موضوع: "رسانه"

صحنه‌های غیراخلاقی را چه کسانی به سینما آوردند؟

 

نفوذ «هیچ‌ندان»ها به هالیوود

 

داستان نفوذ «هیچ‌ندان»ها به هالیوود!

 

«هیچ‌ندان‌ها»! این عنوانی بود که آمریکایی‌های اصیل به سلاطین هالیوودی نسبت دادند. سلاطینی که هالیوود را از نو پی‌ریزی کردند و طوری در همه جای آن تولید و تکثیر شدند که دیگر جایی برای دانایان نماند!

 

تولیدکنندگان، توزیع‌کنندگان، نویسندگان، مؤسسان استعدادیابی، قانون‌گذاران، پزشکان و گروه‌های امدادی و در نهایت فیلم‌سازان. همه و همه مشتی هیچ‌ندان بودند که برای ورود به صنعت سینما و فیلم‌سازی، نه آموزشی دیده بودند، نه دانشی داشتند و نه تجربه‌ای. اینها فقط تعدای یهودی آس و پاس بودند که خانه و کاشانه خود را در اقصی نقاط اروپا رها کرده و به کشور پر زرق و برق آمریکا رفتند تا بخت زندگی خود را در آنجا بیازمایند. بختی که اتفاقاً با آن‌ها یار بود!

یهودیان هالیوود یک چاشنی جادویی به این صنعت اضافه کردند. چیزی که آمریکایی‌های متمدن و البته مسیحی اجازه‌ی استفاده از آن را به خود ندادند: صحنه‌های غیراخلاقی!

این نسخه‌ای بود که مهاجران یهودی با اضافه کردن زنان و مردان خوش‌چهره، صحنه‌های رمانتیک آن‌چنانی و البته تبلیغات وسیع برای سینمای معتدل آمریکا بین سال‌های ۱۹۱۰ تا ۱۹۲۰ پیچیدند.

یهودیان هالیوود، دست‌کم نسل اولی که صنعت سینما را پایه گذاردند، گروهی آشکارا همگن بودند که تجربه‌های کودکی‌شان آشکارا مشابه بود.

 

  • کارل لیملی (لمله) Carl Laemmle مسن‌ترین آن‌ها، در سال ۱۸۶۷ در لاوپهایم، روستای کوچکی در جنوب‌غربی آلمان، به دنیا آمد. مادر محبوبش کمی پس از سیزدهمین سالگرد تولد لیملی درگذشت و او پدرش را، که تاجری ماجراجو و آس و پاس بود، متقاعد کرد اجازه بدهد برای امتحان بختش به آمریکا برود. همین لیملی بود که نهایتاً یونیورسال پیکچرز (Universal Pictures) را تأسیس کرد.

 

  • آدولف زوکر (زوکور – سوکور) Adolph Zukor زاده‌ی روستایی کوچک در منطقه انگورکاری توکی مجارستان بود. پدرش در دوره‌ی نوزادی زوکر مُرد و مادرش هم چند سال بعد. آدولف را نزد دائیش در همان حوالی فرستادند که حاخامی سرد و بی‌عاطفه بود. زوکرِ تنها، مستقل و محبت‌ ندیده مثل لیملی اجازه گرفت به آمریکا برود و زندگی تازه‌ای را شروع کند. او بعدها پارامونت پیکچرز (Paramount Pictures) را بنیان نهاد.

 

  •  ویلیام فاکس William Fox هم مجار بود. والدینش مهاجرت کرده بودند، ولی پدرش بی‌کفایت و مسئولیت‌ناپذیر بود. سال‌ها بعد، ویلیام در مراسم تشییع پدر روی تابوت آب دهان انداخت. پسر به ناچار نان‌آور شده بود و نوشابه، ساندویچ و دوده بخاری می‌فروخت. او در آینده این تجربه را در فاکس فیلم کورپوریشن (Fox Film Corporation) به کار گرفت.

 

  •  لوئیس بی. میر (لویی) Louis B. Mayer می‌گفت فراموش کرده که دقیقاً در کجای روسیه و چه روزی به دنیا آمده است. او بعدها چهارم جولای را روز تولد خود خواند. میر با والدینش در نواحی دریایی کانادا زندگی می‌کرد. پدرش سقط‌فروش بود و کشتی‌های آسیب‌دیده را نجات می‌داد. لویس در نوجوانی علیه اقتدار پدر شورید، به بوستون رفت و کوشید کسب و کار سقط‌فروشی و نجات کشتی خود را راه بیاندازد و البته او در آینده بزرگ‌ترین استودیوی هالیوود را رهبری می‌کرد: مترو گلدوین مایر (Metro-Goldwyn-Mayer).

 

  • بنجامین وارنر، همسر، پسر و دختر نوزادش را در لهستان ترک کرد تا مانند بستگانش بخت خود را در آمریکا بیازماید. پس از دو سال پینه‌دوزی در بالتیمور، آن‌قدر پول جمع کرده بود که خانواده‌اش را از لهستان به آمریکا بیاورد. او سال‌ها در شرق آمریکا و کانادا با گاری‌اش دوره می‌گشت و خرت و پرت می‌فروخت تا بالاخره در یانگستاون اوهایو مستقر شد. در یانگستاون، پسرانش هری، سم، آلبرت و جک تصمیم گرفتند پول‌هایشان را روی هم بگذارند و یک پروژکتور بخرند. محصول این تصمیم شرکت نام آور برادران وارنر (Warner Bros) بود.

نکته‌ی مهم و قابل تأمل در مورد یهودیان مهاجر، این بود که همگی آنها پس از ورود به آمریکا، گذشته‌ی خود را به باد فراموشی سپردند و به گونه‌ای با این کشور جدید هماهنگ و هم‌نوا شدند که گویی همان‌جا متولد شده و می‌خواهند به آن وفادار باشند.

