موسسه رسانه شو

قرن جدید آمریکایی
سه شنبه 02/05/24
کاری که ایران قدرتمند با آمریکا و دنباله هایش در منطقه کرده، به این زودی ها از یاد آنها نخواهد رفت. آمریکا در منطقه، فقط ۷۰۰۰ میلیارد دلار هزینه را بر باد نداد، بلکه تحقیر شد.
واژگونی فوّاره “رویای آمریکایی"، “قرن جدید آمریکایی” و “نظم جدید آمریکایی"، از زمانی آغاز شد که ایران و متحدانش، نقشه در حال اجرای آمریکا و اسرائیل و انگلیس را به ضد نقشه تبدیل کردند. روسیه و چین و دیگران از آن به بعد بود جرئت کردند نظم آمریکا را به چالش بکشند.
داعش، پوشش و اسم مستعاری است برای آن که سیا و موساد و ام آی سیکس، جنایت های تروریستی غیر قابل دفاع را به اجرا بگذارند و گرنه، کمر دولت داعش با آن همه هیبت و هیاهو، همان زمان در سوریه و عراق شکست که مقامات آمریکایی با سران داعش جلسه می گذاشتند، تسلیحات پیشرفته می دادند و از جهات مختلف، تامین شان می کردند.
روزی که حاج قاسم کمر دولت داعش را می شکست، مجله نیوزویک تیتر زد: “او نخست با آمریکا جنگید و اکنون در حال خورد کردن داعش است". چه نسبتی می توانست میان آمریکا و داعش باشد، جز کارفرما و کارگزار؟
هر یک هموطن ما که خونش به دست حرامیان بر زمین می ریزد، به قدر جنایت علیه همه ملت ما باید مهم تلقی شود، حساسیت و هوشیاری ایجاد کند، و تا مجازات شبکه طراح جنایات تعقیب شود.
در عین حال باید توجه داشت که اولا ده ها شبکه ترور و خرابکاری در همین چند ماه گذشته، به همت نهاد های اطلاعاتی -پیش از ارتکاب هر جنایتی- شناسایی و بازداشت شده اند. امنیت موجود با وجود انبوه طراحی ها، سند اقتدار امنیتی است.
ثانیا تروریستی که هشت خشاب با خود داشته و با کمک تیم پشتیبان می توانسته دست کم یکصد نفر را به خاک و خون بکشد، با درایت و شهامت مثال زدنی یک نیروی خدماتی حرم حضرت شاهچراغ، مهار و ناکار و زنده گیری شده است. این هم، بُعد دیگری از اقتدار امنیتی کشور ماست که خود مردم، توطئه ها را مهار می کنند.
مشابه همین موفقیت در جمع کردن بساط گروهک های ترویستی فرقان و منافقین و کومله و دموکرات و… در دهه ۶۰، و سپس جمع کردن بساط فتنه های ترکیبی تا به امروز (نظیر فتنه پاییز پارسال)، به دست خود مردم پدید آمده است.
این، یعنی بسیج ملی؛ یعنی هر کس که دلش برای کشورش می تپد، توانمندی هایش را پای کار می آورد، ولو ارزشمند ترین آنها، یعنی جان.
سوم؛ جمع شدن و سازمان یابی مزدوران تروریستی در برخی کشورهای همسایه را باید جدی گرفت و در صورت اثبات، سر مار را در همان مبدا میزبان کوبید.در عین حال، این مهم نباید ما را از تمرکز بر اولویت ها که همان حرکت عمومی پیشرفت کشور و مانع زدایی از مسیر است غافل کند.
دشمن چون از حجم پیشرفت ها در میادین گوناگون هراسان است، اشرار را سازمان می دهد و پیش می فرستد. ما هم باید زدن ضربات دردناک به شیاطین اکبر را سرلوحه برنامه های خود کنیم؛ و ضمنا از یاد نبریم که اگر دشمنان خارجی و اشرار اجیر شده، بعضا جرئت شرارت پیدا می کنند، به خاطر حرمت شکنی و تحرکات ساختار شکنانه ای است که یک شبکه آلوده سیاسی، اقتصادی، رسانه ای و فرهنگی در داخل مرتکب می شود.
