موسسه رسانه شو
موضوع: "رسانه"

در صدا و سیما و در سازمان اوج چه خبر است؟!
یکشنبه 02/05/22
اینها فقط گوشه ای از تصاویر شبنم قربانی بازیگر نائله در سریال تاریخی مذهبی «عشق کوفی» است !!
سریال عشق کوفی، ساخته سازمان اوج وابسته به سپاه است که از شبکه سه سیما در حال پخش است!
واقعاً در صدا و سیما و در سازمان اوج چه خبر است؟!
قبل از استفاده از یک بازیگر مخصوصاً بازیگر زن نباید دقت به عمل آورید یا خدای نکرده عامدانه این کار را می کنید؟!
سریال مذهبی و برای امام حسین (علیه السلام) می سازید آن وقت از بازیگر گربه باز و بد حجاب استفاده می کنید؟!
بعد که اینها را با آنتن تلویزیون معروف و سلبریتی کردید برای دختران، آن وقت چه طور می خواهید برای حجاب کار کنید وقتی بازیگر تلویزیون و سازمان اوج، بد حجاب است و حیوان خانگی دارد؟؟
چرا شماها باز اشتباه استفاده از این ها را تکرار می کنید؟! مگر از جفتک انداختن اینها در ایام اغتشاشات درس عبرت نگرفتید؟!

چگونه هوش هیجانی را تقویت کنیم؟
یکشنبه 02/05/22
خشم، شرم و ترس هیجانات مختلفی هستند که هر انسانی باید تجربه کند
اگر به هیجانات مختلف خود فرصت درک شدن ندهیم بخش زیادی از ظرفیت درونی خود را مسدود کردهایم.
مصطفی نجمآبادی در گفتوگو با ایسنا، در مورد اینکه هوش هیجانی(عاطفی) چیست و چه تعریفی دارد، اظهار کرد: هر فرد ممکن است ذهنیتی درباره هوش هیجانی داشته باشد، اما اساس علم بر تفکیک است و هرچقدر بتوانیم نامها و دستهبندیهای بیشتری برای انواع تجربههای هیجانی داشته باشیم، شناخت بیشتری از خودمان پیدا میکنیم.
وی با بیان اینکه معمولاً وقتی نمیدانیم چه حالی داریم کلافه میشویم، درحالیکه اگر این کلافگی تبدیل به احساس مشخصی شود برایش جواب پیدا میکنیم، گفت: نوزادی را در نظر بگیرید که وقتی به دنیا میآید درکی از خودش و جهان پیرامونش ندارد، این نوزاد گرسنگی و تشنگی را تجربه میکند، اما نمیتواند درک کند و به همین خاطر در مقابل هر چیزی که او را آزار میدهد گریه میکند. مادر احساسات او را نامگذاری و دستهبندی میکند، اینجاست که یک چراغ در ذهن نوزاد روشن میشود و تجربه جسمی او آرامآرام به کلمهای در مغزش متصل میشود. این بزرگترین اتفاق دنیاست که یکچیز مبهم را با ابزار کلمه میفهمیم، درک میکنیم و برایش راهحل پیدا میکنیم.
وی افزود: بهمرور که فرد رشد میکند و بزرگ میشود این حس را به شکلهای دیگری تجربه میکند؛ در بسیاری از مواقع میدانیم که مشکلی داریم، گریه هم نمیتوانیم بکنیم، فقط میدانیم حالمان بد است، اما کاش کسی میگفت چرا حالمان بد است و راهحلی میداد.
این رواندرمانگر با بیان اینکه هوش هیجانی از اسمگذاری درست شروع میشود، توضیح داد: فرض کنید مادری اسمگذاری برای نوزاد را بهدرستی انجام ندهد، مثلاً به کودکی که گرسنه است بگوید خستهای و باید بخوابی. این اسمگذاری اشتباه شروع ماجراست، چون این کلمه با این تجربه و راهحل هماهنگ نیست، درحالیکه وقتی هماهنگ باشد همهچیز خوب پیش میرود. اینجاست که ما میتوانیم به همدیگر کمک کنیم که احساس، هیجان و تجربه خود را بهتر بشناسیم، مثل مادری که به فرزندش کمک میکند، البته مادر تا جایی میتواند این کار را بهراحتی انجام دهد، ولی وقتی فرزند بزرگ و احساساتش پیچیده میشود بهسادگی نمیتوان تشخیص داد چه حسی دارد و برای این حس چه راهحلی وجود دارد.
