهی است. آزادی رسانهها نیازمند اتفاق نظر سیاسی مسئولین مربوطه و درک اهمیت آزادی رسانهها در بهبود وضع شهروندی است.
تنوع محتوای رسانهای با حفظ منافع جمعی: مخاطب باید گزینههای کافی به منظور انتخاب آگاهانه را در اختیار داشته باشد. رسانه باید تا میزانی تنوع محتوایی داشته باشد که به نحوی عادلانه نشان دهنده مسائل مختلف فرهنگی و گروههای مختلف اجتماعی و سیاسی باشد و علاوه بر نشان دادن ارزشها، به آنها شکل بدهد.
همکاری با سازمانهای بینالمللی از جمله یونسکو: این همکاری باید به منظور گسترش فعالیتها و تعیین استراتژیها در راستای ارتقای سواد رسانهای صورت گیرد.
آموزش رسانهای و موانع پیش رو
در آموزش سواد رسانهای از چارچوبهای نظری و انتقادی برگرفته شده از مطالعات رسانه و مطالعات فرهنگی استفاده میشود. انسانها از منظر سواد رسانهای به دو گروه تقسیم میشوند: کودکان و نوجوانان، بزرگسالان
گروه اول به فراگیری رسانههای دیجیتال مشتاقترند و اطلاعات زیادی درباره آن دارند، اگرچه به نظر میرسد که از این جهت این گروه سواد رسانهای بیشتری دارند، اما در واقع معمولاً تواناییهای نقادانه پایینتری دارند. بزرگسالان معمولاً تفکر نقادانه بهتری دارند اما دیرتر تکنولوژیهای جدید را میپذیرند و با آنها کنار میآیند؛ بنابراین، باید به منظور ارتقای سواد رسانهای هر یک از این گروهها، شیوههای متفاوتی را پیش گرفت. البته در آموزش رسانهای باید به این نکته توجه داشت که این آموزش نباید به نحوی باشد که افراد را به سمت خاصی هدایت کند؛ بلکه تنها باید روشنگر مسائل مختلف در حوزههای فردی، اجتماعی و سیاسی برای افراد باشد و به آنها اجازه دهد خود مسیر مناسب را انتخاب کنند.
از همین رو، به منظور ارتقای سواد رسانهای، مسئولین باید دورههای تحصیلی مختص آموزش سواد رسانهای را در مواد آموزشی مدارس بگنجانند. اقداماتی که در این راستا باید انجام بگیرد عبارتند از:
· تغییر برنامه درسی و اضافه کردن مواد درسی مرتبط
· آموزش دادن به معلمان در مورد نحوه آموزش سواد رسانهای
· نوآوری در زمینه آموزش سواد رسانهای و ساخت اپلیکیشنهای آموزشی مرتبط
موانع آموزش سواد رسانهای
البته موانعی هم در راه آموزش رسانهای در کشورهای مختلف وجود دارد که باید به آنها اشاره کرد:
· مشکلات زیرساختی و عدم سرمایهگذاری کافی در این بخش
· عدم تمایل معلمان به مشارکت در بخش ICT
· عدم همکاری مدارس در این پروژه
اینها موانعی هستند که باید با برنامهریزی صحیح و سرمایهگذاری کافی برطرف شوند.
شرایط سیاسی نیز تا حد زیادی فعالیتهایی که میتوان در زمینه سواد رسانهای انجام داد را مشخص میکند. گاهی اولویتهای سیاسی برخی گروهها مانع اجرای اقدامات لازم در زمینه سواد رسانهای میشود؛ از همین جهت، قبل از شروع برنامهریزیها باید توافق عام سیاسی در زمینه سواد رسانهای صورت گیرد. به دلیل اینکه سواد رسانهای تعریف و چارچوب دقیق و مشخصی ندارد مقامات سیاسی معمولاً مسیر روشنی برای موفقیت در این زمینه نمیبینند و مایل به همکاری و سرمایهگذاری در آن نیستند. در نتیجه، تنها راه ملزم کردن مسئولین به همکاری، وضع قوانینی به منظور جهت گرفتن و سرعت یافتن فعالیتها در زمینه ارتقای سواد رسانهای است؛ تا زمانی که قوانین مشخص تعیین نشود، ادامه کار سخت خواهد بود.