خط تحریف است که بستر تهدید و تحریم و ترور را پدید می آورد. اگر می خواهیم امنیت مردم ما مخدوش نشود و جرئت از کارفرمایان و کارگزاران جنایت سلب گردد، باید به این شبکه مفسد داخلی ضربه زد و مفصل های ارتباطی و هم پوشانی آنها را از هم گسیخت.

تعظیم بایدن در برابر آیتالله خامنهای
سه شنبه 02/05/24
نشریه آمریکایی : توافق اخیر، «تعظیم بایدن در برابر آیتالله خامنهای» بود
مقامات جمهوریخواه پس از اینکه دولت بایدن با ایران برای انتقال پنج ایرانی آمریکایی از زندان به حبس خانگی در ازای میلیاردها دارایی بلوکه نشده، به توافق رسید، دولت بایدن را بهدلیل کوتاهآمدن در برابر ایران و به خطر انداختن آمریکاییها مورد انتقاد قرار دادند.
سناتور «تام کاتن» نوشت:
در حالی که ما همیشه از آزادی گروگانهای آمریکایی استقبال میکنیم (اگر آنها در واقع پس از پرداخت ۶میلیارد دلار باج به ایران آزاد شوند) این اقدام خیانتآمیز تنها باعث جسارت برای گروگانگیری بیشتر میشود.
تحریمهای ایالات متحده در بازدارندگی رژیم خطرناک ایران بسیار مهم بوده است. کوتاهآمدن در برابر رهبر ایران، آمریکاییها را در داخل و خارج به خطر میاندازد.

توسعه متاورس؛ گامی در راستای بهبود زیست بشر
دوشنبه 02/05/23
محققان وبگاه «Accenture» پیشبینی میکنند که ارزش متاورس در سه سال آینده به یک تریلیون دلار برسد. در چنین شرایطی، چگونگی تأثیر این فناوری بر جهان، به پرسشی عمیق برای کارشناسان و نهادهای بینالمللی بدل شده است. مجمع جهانی اقتصاد نیز از این قاعده مستثنی نیست.
وبگاه رسمی مجمع جهانی اقتصاد در این گزارش، به مسائل مطرح شده از سوی پرلی چن، معاون شرکت «HTC»، در پادکست رادیو داووس پرداخته است. وی در این برنامه، نظرات خود درباره برخی از کاربردهای متاورس در دنیای واقعی و چگونگی تغییر زندگی در اثر توسعه این فناوری نوظهور را ارائه داده است.
متاورس، ورای سرگرمی میتواند، بخشهایی مانند مراقبتهای بهداشتی و آموزشوپرورش را متحول و به حل مسائل اجتماعی کمک کند. در عین حال، چالشهایی نیز مانند تضمین دسترسی برابر و پذیرش این فناوری جدید وجود دارد.
همچنین متاورس میتواند به افراد کمک کند، اطلاعات را بهطور مؤثرتری یاد بگیرند و حفظ کنند. حضور در این فضا و دیدن چیزها از نزدیک، میتواند در مقایسه با یادگیری با منابعی مانند کتابهای درسی یا ویدئو مزایای یادگیری قابل توجهی برای دانشآموزان به ارمغان آورد.

رسانهها و نقش آنها در ایجاد آشوب
دوشنبه 02/05/23
یکی از تاکتیک های جنگ روانی دشمنان یک جامعه در جنگ نرم، تولید و پخش شایعه است که میزان زودباوری آن جامعه را در طراحی نقشه های اصلی، نشان می دهد.
در این میان، نقش مردم در باور و انتشار شایعه بسیار مهم است و بر این اساس می توان مردم را به چند گروه تقسیم کرد:
۱- مردمی که نه شایعه را باور می کنند و نه در پخش آن تأثیر گذار هستند.
۲- مردمی که نه تنها باور نمی کنند، بلکه با آن برخورد می کنند.
۳- مردمی که فقط باور می کنند و نقشی در پخش آن ندارند.
۴- افرادی که هم باور می کنند و هم نقش بسزایی در پخش آن دارند.
۵- افرادی که نه تنها باور و پخش می کنند، بلکه به محتوای آن اضافه می کنند.
