موسسه رسانه شو
بلوغ زودرس کودکان با دیدن برنامههای ماهواره ای
دوشنبه 02/02/18
اگر باور داشته باشیم که ذهن کودکانمان با چه سرعت و دقتی از عناصر موجود در محیط زندگیشان رنگ میگیرند، ممکن است به گونهای دیگر به این موجودات لطیف و آنچه که به عنوان وسائل سرگرمی آنها معرفی شدهاند، نگاه کنیم.
هماکنون وجود ماهوارهها در خانوادهها معضلی شده است، به هر کجا که بروی وجود دارد و این مسأله تربیت فرزندان را با مشکل روبرو ساخته است.
گشتی در کانالهای ماهوارهای جدا از برنامههای مستهجن آن نشان میدهد که برنامههای ویژهی کودکان در این شبکههای ماهواره ای روزبه روز در حال افزایش است و حتی برخی برنامههای بزرگسالان بطور عمد بصورت انیمیشن و فانتزی ساخته میشود تا کودکان را نیز همراه خود کنند.
جالب این است که برنامههای ویژهی کودکان به مراتب حرفهایتر ساخته شده ، برنامههایی که میلیاردها دلار صرف ساخته شدن آنها شده و حتی کانالهایی با فرکانسهای بسیار قوی هم برای آنها در نظر گرفته میشود.
سئوال اینجاست آیا این هزینهها از سر دلسوزی است؟
آیا تا به حال دقت کردهاید که محتوای این کارتونها چیست؟
آیا کودکی که همراه پدر و مادرش سریالهای ماهوارهای را میبیند، گاهی با نقش دختران و پسران هم سن و سال خودش همزاد پنداری نمیکند؟
آیا رفتارهای پدر و مادر خود را با پدر و مادر کودکانی که در سریالهای ماهواره میبیند، مقایسه نمی کند؟
آیا تسخیر ذهن نوجوان توسط رسانهها و ایجاد اعتیاد به دیدن برنامههای آن، بیرغبتی نسبت به فعالیتهای اجتماعی،
کم شدن علاقه به مطالعه کتابهای مفید و موثر به علت اعتیاد به دیدن صحنههای مستهجن که نفس تشنه ی آن است،
بلوغ زودرس و دچار شدن به انواع بیماریهای روحی و جسمی، گرفتن فرصت اندیشیدن از آنها که همهی این امور به طرز شگفتآوری توسط متفکران این رسانهها برنامهریزی شده است، کافی نیست؟!
کودکان در سنین 3 تا 5 سالگی فقط بیننده هستند و قدرت تشخیص میان خوب و بد را ندارند و هر آنچه برای او به نمایش بگذاریم میبیند و به عنوان یک حرکت پسندیده میپذیرد. آنها قدرت تفکیک خوب، بد و یا افسانه بودن را ندارند و این باعث میشود تا ارزشهای آنها در دنیای واقعی تغییر کند.
حقیقتا ما به عنوان والدین چه برنامهای برای استفادهی صحیح خود و کودکانمان از این امکانات داریم… ؟!
هشدار درباره استفاده از هوش مصنوعی در زرادخانه هستهای آمریکا
دوشنبه 02/02/18
به نقل از راشاتودی، گروهی از قانونگذاران مجلس نمایندگان و سنای آمریکا با ابراز نگرانی از استفاده از هوش مصنوعی در زرادخانه هستهای این کشور، گفتهاند که این فناوری نباید در جایگاهی قرار گیرد که به خودیِ خود، تصمیمات مربوط به پرتاب سلاح هستهای را اتخاذ کند.
این گروه متشکل از سه نماینده دموکرات و یک جمهوریخواه لایحهای را ارائه کردهاند که براساس آن، استفاده از هوش مصنوعی به نحوی که این فناوری دسترسی به پرتاب موشک و سلاح هستهای را داشته باشد، ممنوع خواهد بود.