چالشهای فرهنگی، سیاسی و اجتماعی قرن 21 که نتیجه ظهور رسانه است نیازمند همکاری معلمان، سیاستمداران، محققان، مسئولین، صنعت تکنولوژی، جامعه مدنی و رسانهای و همچنین درک درست چالشهای جهانی آموزش سواد رسانهای است. مفاهیم سواد رسانهای میتوانند روشی برای مواجهه با خط مشیهای متعصبانه رسانهها و جایگزینی برای مقررات حکومتی آنها باشد.

راهکارهای مؤثر برای تشخیص اخبار جعلی
یکشنبه 04/02/21
در دنیای امروز که سرعت انتشار اطلاعات بسیار بالاست، تشخیص اخبار جعلی یک مهارت اساسی است. رعایت نکات زیر میتواند به پیشگیری از گمراهی و انتشار اخبار نادرست کمک کند:
1️⃣اعتبارسنجی منبع خبر
پیش از باور یا بازنشر هر خبری، از اعتبار رسانه یا سایت منتشرکننده مطمئن شوید. منابع رسمی و شناختهشده معمولاً قابل اعتمادتر هستند.
2️⃣حساسیت نسبت به تیترهای اغراقآمیز
تیترهای بسیار جنجالی یا احساسی غالباً برای جلب توجه ساخته میشوند. استفاده بیش از حد از عبارات «فوری» یا «باورنکردنی» نشانه هشدار است.
3️⃣بررسی جزئیات نویسنده و منابع
وجود نام نویسنده و اطلاعات قابل راستیآزمایی درباره او، اعتبار خبر را افزایش میدهد. همچنین اخبار معتبر معمولاً به منابع موثق استناد میکنند.
4️⃣جستجوی خبر در منابع متعدد
واقعی بودن یک خبر را میتوان از پوشش آن در رسانههای معتبر دیگر فهمید.
5️⃣توجه به تاریخ انتشار
اخبار قدیمی یا مربوط به گذشته ممکن است برای گمراهی مجدد منتشر شوند. همیشه تاریخ را با دقت بررسی کنید.
6️⃣صحتسنجی تصاویر و ویدیوها
ابزارهایی مانند «جستجوی معکوس تصاویر» گوگل کمک میکند صحت تصاویر و ویدیوها را بسنجید.
7️⃣دقت در نگارش و سبک متن
وجود غلطهای املایی و نگارش احساسی از نشانههای اخبار غیرواقعی است.
8️⃣تحلیل هدف انتشار خبر
بررسی کنید آیا هدف خبر صرفاً تحریک احساسات، ایجاد هراس یا تاثیرگذاری بر افکار عمومی است یا اطلاعات درست و بیطرفانه ارائه میدهد.
9️⃣بهرهگیری از سایتهای بررسی واقعیت
سایتهای تخصصیِ راستیآزمایی خبر میتوانند در تشخیص صحت اخبار بسیار مؤثر باشند.
🔟توجه به بازخورد و نظرات مخاطبان
گاهی مخاطبان آگاه در بخش نظرات یا شبکههای اجتماعی، اطلاعات روشنگرانهای درباره جعلی بودن خبر ارائه میکنند.
با رعایت این اصول، میتوانیم سهم موثری در مقابله با نشر اخبار جعلی در جامعه داشته باشیم.

با این شگردها دنیا را فریب می دهند
شنبه 04/02/20
امروزه رسانهها بهعنوان یکی از وسایل تأثیرگذار در دیپلماسی عمومی بشمار میروند. باید قاعدههای بازی در عرصه رسانهای را شناخت و متناسب با آن اقدام نمود. در مطلب حاضر، ما چند شگرد رسانهای غرب را در به تصویر کشیدن ایران بهصورت خلاصه بیان کردهایم.
امروزه رسانهها بهعنوان یکی از عناصر اصلی در صحنه بینالملل و یکی از وسایل تأثیرگذار در دیپلماسی عمومی بشمار میروند. رسانهای که از طرف همه بازیگران مورد استفاده قرار میگیرد و مطالب و محتواهایی که در این رسانه منتشر میگردد، به عنوان یک مهره در صحنه بین المللی تلقی میگردد و طرف مقابل را وادار به انجام حرکتی جدید میکند. پس باید نحوه بازی با قاعدههای مهرههای جدید را در عرصه رسانهای شناخت و متناسب با آن اقدام نمود.