مدت اعتبار شایعه
مدت زمان اعتبار شایعه بستگی به موضوع و محتوای آن دارد، بعضی از شایعات مدت اعتبار آنها محدود به زمان خاص است و پس از آن دیگر کارساز نیست، مثلاً زمان انتخابات ریاست جمهوری و… بعضی مدت اعتبار مشخص ندارند و ممکن از به طور پیوسته ایجاد و منتشر شوند، مثل وضع تحریم ها و یا گرانی اجناس و … معمولاً شایعات، در شرایط حساس یک جامعه منتشر می شوند تا احساسات و هیجانات مردم آن جامعه را برانگیخته کند و یا احساسات عمومی یک جامعه را جهت ایجاد آشوب، بیشتر تحریک کند.
مقدار تأثیر گذاری و نفوذ شایعه در یک جامعه تابع دو مورد اساسی است:
۱- ابهام در موضوع
۲- میزان اهمیت موضوع
هر چقدر مقدار اهمیت موضوع، بیشتر باشد، مقدار تأثیر گذاری و نفوذ در افکار عمومی آن نیز بیشتر خواهد بود.همینطور، افزایش ابهام در یک موضوع، مقدار تأثیر گذاری و نفوذ آن را در بین افراد یک جامعه بیشتر خواهد کرد.

فروتنی فکری، دریچهای به سوی گفت و گوهای سازنده در شبکههای اجتماعی
دوشنبه 02/05/23
در نخستین سالهای استفادهی گسترده از اینترنت بسیاری فکر میکردند که آدمها هرچه بیشتر با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، مهربانتر و آگاهتر میشوند و دنیا جای پرصلح و صفاتری خواهد شد.
اکنون در سال ۲۰۲۳ این باور کمی سادهلوحانه به نظر میرسد. حالا بهخوبی میدانیم که اینترنت انسانها را به هم وصل میکند، اما لزوماً همدلی پدید نمیآورد. بهقول ایان لزلی، روزنامهنگار و نویسندهی بریتانیایی: «اینترنت، در بدترین حالت، مثل دستگاه عظیم تولید نفرت متقابل میماند.»
در وهلهی نخست، مشکل از جذاببودن مخالفت نشئت میگیرد. بهقول پل گراهام، کارآفرین سیلیکونولی: «مخالفت بیش از موافقت مردم را به هیجان میآورد.» آدمها در هنگام مخالفت حرفهای بیشتری برای گفتن دارند و البته در قیاس با موافقت، بهسرعت برانگیخته میشوند. در نتیجه، مطالب یا نظرات ستیزه جویانه بیشتر لایک میخورند و بازتوییت میشوند.
مشکل اما از آنجا آغاز میشود که نظر مخالف را به هویت خود یا دیگران گره بزنیم. در این صورت، بهجای آنکه ذهن خود را برای فهم دیدگاه دیگران آماده کنیم، از آن سپری میسازیم و بر دفاع از خویشتن تمرکز میکنیم. […]
مشکل دیگر ــ و از نظر ما، مهمترین آفت ــ از پرورش نوعی نخوت شناختی در شبکههای اجتماعی سرچشمه میگیرد. شواهد نشان میدهد که شیوهی پاداشدهی اینترنت بهگونهای است که افراد برآورد نادرستی از میزان دانایی خود دارند و آن را بهگونهای کاذب دست بالا میگیرند.
زیستمحیط اینترنت با پاداشدادن به اتاقهای پژواک و محیطهای همنظر و خودکامروا و تخریب روحیهی پرسشگری و جستوجوی مجدانهی حقیقت خصلتِ گشودگی به نظرات مخالف را از بین میبرد.
به عبارت دیگر، اینترنت بر نخوت شناختی ما دامن میزند و خیال میکنیم بیش از آنچه میدانیم دانا هستیم. فیدها و الگوریتمهای جهتمند شبکههای اجتماعی ما را به درون اتاقهای پژواکی میراند که در آن برای نظرات ما هورا میکشند و نظرات مخالف را دست میاندازند. جماعت دستچینشدهی خودمان ما را، که از چالشهای جدی در امان ماندهایم، تشویق میکنند. بدین ترتیب، کمکم تواناییمان برای خودارزیابی دقیق را از دست میدهیم و بهتدریج خودمان را بسیار بیش از آنچه واقعاً هستیم آگاه میدانیم.