کن باک، نماینده جمهوریخواه کلورادو، درباره این موضوع گفت: میخواهیم مطمئن شویم که در صورت نیاز به پرتاب سلاح هستهای، در فرآیند پرتاب یک انسان دخیل و حضور داشته باشد. در فیلمهای علمی-تخیلی میبینید که جهان از کنترل خارج میشود چون هوش مصنوعی کنترل را به عهده گرفته و از این رو، قصد داریم که یک انسان را در این فرآیند قرار دهیم.
وی هشدار داد که استفاده از هوش مصنوعی بدون زنجیره و چرخه فرماندهی بشری، «نسنجیده و خطرناک» است.
براساس نظرسنجی که مرکز تحقیقات استنفورد در حوزه هوش مصنوعی مبتنی بر انسان انجام داده، ۳۶ درصد از پژوهشگران حوزه هوش مصنوعی بر این باورند که این فناوری میتواند به «وقوع فاجعه اتمی» منجر شود. در همین راستا، پنتاگون از کنگره آمریکا خواسته تا در سال مالی آینده ۱.۸ میلیارد دلار بودجه به تحقیقات هوش مصنوعی اختصاص دهد.
بلاگرها در مسیر تفرقه اندازی
دوشنبه 02/02/18
استعمار خوب میداند که ترفند تفرقهاندازی چقدر خوب جواب میدهد. به جریان تنفری که در بین افراطیهای دو سوی تشیع و تسنن بعد از تلاش انگلستان برای ایجاد تفرقه بین مسلمین به وجود آمد نیمنگاهی بیندازید.
بعد از تفرقه، استعمار خوب میداند که اثر کار رسانهای چه بوده است و در این دوران اثر استفاده از شبکههای مجازی چقدر چشمگیر و بااهمیت است. ده ها سال بود که این دو در کنار هم قرار گرفته بودند برای اهداف شوم؛ تفرقه بوسیله رسانه.
اکنون بعد جدیدی از سفارشیسازیِ تفرقهانگیزی توسط بلاگرها در حال پیریزی است که بسیار خطرناک است و باید سریعاً با این نمونهها برخورد جدی صورت گیرد.
ویدئو کلیپهایی کوتاه برای ایجاد تفرقه بیشتر بین اهل سنت و تشیع ! درحالیکه کشور چندین ماه درگیر یک اغتشاش و جنگ ترکیبی گسترده است.
اکنون گویا برخی بلاگرها به کمک آمدهاند تا با ایجاد تنش، مطرح کردن مسائل کلامی و فقهی در بین مردم و تمسخر آنان در کنار دو لبه قیچی تفکر شیعه انگلیسی و تفکر سنی وهابی روزبهروز مردم را نسبت به تفکرات دینی بدبین کنند.
کلیپی در بستر شبکههای پیامرسان و شبکههای اجتماعی در حال انتشار است که دو فرد به خاطر عقاید خود نمیتوانند با یکدیگر ازدواج کنند و همزمان فرد شیعه را خشن و بیمنطق نشان میدهد…
شاید کاری که با یک فیلم سینمایی هالیوودی قرار است انجام شود حال با یک کلیپ دو سهدقیقهای صورت گیرد.
مزرعه تولید محتوای شبکه ایران اینترنشنال کجاست؟
دوشنبه 02/02/18
بسیار طبیعی است که تمام تلاش شبکه ایران اینترنشنال-مانند هر رسانه دیگری در رخدادهای پاییز ۱۴۰۱ بر روایت سازی، روایت گری، داده سازی و انعکاس داده ها در کوتاه ترین زمان متمرکز بوده باشد. اما برای بسیاری از کسانی که در حوزه خبرنگاری و تولید محتوا صاحب تجربه هستند، محتوای تولیدی شبکه ایران اینترنشنال در سکوهای رسانه ای از نظر نوع محتوا، حجم محتوا، تناوب تولید محتوا و حضور بی وقفه و همزمان در تمام سکوهای رسانه های اجتماعی غیرمعمول و فراتر از توانایی ها و ظرفیت های انسانی به نظر می آمد.