یکی از مراحل سواد رسانه ای آگاهی از روش های تولید محتوا در رسانه ها برای فریب مخاطب است. در این مجال ما چند شگرد رسانهای غرب را در به تصویر کشیدن ایران بهصورت خلاصه بیان کردهایم.
دو قطبی سازی:
این شگرد که در چند سال اخیر بهصورت ویژه مورد توجه قرار گرفت است، در پی ایجاد دودستگیهای کاذب است. رسانه با استفاده از این روش، به مخاطب چنان القاء میکند که دو طیف و جریان بهصورت صددرصد، مقابل یکدیگر قرار دارند. یکی شر و دیگری خیر، موافق و مخالف، تندرو و میانهرو و دستهبندیهای از این قبیل که بیشتر از آنکه با واقعیت مطابقت داشته باشد، بازی با واژه ها است.
رسانهها این شگرد را به اشکال و گونههای مختلف دیگر برای ایجاد درگیری و اثرگذاری صحنههای سیاسی و اجتماعی به کار میبرند و مسائل را چنان نشان می دهند که گویی هر کدام از دو سر قطبها دائماً در حال جداشدن و دورشدن از یکدیگر هستند. در ذات همه برنامههایی که با این تکنیک ساخته میشوند، چیزی که برجسته میشود نوعی بینظمی و عدم تحمل حرف مخالف و منتقد است یا اختیار نداشتن یک گروه و یا تلاش برای سلطه یک حزب بر حزب دیگر که این موارد را بهصورتی کاملاً حرفهای به خورد مخاطب میدهند. برای نمونه در مذاکرات هستهای و ایام انتخابات این شگرد بهوفور مورد استفاد رسانهها قرار گرفت.
طرح سوال و مقایسه:
در این شگرد که بیشتر در حوزه مسائل مربوط به تبعیضهای جنسیتی و ارائه خط فکریهای متفاوت با هنجارهای جامعه ایران به کار میرود، بدین صورت است که برای مثال رسانهها در حوزه مسائل مربوط به زنان و حقوق زنان در ابتدا به طرح سئوالات مبهم میپردازند. سوالاتی از این قبیل که چرا قانون مدنی ایران، اختیار زیادی را برای پدر قائل شده است و برای مادر حقی در نظر گرفته نمیشود؟ چرا در نظام حقوقی ایران، اختیار کامل طلاق به دست مرد داده شده است؟ چرا نسبت به شغل زنان، تبعیض اعمال میشود؟ چرا زنان از ظرفیتهای مساوی با مردان در انتخاب شغل، دستمزد و مزایا برخوردار نیستند و …؟ در ذهن مخاطبین و عامه مردم که معمولا در این حوزهها متخصص نیستند، ابهاماتی ایجاد میشود و عموما برای یافتن پاسخ این ابهامات به همان منبع اولیه مراجعه می کنند.
در این شگرد، جوابی که به سوال و ابهامات داده میشود، معمولاً سطحی و سوگیرانه است. برای نمونه رسانههای غربی بیشتر به مقایسه قوانین و حقوق مرد و زن ایرانی با مبانی حقوقی غرب میپردازند و اصولاً بر اساس همین منطق به این نتیجه میرسند که کدام حق و قانون، انسانی و بشر دوست و کدام غیرانسانی و ضدحقوق بشر است؛ حقوق بشر غربی قانون ایده آل و حامی حقوق انسانی است که باید تلاش کرد تا به آن رسید.
خبر غالب:
این شکل از پوشش اخبار بدین گونه است که رسانهها بر یک خبر بصورت هماهنگ و زنجیره ای تاکید می کنند تا نوعی برجستهسازی تکخبری صورت گیرد. برای مثال در بحث عملکرد رسانههای غربی در پوشش اخبار آزمایشهای موشکی یا مذاکرات هستهای، ما با یک پوشش گسترده و همزمان، با رویکردی جهت دار و منفی روبهرو هستیم که در بعضی مواقع آنچنان برجسته است که مانع از دیده شدن دیگر اخبار مربوط به ایران میشود.
شگرد تهدید:
این شگرد که نوعی استفاده از ایران برای تأمین منافع شرکتهای تسلیحاتی غربی در منطقه است به بزرگنمایی بیش از حد رزمایشهای نظامی و صنایع هستهای در سطح رسانههای غربی و بیشتر در سطح منطقه میپردازند.