وی شناخت اتفاقات درونی و اسمگذاری آن را بسیار مهم دانست و گفت: اگر بتوانیم به انسانها کمک کنیم بدانند این احساس چیست و چه راهحلی دارد، آنوقت است که دیگر کلافه نیستند و حالشان خوب میشود.
نجمآبادی با اشاره به اینکه حالات آگاهانه انسان یعنی حالاتی که انسان در آن خفته یا بیهوش و بیحواس نیست اقسام گوناگونی دارد، ادامه داد: به تعبیر دقیقتر آگاهی انسان جنبههای مختلفی دارد. تا زمان «تتنس، فیلسوف آلمانی» گفته میشد ما انسانها دو بخش معرفت و اراده داریم، اما این فیلسوف احساسات و هیجانات را نیز به آن دو اضافه کرد. ما یک شناخت داریم که به اراده انجام دادن فعل تبدیل میشود و چیزی که این شناخت را تبدیل به انجام فعل میکند هیجان، احساس و عاطفه است.
وی با اشاره به اینکه هیجان و عاطفه عامل اصلی رسیدن ما به اهداف و خواستههایمان است، افزود: قبل از دیوید هیوم همه فکر میکردند انسان موجودی عاقل است و همهچیز را بر اساس عقل انجام میدهد، ولی هیوم حرف عجیبی زد و گفت اینطور نیست، ما بیش از اینکه طبق عقل و منطق رفتار کنیم، احساسی داریم که با منطقمان آن را توجیه میکنیم.
آنچه اتفاقات درون ما را مدیریت میکند
این روانشناس با تأکید بر اینکه اصلیترین چیزی که اتفاقات درون ما را مدیریت میکند هیجانات و احساسات است نه عقل و منطق، گفت: این نظریه دنیا را تغییر داد و الان هوش هیجانی یک بحث مهم است، چون میدانیم که هیجان مهمتر از منطق است. اینکه همه میدانیم کاری ازنظر منطقی بد است اما انجام میدهیم به خاطر این است که هیجان و احساس ما غلبه دارد.
وی با اشاره به اینکه هرکسی به تجربه خود رجوع کند میبیند که بیشتر از اینکه انتخابها و تصمیمهای ما بر اساس عقل و منطق باشد بر اساس احساس است، تصریح کرد: واقعیت این است که عمق تصمیمگیریها و اتفاقات زندگی ما به احساس وابسته است و نه منطق، بنابراین اینکه احساسمان را تنظیم کنیم خیلی اساسیتر از این است که شناختمان را درست کنیم.
این رواندرمانگر با بیان اینکه یکسری احساسات در انسان وجود دارد که هوش هیجانی این احساسات را میبیند، گفت: احساسات به ما راه و مسیر را نشان میدهند. البته احساسی تصمیم گرفتن در فرهنگ ما به این معنا است که به عواقب تصمیماتمان فکر نکنیم، اما درواقع کمی متفاوت است.
تفاوت آیکیو و ایکیو
وی در مورد تفاوت آیکیو(IQ) و ایکیو(EQ) نیز گفت: آیکیو برای اولین بار در فرانسه طراحی شد، تا ببیند افراد چقدر توانایی در ریاضی و منطق دارند و چقدر میتوانند کارهای حرفهایتری انجام دهند، آن زمان این ذهنیت وجود داشت که هرکسی آیکیو بالاتری دارد به درد کارهای والاتر میخورد و موفقتر خواهد بود، اما بهمرور به این نتیجه رسیدند که آیکیو چیز مهمی است، اما لزوماً همه موفقیتها را تعیین نمیکند، ضمن اینکه آیکیو قابل افزایش نیست و بخش زیادی از آن به ژنتیک برمیگردد.
این روانشناس با اشاره به اینکه افراد موفق در دنیا لزوماً آیکیو بالایی ندارند، گفت: وقتی موفقیت را در آدمهای موفق در دنیا بررسی کردند دیدند مدلهای متنوعی دارد، مثل یک ورزشکار موفق که شاید آیکیو بالایی نداشته باشد، اما زندگی خوب و موفقی دارد.