به یاد بیاوریم که معماران لندنی شرکت دی.ام.ای مدیا، رسانه مادر شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال، همه برای دهه ها در حوزه تولید خبر ۲۴ ساعته، رسانه جنگ و جنگ رسانه ای مهارت های بی بدیلی را کسب کرده بودند. استفان کلیپول خود سپهسالار جنگ رسانه ای بوده است و ریچارد سمبروک نیز در جریان پوشش جنگ عراق و هم پوشش اخبار حوادث سال ۱۳۸۸ ایران جزء مدیران ارشد خبر بی.بی.سی و بای.بی.سی فارسی بوده است.
هر دوی این مدیران شرکت دی.ام.ای مدیا به اهمیت بی رقیب زمان، تولید سلسله وار خبر و روایت سازی در رویدادهای سیاسی و جبهه های جنگ رسانه ای اشراف داشتند. به یاد بیاوریم که رویترز با هوشمندی بی نظیر استفان کلیپول توانست در دهه ۱۹۸۰ پوشش خبری تصاویر میدان تی.آن.مان چین را به سراسر جهان مخابره کند و بی.بی.سی فارسی تنها پس از حوادث سال ۱۳۸۸ بود که توانست موقعیت رسانه ای خود را تثبیت کند.
کارخانه محتواسازی URBS از دل نگاه راهبردی و آینده نگرانه استفان کلیپول، ریچارد سمبروک و رابرت بینون مدیران ارشد شرکت مادر تلویزیون ایران اینترنشنال زاده شد.
شرکت اوربز متعلق به دو کارآفرین انگلیسی حوزه خبرنگاری و مدیریت داده بود که از سال ۲۰۱۴ بر سیستم های فناورانه تولید محتوا فعالیت می کردند و هدف شان صرفه جویی در نیروی انسانی، وقت و هزینه در میدان تولید محتوا برای رسانه های محلی انگلستان بود. دی.ام.ای مدیا با وقت شناسی قابل تحسینی در آوریل سال ۲۰۱۶ شرکت URBS را خریداری کرد، البته تصادفی نیست که سال ۲۰۱۶ همان سالی است که نطفه مشارکت میان سرمایه گذاران سعودی ایران اینترنشنال و اهالی رسانه دی.ام.ای مدیا بسته شد.
اینگونه ستاره اقبال آلن رنویک Alan Renwick و گری راجرز Gary Rogers با سرمایه گذاری گسترده دی.ام.ای مدیا در سپهر یک کسب و کار کوچک مقیاس محلی طلوع کرد. پس از این رویداد نرم افزار ساخته شده در شرکت اوربز ربات ساخته شرکت را برای روایت گری و روایت سازی و تولید خبر برای مخاطبانی از سرتاسر جهان، از جمله فارسی زبانان، به کار گرفت تا ده ها هزار محتوای کارخانه ای رسانه ای با صرف کمترین زمان و کمترین هزینه در تمام سکوهای رسانه ای تولید و منتشر شوند.
محورهای فعالیت های خبرنگارانه فناورانه شرکت URBS در درگاه اینترنتی آنها اینگونه ثبت شده است:
روایت سازی در مقیاس کارخانه ای
تولید محتوای خواندنی و جذاب
بهره گیری از ربات ها برای تولید خبر
تولید انبوه خبر از منابع باز داده ای
چرا دنبال خبر بد میگردیم ؟!
دوشنبه 02/02/18
کافی است رسانه خبر مرگ، جرائم، زد و خورد و اخباری از این دست با تکیه بر ارزش خبری برخورد، اختلاف، درگیری و منازعه را منتشر کند، به سرعت تعداد بازدیدکنندگانش بالا میرود، اما به همان نسبت اگر خبری با رویکردی مبتنی بر دیگر ارزشهای خبری تنطیم شود، تعداد بازدیدکنندهاش پایین میآید!
این رویکرد، در این سالها اغلب رسانهها را هم تحت تاثیر قرار داده و حالا که بازار رقابت رسانهای به شدت داغ است، برای ثبت کلیکهای بیشتر، خودآگاه یا ناخودآگاه به این سمت گرایش دارند؛ اما جریان چیست و چرا تا این حد پیگیری خبرهای تلخ به صورت عادت درآمده است؟
تکنیکی بین رسانه های بزرگ دنیا وجود دارد و آن استخراج خبر خوب از دل خبر بد است. وقتی یک بحران پیش می آید، معمولا یک قهرمان هم با آن ظهور می کند.