اما فروتنی فکری چیست؟
ابتدا باید میان فروتنی، بهطور عام، و فروتنی فکری، بهطور خاص، فرق بگذاریم. درحالیکه فروتنی، در معنای عمومی و اخلاقیِ خود، به نگرش انسان در مورد کاستیهای خویش در «تمام حوزهها» بازمیگردد، فروتنیِ فکری عمدتاً به «محدودیتهای شناختی» راجع میشود.
فروتنی فکری، بهطور ساده و خلاصه، عبارت است از پذیرش محدودیتهای فکریِ خودمان. بدیهی است که فروتنی فکری در این معنا ریشهای دیرینه دارد و تبار آن به جهل سقراطی یا «دانم که ندانم» بازمیگردد. بااینحال، فروتنی فکری، در مقام حوزهای مستقل و متمرکز از پژوهشهای انسانی، مفهومی نو و مدرن به شمار میآید که در دهههای اخیر در مطالعات میانرشتهای بسط و گسترش یافته است. فروتنی فکری مفهومی چندوجهی است و براساس مدلهای گوناگون تعاریفی متفاوت دارد.
با این وصف، میتوان برخی از مؤلفههایی را برشمرد که پژوهشگران کمابیش بر سر آن توافق دارند:
پذیرش اینکه باورها و نظرات ما ممکن است اشتباه باشند؛آگاهی از خودفریبیِ ذهن و قبول محدودیتهای فکری؛ سعی در پرهیز از حالت تدافعیگرفتن در زمانی که نظراتمان به چالش کشیده میشوند؛ توجه به نظرات دیگران و تأمل بر شواهد تازهای که ممکن است به رد باور کنونی ما بی انجامد.
طبق مطالعات انجامشده، کسانی که در آزمونهای فروتنی فکری نمرات بالاتری میگیرند به احتمال زیاد در برابر دیدگاههای سیاسی و مذهبی مخالف رواداری بیشتر و تعصب کمتری از خود نشان میدهند و نسبت به دوستی با اعضای برونگروهی در پلتفرمهای اجتماعی تمایل بیشتری بروز میدهند. همچنین احتمال کمتری دارد که از گروههای مخالف اهریمنسازی کنند یا به آنان انگ نادانی یا شرارت بزنند. بهطورکلی، درحالیکه تفکر بسته به تحقیر نظرات و استدلالهای طرف مقابل میانجامد، فروتنی فکری بحثها را بهسوی گفتوگوهای محترمانه سوق میدهد.
اما چگونه میتوانیم فروتنی فکری را در خود تقویت کنیم و آن را رواج دهیم؟
١.خالیکردن موقتی انبار ذهن
٢.تمرین استدلال مخالف
٣.قدمنهادن در آن سوی پرچینهایی که طی سالها در پیرامون شخصیت خود ساختهایم.
۴.تبدیل باور نادرست
۵.هنر توجهکردن به نظرات متفاوت دیگران
۶.رفتار توأم با درنگ بهجای رفتار تکانشی
7. ابراز مخالفت در قالبی محترمانه و دوستانه.
٨.در پی حقیقت باشیم، از زبان هرکس که خارج شود.

از رقص سلبریتیها تا حسینیه معلی
یکشنبه 02/05/22
گزارش اخیر آفکام از کاهش تماشای سنتی تلویزیون در بریتانیا خبر میدهد. رفته رفته از تعداد تماشاگرانی که در ساعات پربیننده «پای تلویزیون مینشینند تا ببینند چه نشان میدهد» کاسته میشود و تماشای انتخابی و شخصی بر سکوهای مختلف افزایش مییابد.
البته رسانههای بزرگ خدمت عمومی مانند بیبیسی هم با راهاندازی پلتفرمهای جدید بر بستر اینترنت مانند iPlayer مخاطبان خود در فضای مجازی را افزایش دادهاند. همانطور که در ایران هم تلوبیون سکویی محبوب برای تماشای انتخابی و شخصی برنامههای تلویزیون را فراهم آورده است.
نکته قابل توجه در گزارش آفکام آمار بینندگان مهمترین مناسک تلویزیونی و پربینندهترین برنامههای تلویزیونی در بریتانیا است. در سال ۲۰۲۲ مسابقه فوتبال انگلستان - فرانسه در جامجهانی با ۱۶/۱ میلیون بیننده در رتبهی اول و مراسم تشییع جنازه ملکه با ۱۳/۲ میلیون در جایگاه دوم قرار دارد.