وی به تعریف هوشهای ۹ گانه از سوی گاردنر اشاره و اظهار کرد: هوش موسیقیایی، کلامی، مکانی، بدنی، منطقی، بدنی، اقتصادی، طبیعی و عاطفی اقسام ۹ گانه هوش است، اما در این میان هوش عاطفی اهمیت زیادی در زندگی انسان دارد، چون روابط برای ما انسانها اهمیت زیادی دارد؛ رابطه با آدمها، با خودمان و اتفاقات، اما چیزی که میتواند این رابطه را بهبود دهد هوش عاطفی است. هوش عاطفی کمک میکند ما در روابطمان بهتر باشیم و این یعنی اتفاقات خوب در زندگی و برداشته شدن محدودیتها در زندگی.
مصطفی نجمآبادی با بیان اینکه تعریف علمی و رسمی برای آیکیو زیاد است، افزود: از منظر علمی هوش هیجانی یعنی توانایی دریافت دقیق هیجانات خود و دیگران، درک اینکه عواطف و هیجانات ما حامل چه پیامی در رابطه با دیگران است و مدیریت عواطف و هیجانات خود و دیگران. البته تعریف هوش عاطفی مورد بحث است و مرزهایش هنوز قوی و متقن نیست، اما کافی است بدانیم هوش عاطفی اهمیت زیادی دارد.
هوش هیجانی چه کمکی به ما در زندگی میکند؟
وی با بیان اینکه کسی که هوش هیجانی بالایی دارد احساسات خودش و دیگران را بهخوبی میفهمد و میتواند این احساسات را مدیریت کند، گفت: هوش هیجانی میتواند کمک زیادی به ما در زندگی بکند، درحالیکه کسانی که هوش هیجانی پایینی دارند ممکن است کیفیت ارتباط با اطرافیان خود را در زندگی از دست بدهند.
این روانشناس از هیجانات و احساسات بهعنوان راهی برای یکپارچه شدن سریع و تند اطلاعات یاد کرد و افزود: وقتی میخواهیم منطقی به نتیجه برسیم تفکرمان آرام میشود و باید همهچیز را تجزیه و تحلیل کنیم، ولی تفکر هیجانی بسیار سریع است و زود به نتیجه میرسیم. البته با تفکر هیجانی امکان اشتباه وجود دارد، اما سرعت تحلیل بالاست.
وی با اشاره به اینکه اگر میخواستیم با تفکر منطقی، خطرات و اتفاقات و بدیها را شناسایی کنیم تا الان نسل انسان از بین رفته بود، توضیح داد: در حوزه رواندرمانی دو رویکرد فکری شناختی و هیجانی وجود دارد؛ شناختیها معتقدند اگر شناخت را تغییر دهیم رفتار آدمی تغییر میکند، اما هیجانیها یک گام عقبتر میآیند و میگویند اگر هیجان تغییر کند، شناخت و بعد رفتار تغییر میکند. امروز دنیا به سمت دیدگاه هیجانی تمایل بیشتری دارد.
نجمآبادی با یادآوری اینکه در بیشتر مواقع تاریخی تصمیمگیری سریع بر اساس هیجانات ما را نجات داده، گفت: البته در برخی مواقع هم این تصمیمات هیجانی مشکلاتی به وجود آورده است، مثل زمانی که دچار خشم و عصبانیت شده و تصمیم میگیریم.
وی با تأکید بر اینکه هیجانات انسانی باید درک شود و نسبت به آن آگاه باشیم، تصریح کرد: هیجانات باید از فیلتر منطق عبور کند و به عمل بینجامد. اگر هیجان به مرحله خوبی نرسد، زندگی خوبی نخواهیم داشت.
هیجانات مختلف خود را بشناسید
این روانشناس با طرح این سؤال که در طول روز چقدر هیجانات مختلف دارید؟ گفت: غم، خشم، شرم و ترس هیجانات مختلفی هستند که هر انسانی باید تجربه کند. هر فرد باید ببینید در طول روز چه هیجانات مختلفی تجربه میکند، اما اگر هیجان نداشته باشید و یا تعداد هیجانات کم باشد یک جای کار میلنگد، یعنی یا هیجانات خود را نمیشناسید و یا خفهاش کردهاید.