آنها با این کار دو هدف عمده دارند:
1- نشان دادن ایران به عنوان تهدیدی برای منطقه و قانع کردن متحدان منطقهای خود برای خرید بیشتر تسلیحات
2- تهدیدآمیز نشان دادن ایران در سطح دنیا و فراهم آوردن خوراک ایرانهراسی.
آنها دائماً با ذکر نام ایران بهعنوان عامل برهمزننده نظم جهانی، سعی دارند ایران را یکی از مهمترین عوامل مشکلات جهانی بنامند.
تصویربرداری فیلمها و گزارشها در فضایی ناراحتکننده و تیره: این روش معمولا در تهیه گزارشهای خبری و مستندسازی مورد استفاده قرار می گیرد تا برای مخاطب باورپذیرتر باشد. اکثر این محصولات رسانه ای محتوایی سیاه از وضعیت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ایران را به نمایش می گذارند. معمولا فضایی که تصاویر و مصاحبهها در آن ضبط میشوند، داری رنگهای سیاه و تیرهاند تا نوعی شکست و غم ناشی از مشکلات را به ذهن مخاطب تزریق کند.
تهیه بعضی از گزارشها از ایران در لوکیشن خاصی مانند ترافیک، شلوغی خیابان با استفاده از صداهایی مثل بوق ماشین در پسزمینه صورت میگیرد. معمولاً تجربه ترافیک یا شلوغی یک تجربه بد و ناراحتکننده برای تمام مردم دنیاست و همه مردم نیز معمولا این حس ناراحتکننده را در این فضاها تجربه کردهاند. آنها با دیدن این گزارشها، ناخودآگاه یک حسی ناراحتکننده را بهواسطه تجربههای قبلی دریافت میکنند. این اتفاق به تدریج مخاطب را نسبت به وضعیت ایران شکل می دهد و او در مجصولات رسانه ای تولید شده برای ایران، به دنبال تماشای فضایی متشنج، محزون یا کسالت آور است.
گزینش موارد احساس برانگیز: خیلی از گزارشها و مستنداتی که رسانههای خارجی درباره ایران کار میکنند، مانند موضوع اسیدپاشی یا اعدام بعضی افراد، دارای ابعاد عاطفی و احساسی است. دید رسانه بیشتر بر بعد احساسی قضیه تکیه دارد تا اینکه صرفاً بخواهد خبری را اطلاع دهد. پرداخت بهصورت احساسی چند نکته دارد. اول اینکه مخاطب را با خود همراه میکند، دوم مخاطب را بر انگیخته میکند و نهایتاً او را به واکنش وامیدارد.
برچسب زدن به خصلتهای ایرانی: امروزه در برنامههای رسانهای که درباره ایران ساخته میشود به بعضی از کلمات، طوری جهت دهی می کنند تا دارای بار منفی شوند. به مرور کلماتی به عنوان کلمات جایگزین معرفی میشوند که در خود جامعه نیز مورد اقبال قرار گرفته و تکرار میشوند. کلماتی مثل مردان سنتی بهجای مردان غیرتمند، افراد افراطی بهجای پایبند به اصول و از ایندست عبارات. آنها زنان محجبه را افرادی خشونت طلب، سنتی و بیسواد معرفی می کنند. مردان باغیرت را افرادی گرفتار در تفکرات متحجرانه و سنتی نشان میدهند، پایبند بودن به آرمانها را افراطیگری میپندارند؛ بهطور خلاصه، آنها از هر چیز متضاد با مبانی فلسفی و اعتقادی غرب، با عنوان تحجر، سنتگرایی و ازکارافتادگی یاد میکنند.

واکنش جبلی به خطای زننده در برنامه تلویزیونی
پنجشنبه 04/02/04
پخش محتوایی موهن به عقاید اهل سنت در میان برنامه «سیمای خانواده» شبکه یک، واکنش رئیس سازمان صداوسیما را در پی داشت.
پیمان جبلی در صفحه ویراستی خود نوشت:
«فتنه افکنی در جامعه اسلامی هیچ مدافعی در بین مسلمانان واقعی اعم از شیعه و سنی ندارد. در شرایطی که حماسه غزه عالی ترین جلوه های همبستگی و خون شریکی بین سنی و شیعه را به نمایش گذاشته است و نصرالله و نیلفروشان و سنوار پرچم اتحاد اسلامی را بالاتر از همه دورانها به اهتزاز درآورده اند.»