پر بینندهترین برنامهی تولیدی BBC در انگلستان یک مسابقهی رقص سلبریتیها است که ۱۹ سال سابقهی پخش دارد. این برنامه در موفقترین فصل خود ۱۱ میلیون بیننده داشته است. اگر جمعیت بالای ۱۲ سال آن کشور (حدود ۵۷ میلیون نفر) را در نظر بگیریم، این برنامه حدود ۲۰٪ بیننده داشته است.
مقایسهی این آمار با آخرین نظرسنجی در مورد مخاطبان ویژه برنامههای محرم در تلویزیون ایران قابل توجه است. پر بینندهترین برنامهی دههی اول محرم در ایران حسینیهی معلی بود. بر اساس نتایج نظرسنجی ۳۰/۶ ٪ از مردم (بالای ۱۲ سال) تماشاگر این برنامه بودند؛ یعنی حدود ۲۰ میلیون نفر.
این که یک برنامهی مذهبی مانند «حسینیه معلی» سهم مخاطبش از جامعهی ایران بزرگتر از سهم مخاطب یک مسابقهی رقص سلبریتیها از جامعهی بریتانیا است، قاعدتاً برای هر جامعهشناس حقیقتجو و تحلیلگر منصفی باید محل تأمل باشد.
بیگمان جایگاه نهاد دین و گستره و عمق نفوذ آن در این دو جامعه بسیار بسیار متفاوت است. این که افرادی مثل نقل و نبات از «زوال مرجعیت دین»، «دینگریزی»، «افول باورهای مذهبی»، و حتی «فروپاشی اجتماعی» در ایران سخن میگویند بیشتر از جنس «آرزو اندیشی» است.
این که برخی بدون توجه به این تفاوتهای بنیادین در جایگاه و قدرت نهادهای اجتماعی و سازمانهای مدنی و ساختارهای حقیقی قدرت، مطالبهی دگرگونی ناگهانی ساختارهای حقوقی و تحقق یک جامعهی سکولار و بیاعتنا به نهاد دین و ارزشها و هنجارهای آن را طرح میکنند، آرزو اندیشی است.
ظاهراً برخی ترجیح میدهند که «جامعهنشناس» باشند و به ترویج و نشر پیشفرضهای ایدئولوژیک و گزارههای سیاسی خود اکتفا کنند. این رویکرد اگر صرفاً یک تفنن نظری بود اشکالی نداشت. فاجعه آنگاه رخ میدهد که برخی تصویر برساختهی این روشنفکران و جامعهشناسان از جامعه را باور کنند.
آن جوانی که فکر و ذهنش از این تصورات آکنده شده که «دین در حال زوال است»، و «جامعه در حال فروپاشی است»، و «نظام به زودی سقوط میکند»، طبعأ با محاسبات غلط ممکن است خطر کند و وارد میدان مبارزهای خیالی شود که پیروزی در آن خیلی نزدیک و در دسترس به نظر میرسد.
بر این اساس، آنها که چنین تصاویر جعلی از جامعه را برمیسازنند و ترویج میکنند در همهی مصائب و هزینههایی که بر نسل جوان تحمیل شده، شریک و مسئولاند. در مرور وقایع تلخ پائیز سال گذشته، این حقیقت را بیپرده باید گفت که برخی روشنفکران و جامعهشناسان خون بر دستان خود داشتند.
به قید «برخی» در جملهی آخر لطفاً دقت شود. بودند جامعهشناسان و فعالان اجتماعی و سیاسی که در بحبوحهی همان حوادث تلخ کف خیابانها، هشدار میدادند که این حکومت «پوشالی» نیست و «براندازی» آن نه ممکن است و نه مطلوب. البته شاید این صداها معدود بود و کمی هم دیر.
برخی دوستان نکتهسنج ممکن است بگویند اگر تلویزیون ایران هم رقص سلبریتیها پخش کند چه بسا بیشتر از حسینیه معلی بیننده داشته باشد. به این بزرگواران عرض شود که آفتاب آمد دلیل آفتاب! این که چنان برنامههایی از تلویزیون ایران پخش نمیشود، خود دلیل است بر نفوذ و قدرت نهاد دین است .