وی با تأکید بر اینکه باید به هیجانات مختلف اجازه بروز بدهیم، تصریح کرد: اگر به هیجانات فرصت بروز ندهیم بخش زیادی از ظرفیت درونی خود را مسدود کردهایم، درحالیکه اگر راه بروز این ظرفیت باز شود اتفاقات بهتری برای ما رقم میخورد.
وی به برخی از ویژگیهای افراد دارای هوش هیجانی بالا اشاره و خاطرنشان کرد: افراد دارای هوش هیجانی بالا فکرهای باز و وسیعی دارند، شنوندههای خوبی هستند، حقیقت را انکار نمیکنند، سرزنش و اضطراب اضافی ندارند و وقتی دچار اشتباهی میشود عذرخواهی میکند.
مریم هاشمی، روانشناس نیز پیرامون هوش هیجانی گفت: رفتار ما تحت تأثیر لیمبیک مغز یا بخش عاطفی است که علاوه بر آنکه در یادگیری، حافظه، میل و اشتیاق نقش دارد، انبار عواطف و هیجانها نیز است.
وی افزود: وقتی اتفاقی میافتد لیمبیک اعلام وضعیت هشدار میکند، تلگراف عصبی به اعصاب میفرستد و قبل از آنکه مغز متفکرانه بخواهد عکسالعمل نشان دهد، ماشه رفتارهای تکانشی میچکد (چه برسد بخواهد درستی یا نادرستی رفتار را قضاوت کند). اینگونه میشود که قسمت عقلانی درست کار نمیکند و تصمیمات آنی در برابر موضوعی میگیرد!
آیا میتوان این وضعیت را کنترل کرد؟
وی درباره کنترل این وضعیت توضیح داد: به کمک هوش عاطفی (هیجانی) که بیشتر از اینکه تحت تأثیر ژنتیک باشد، بر اثر یادگیری اتفاق میافتد، میتوان رفتارهای تکانشی و هیجانی را کنترل و بهبود بخشید.
این روانشناس ادامه داد: افکار خودکار بهسادگی وارد ذهن ما میشوند و بهراحتی قابل باور هستند، اما معمولاً نادرستاند، بهسختی میتوان آنها را متوقف کرد، سودمند و مفید نیستند و مضطربتان میکنند. حال هنگامیکه در برابر هیجانی قرار میگیرید، تنها به کمک یادگیری هوش هیجانی میتوانید بفهمید که اسم هیجان چیست؟ چه احساسی را در شما ایجاد کرده؟ و باعث چه رفتاری میشود؟
وی با بیان اینکه وقتی هیجان، درست نامگذاری شود و احساس دیده شود، رفتار درست را از خود بروز خواهیم داد، گفت: در غیر این صورت در گرداب رفتارهای هیجانی و نادرست خواهیم افتاد و روابطمان دستخوش مشکلات بسیاری خواهد شد.
هاشمی با اشاره به نقش هوش هیجانی در تمام مسائل زندگی ما، تصریح کرد: هوش هیجانی باعث میشود من بتوانم درباره ارزشهایم بهصورت شفاف صحبت کنم، نسبت به ارزشهای دیگران پذیرا باشم، مسئولیت رفتارهایم را بپذیرم، وقتی کسی رازش را پیش من میسپارد، ارزیابی اهمیت فاش کردن یا نکردن آن را به عهده خودم نگذارم و … به کمک هوش عاطفی است که میتوانم انعطافپذیری در برابر مسئله داشته باشم و همین طور فرایند همدلی را بدون آسیب به خود انجام دهم و به فهم درستی از زیستن برسم.
این روانشناس در خاتمه خاطرنشان کرد: دنیای امروز به افرادی با هوش هیجانی بالا نیاز دارد تا بتوانیم به کمک آن باوجود عدم توافقها در برخی زمینههای ارتباط، راهحل مناسب پیدا کنیم که برای هر دو طرف کارآمد باشد و به سلامت روان فرد کمک شایانی کند.