کمدی سیاه در فسیل
دوشنبه 02/02/18
بر سر این فیلم شاید حرف های زیادی زده شود . اما مهم محتوای فیلم است آنچه نقل میشود مهم است و آنچه برداشت میشود مهم تر …
ژانر کمدی معمولا ژانری است که هدفش خنداندن مخاطب است اما گاهی اوقات محتوایی عمیق تر را به مخاطب خود تزریق میکند. مخاطب برایش مهم نیست که چه چیزیی را می شنود یا می بیند مهم خندهایست که از فیلم دریافت میکند.
این فیلم در خندهگرفتن به لحظه موفق نبود؛ شوخیهایی که متاسفانه دیگر برایمان در فیلم های کمدی عادی شده و بیننده از حرف های رکیک سکانسهای لودگی وادار به خنده می شود. داستان فیلم درباره سه جوان به نام های اسماعیل ( بهرام افشاری ) ؛ سعید ( هادی کاظمی ) ؛ و صفا ( ایمان صفا) که آرزو اجرای کنسرت و شهرت را دارند.
زمان فیلم در زمان قبل از انقلاب قرار دارد و بر اساس شرایط موجود آنها را مجبور به چیزی میکنند که در ظاهر علاقه ای به آن ندارند؛ اما اسماعیل برای رسیدن به نامزدش فرنگیس ( الناز حبیبی ) بر خلاف میلش قبول میکند که برای اعلا حضرت شعر بخواند.
سعید (هادی کاظمی ) ؛ شخصیتی بی طرف و ترسو که زود شرایط را قبول میکند؛ در سکانسی که از طرف ساواک به کافه می آیند اسماعیل و صفا از خود مقاومت نشان میدهند اما سعید تسلیم میشود. سعید حتی از ابراز علاقه اش به پری، خواهر اسماعیل ( الهه حصاری) خود داری میکند و کاملا محتاط است، همین شخصیت بعد از انقلاب در کمیته مشغول است؛ او که آهنگساز کاواره بود حالا به شخصیتی مذهبی و انقلابی تبدیل شده است.
صفا؛ ( ایمان صفا ) شخصیتی که قبل از انقلاب مخالف رژیم پهلوی است؛ او آزاد منش است و برای خواستهاش میجنگد؛ سست عنصر نیست، پای انتخابش می ماند و مجازاتش را هم میکشد. شخصیتی که قبل از انقلاب در اشعارش به رژیم توهیین می کند، بعد از انقلاب منافقی علیه انقلاب است. این شخصیت با بازی بی نظیر ایمان صفا برای بیننده دارای پیام است.
به نظر میرسد نقطه اوج دراماتیک فیلم ایمان صفا است، فردی که بعد از انقلاب در مقابل دوستان خود میایستد، این رو در رویی فیلم را به اوج خود می رساند.فیلم فسیل یک فیلم کمدی معمولی نیست، این فیلم را نمی توان با هزارپا یا با مطرب مقایسه کرد. فسیل حاوی نکاتی است که چالش های جدی دنیای هنر بعد از انقلاب را به تصویر می کشد.
سکانس هایی از میدان آزادی در قبل از انقلاب و بعد از انقلاب و تغییر موقعیت اسماعیل رمز هایی در بر داشت که معنی تازه ای را برای بیننده تداعی می کرد.فیلم فسیل به زبان کمدی و طنز پیامش را خوراک مخاطبی میکرد که در گیر موقعیت های خنده دار فیلم بود. اما نام فسیل انتخاب هوشمندانه ایست برای فیلم که بیان میکند همانگونه که آثار به جامانده از اعصار گذشته ارزشمند هستند و دست یابی به اصل آنان غیر ممکن است، چیز هایی که در دوران گذشته از دست ما رفته ارزشمند بوده و دیگر قابل دست یابی نیست.