روزنامه نگاری اینترنتی
جمعه 02/05/13
نقش روزنامه نگار اينترنتی كمابيش مشابه نقش هر روزنامه نگار ديگر است.
اصول روزنامه نگاری نيزيكسان است، تفاوتهای موجود، صرفاً در ابزار و مهارتهای لازم برای ارائه اخبار و اطلاعات دراينترنت است.
شما همچنان مهمترين عناصر خبر را عرضه و پرسشهای اساسی را مطرح می كنيد :
چه كسی، چرا، چه مكانی، چه موقع، چه چيزی و چگونه. ساختار خبر شما، در حالت ايده آل، بايد مطابق اصول روزنامه نگاری هرمی باشد يعنی به گونه ای بنويسيد كه اگر پارگرافهای آخر خبر را كه حاوی مطالب حاشيه ای است حذف كنيد به اصل خبرصدمه نزند.
فضای نامحدود
زمانی تصور مي شد كه يكی از نقاط قوت اينترنت اين است كه خبرنگاران را به ارائه گزارش درمدت زمان محدود و يا كلمات محدود، مجبور نمی كند. به عبارت ديگر، خبرنگاران هر چقدر دلشان بخواهد، ميتوانند بنويسند.
محدوديتهای وسعت ستون كه گريبانگير روزنامه نگاران مي شد يا محدوديت زمانی اخبار در راديو و تلويزيون، ديگر در روزنامه نگاری اينترنتی مايه نگرانی نبود.
اين برداشت درست بود و درست است ولی اگر اين آزادی با تدبير به كار گرفته نشود، خبرنگاران با بی مبالاتی و بی نظمی كار خواهند كرد.
خبر بايد سبک، شكل و چهارچوب استانداردی داشته باشد.هميشه مواردی پيش می آيد كه برای كاويدن برخی مسائل به گزارشهای بلند و پيش زمينهای نياز پيدا می كنيد. اما بايد اخبار سخت يا خبر محض را مختصر و فشرده بنويسيد و ارائه كنيد.
برای خبرنويسی بايد سبک استانداردی در وب سايت خود داشته باشيد. لازم است در نحوه ارائه مطالب تداوم را حفظ كنيد تا مخاطبان در هنگام خواندن، راحتر باشند.

از لاک سیاه تا هیئت رنگینکمانی!
چهارشنبه 02/05/11
چند روزی است جمله «مرا به لاک سیاه زنی که پشت دستههای عزای تو میرود ببخش» مورد بررسی و نظر منتقدان و موافقان قرار گرفتهاست؛ و این سؤال مطرح شدهاست که آیا هیئت محل حضور افراد کم حجاب نیست؟ آیا در گذشته لوتیها و گناهکاران متجاهر در هیئتها شرکت نمیکردند؟
بدیهی است حضور هر گناهکاری در هیئت عزا مشکلی ندارد و اتفاقاً همیشه گناهکاران در هیئتها شرکت میکردند و هیچگاه حضور کمحجابان مسئله هیئت عزاداری نبودهاست، اما آیا در مجلس هم گناه را ترویج میدادند؟ یا به اباحهگری در ترویج بدحجابی تصریح میکردند؟
آنچه اینجا محل نزاع است، اصرار به گناهی است که دشمن هم امسال به دنبال سازماندهی آن در مجالس عزاداری است. آیا فراهم کردن زمینه برای ترویج گناه مشکلی ندارد؟ آیا بازی در زمین دشمن محسوب نمیشود؟
وقتی با سرگذشت افرادی که در گذشته اهل گناههای آشکار مثل مشروبخواری بودند، مواجه میشویم میبینیم حاضر بودند دو ماه محرم و صفر یا مدتی از محرم را از گناه آشکار خود بگذرند و با خضوع در مراسم حسینی شرکت کنند و همین حیا در مقابل امام حسین موجب رستگاری آنها میشد.
اما اینکه بگوییم لاک سیاه زن، ارزشمند است و به این لاک قسم بخوریم تا امامحسین به ما توجه کند و شفاعت کند، نوعی تأیید و ترویج گناه است و از گناه قبحزدایی میکند. باید بین حضور گناه و حضور گناهکار در هیئت تفکیک کنیم که اگر این تفکیک را قائل نشویم و برای هیئت چارچوبی نداشتهباشیم در آینده به خوردن مشروب در پشت دسته عزا هم افتخار میکنیم و میگوییم هر گناهی را میتوانید در دسته عزا نمایش دهید!
استحاله هدف قیام امام حسین مسئله اصلی این جملات است. امر به معروف اصلیترین هدف قیام امام حسین است، اما این جملات زمینهساز سیاست درهای باز برای مواجهه با هر گناهی در هیئت است، به گونهای که نباید اندک مواجههای با افراد بدحجاب یا سایر مسائل داشتهباشیم. گوینده این جمله در ادامه میگوید «اگر امامحسین مخالف باشد، خودش پای فرد را قلم میکند، اگر ائمه قرار بود چنین مداخلاتی را صورت بدهند، حتماً هیچ گناهی در جامعه اسلامی صورت نمیگرفت.» ولی رویه عالم، جبر نیست، چراکه اگر امامحسین میخواست با جبر در امور جامعه مداخله کند، هیچگاه نیاز به قیام در مقابل یزید نبود و اگر قیام صورت میگرفت، ابتدا باید پای قاتلان خودش را قلم میکرد تا دست به خشونت و قتل عظیم در روز عاشورا نزنند.
امامحسین، طبیبی است که چنین افرادی را به مجالس خود دعوت میکند تا این مجالس دوای درد این افراد باشد و ما لازم است به مداوای درد کمک کنیم و مانع گریز این افراد از هیئت شویم، اقامه امر به معروف با مناسبترین و جذابترین شیوه در هیئات عزا، روشی برای پایداری کیفیت هیئات و هم جذب این افراد است.
سال گذشته بود که در هیئتی شرکت کردم و سخنران در رابطه با مشروب خوردن یزید صحبت کرد، بعد از هیئت فردی اعتراض کرد که چرا مشروب را به یزید نسبت میدهید! فرد معترض قائل بود با این نسبت، افراد مشروبخواری مثل خودش به شرکت در جلسات امامحسین رغبت نخواهند داشت. در واقع مطالبه او این بود که هیئت نباید از گناهی که بین برخی وجود دارد سخن بگوید.
استحاله هیئتها از اهداف قیام امامحسین و نپرداختن به فرهنگ عفاف و حجاب زنان کربلا، باعث ارتقای جامعه در دینداری نمیشود. طبق نقل تاریخ زنان در کربلا و در دوره اسارت مکرر تلاش کردند حجاب را حفظ کنند. سید بن طاووس و جمعی دیگر از بزرگان نوشتهاند: «آن مردم تبهکار برای نابودی خیمههای حرم و غارت آن مسابقه گذاردند، چادر از سر زنها میکشیدند.
گاه زنی مشاهده میشد که با تمام نیرو و تا سر حد جان برای نگهداری پیراهن و حجاب خود مقاومت میکرد، به گونهای که در اثر کشاکش جامه بر زمین میافتاد. دختران رسول خدا و اهل حرم با گریه یکدیگر را مساعدت میکردند و بر فراق یاوران و دوستان ندبه میکردند.» از این دست روایتهای تاریخی از حجاب و عفاف زنان در کربلا کمنیست.
مناسب است مداحان و سخنوران به چادر سیاه این زنان و محبت قلبی زنان کمحجاب و باحجاب به امامحسین اهمیت بدهند و برای ترویج فرهنگ بکوشند و سعی نکنند موضوعی را که در حد مسئله اجتماعی نیست، به انحراف و مسئله فکری اجتماعی تبدیل کنند.
معصومه فاطمی

راه شریعه فرات هدایت
سه شنبه 02/05/10
برای حفظ مشی و مشک علمدار کربلا در فضای رسانهای، چگونه باید با دشمنان جنگید تا راه شریعه فرات هدایت، برای مردم باز بماند؟
گفتمان عاشورا و حماسه کربلا یک حقیقت ماندگار است که در سادهترین و در عین حال گستردهترین وجه ممكن، تقدس را به درون زندگی انسانها تزریق و ساختار مشخصی از تفکر و دانش را در حیطه آگاهی مذهبی افراد ایجاد میکند.
بنابراین این گفتمان هم هویتساز و بازنمایاننده هویت و هم عاملی است برای فهم وجوه اجتماعی، دینی، فرهنگی و سیاسی در برابر هجمهها و تبلیغات پوچ رسانههایی که صاحبان آنان از گفتمان دینی وحشت می کنند.
امروزه ما در تقابل و نبرد با دشمنانی هستیم که بصورت کاملا آماده و مجهز به ابزار رسانه و تبلیغات وسیع، افکار و گرایشات خود را در قالب دین ستیزی و اسلام هراسی به مردم و بویژه جوانان القاء میکنند بنابراین باید با استفاده هوشمندانه از انواع ابزار رسانهای، حقیقت را روایت کنیم چون این روایتها هستند که باورها و چهارچوب فکری و عقیدتی آیندگان را شکل می دهند.
از انجا که تبین روایتها توسط رسانهها انجام می شود رسانهای موفق است که حقیقت ماندگارتری را روایت و منتقل کند و چه حقیقتی روشنتر و ماندگارتر از واقعه کربلا؟
بعد دیگر قضیه اینست که مسولین و مدیران ما باید با درک درستی از جنگ نرم و رصد عملکرد دشمنان داخلی و خارجی، خود را موظف و مکلف به آگاهسازی عمومی ، اطلاعرسانی، آموزش و تربیت و بهرهگیری از ظرفیت رسانهها و امکانات نوین ارتباطی در جهت مقابله با جنگ رسانهای بدانند.
وقتی می گوییم “کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود” این یعنی درک درست از ظرفیت رسانه ها که نباید از آن غافل ماند. چرا که دشمن با روایت غلط و وارونه از حقایق ، از طریق تمام راههای نامشروع برای ارضاء نیازهای خبری و رسانه ای مردم تلاش می کند.

شکست تاریخی ابررسانه های معاند از رسانه ملی در جنگ روایت های محرم
دوشنبه 02/05/09
تردیدی نیست که دشمن شکست خورده از مردم ما در جنگهای خیابانی، دست از لجاجت در جنگهای رسانهای بر نمیدارد و ناامید نمیشود!
تمام اهتمام بیگانگان و معاندان در حدود ۳۰۰ شبکه تلویزیونی فارسی زبان، مصروف به اسارت درآوردن افکار عمومی و اراده نسلهای نو است که هر بار با جلوه ی جدیدی نمایانگر می شود.
این بار نیز متعاقب راه اندازی کمپینهای نه به مناسبتهای انقلابی و ملی، با آتش تهیه همین ابررسانههای استکباری
کمپینهای خبیثانهی:
“تحریم محرم”
“سیاه نپوشید”
“نذری نخورید”
“به حسینیه نروید”
در هیئتها دیده نشوید”
و کمپینهای مشابه دیگر، رونمایی دیگر از هویت الحادی این منافقان است…
اما محرم امسال، واکنش مردم ما به کمپینهای فوق که همراه با تبلیغات پروپاگاندایی و تحریف اغواکننده حقایق و واقعیات بوده و تصویرسازیهای غلط از عزاداری امسال با جوسازی خالیبودن خیابانها از دستهجات عزاداری و خالیبودن حسینیهها از مردم، بسیار محیرالعقول و دشمنشکن بود!
قطعا روایت اول و درست رسانه ملی با برنامههای تبیینی و تبلیغی و تهییجی و راهاندازی بحثهای تحلیلی و کارشناسی و بصیرتافزاییهای ناشی از آنها، یکی از اثرگذارترین عناصر خنثیکننده این کمپینها و بیاعتنایی محض مردم و بهخصوص نسلهای نو به این اراجیف بوده و امروز مردم با استناد به برنامههای گزارشی رسانه ملی، به پوچی و کاذببودن تبلیغات دروغین این ابررسانههای جوسالار یقین پیدا کردهاند …
این شکست تاریخی ابررسانه های معاند از رسانه ملی در روایت اول و روایت مستند، برگ برنده رسانه ملی در این نبرد رسانهای در یک جنگ فراگیر شناختی و ترکیبی است که می تواند آغازی بر پیروزی های مکرر در جنگ های رسانه ای بعدی باشد.