تمامی این افراد ضمن این‌که زندگی مشقّت‌باری در دوران کودکی، نوجوانی و حتی جوانی داشتند، نسبت به خانه و خانواده خود بی‌تفاوت و حتی متنفّر بودند.

در پایان می‌توان گفت ، هالیوود قدرتمند امروز ، حاصل تلاش و عقده‌گشایی عده‌ای یهودی مفلوک و درمانده است که سعی‌شان برای آمریکایی‌شدن به نتیجه رسید و به مرور زمان به فرمانروایان ابدی در صنعت پول‌ساز سینما بدل شدند.

 

 

 

 

سلبریتی ها مانع فهم عمومی درست جامعه هستند

 

مواضع اخیر در خصوص مرگ خانم امینی نشان داد که سلبریتی های ما از مواضع جنجالی حمایت می کنند و بخشی از موج های مخرب اجتماع هستند. آنها حتی از تحریک و تخریب گسل های قومیتی ابایی ندارند.موج سواری می کنند بدون آنکه تبعات این رفتارها را بدانند. اعتماد عمومی برایشان معنی ندارد. آنها حتی از تبعات اجتماعی بی اعتمادی عمومی اطلاع درستی ندارند.

به هر دلیلی می خواهند در صدر رسانه ها باشند بدون آنکه حرفی برای گفتن داشته باشند و چیزی به جامعه بیاموزند و مشکلی را از جامعه حل کنند.آنها وامدار همین دولت و همین مردم هستند. برخی از آنها در متن هایی که منتشر می کنند بخوبی نشان می دهند هیچ چیزی برای گفتن ندارند اما در سیاست دخالت می کنند، در اقتصاد دخالت می کنند، در علوم دقیق نظر می دهند و در جنجال‌های اجتماعی از سرمایه خود ضد اجتماع استفاده می کنند.

گاهی هم مواضع غلط آنها علیه خودشان استفاده می شود. قبض برقی که نشان از اصراف شدید داشت توسط وزارت نیرو بخوبی پاسخ داده شد و جامعه نسبت به رفتارهای غلط آنها آگاه شد.من همواره از همه اعضای اجتماع خواستار پیروی از عقلانیت و قانون بوده ام. هوچی گری ضد قانون است و خیلی ها هوچی گری را از قانون بیشتر می پسندند. این رفتار غلط است و به کشور و مردم آسیب می زند.

سلبریتی های ما یکبار پشت دولتی درآمدند که همه را به غلط کردن انداخت. برخی شجاعت عذرخواهی از مردم را، هر چند دیر هنگام، داشتند. اما تقریبا هیچ فایده ایی نداشت.در جامعه ما سلبریتی ها از نخبگان بیشتر نفوذ دارند و این یک فاجعه ملی است. نظرهای غیر کارشناسی و احساسی دمار از روزگار حقیقت و عقلانیت درآورده است.

در بسیاری از مواقع به اسم انساندوستی سلبریتی ها باعث انحراف افکار عمومی می شوند.در قضیه خانم امینی بدون کمترین اطلاع، سعی در التهاب جامعه دارند. سلبریتی های ما اعتقادی به قانون و رفتار قانونی ندارند. فقط در خارج از کشور است که قانونمند می شوند. آنها حتی از پرداخت مالیات معاف هستند. اما از منابع مالیاتی دیگران استفاده می کنند. امری که در هیچ کجای جهان مصداق ندارد.

 

 

ترویج فردگرایی با سوپراستارهای هالیوودی

 

 

فردگرایی جوهره و رکن رکین نظام لیبرالیسم است. بدین معنا که فردیّت انسان، به‌عنوان کانون مرکزی و محور عالم قرار گرفته تا هرچیزی بر مبنای خواست و اراده‌ی او تعریف گردد و به این ترتیب اولین گام از زیست اباحه‌گرایانه محقق می‌گردد.

مخاطب سینمای هالیوود، گرچه در ظاهر غرق تماشای داستان‌های مهیج آمریکایی و مقهور بازی و پی‌گیری ماجرای شخصیت‌ها و قهرمانان مطرح شده در این آثار می‌باشد، اما فی‌الواقع در حال دریافت باورهای فردگرایانه‌ی نظام لیبرالیسم و مشغول دریافت نظریات فلسفی و فکری فیلسوفانی همچون رالف والدو امرسون (Ralph Waldo Emerson) است که در بخشی تحت عنوان اتکا به ‌نفس (Self-Reliance) از مقالات: سری اول (Essays: First Series) خود به‌عنوان شیوه‌ی زندگی آمریکایی، به‌صراحت بیان می‌دارد که هیچ قانونی نمی‌تواند جدای قانون طبیعت خودم، برایم مقدس باشد (No law can be sacred to me but that of my nature) و یا این‌که آن‌چه که باید انجام دهم این است که همه چیز به من مربوط است، نه این‌که مردم فکر می‌کنند.

مبتنی بر نظریه‌ی فردگرایی، فعل و انفعال‌هایی که میان انسان‌ها صورت می‌گیرد، از ماهیتی واقعی برخوردار نبوده و شکل‌گیری جوامع و اجتماعات انسانی، به‌عنوان مرکب واقعی محسوب نمی‌شود و اصولاً فرض واحد حقیقی که حاصل جمع افراد انسانی و ارتباطات و تعاملات موجود در میان آنان باشد، از عینیت برخوردار نمی‌باشد؛ این نگرش در ماهیت وجودی خود، همه‌ی پدیده‌های اجتماعی را موضوعاتی قابل تبیین و همراه با توجیه‌هایی روان‌شناسانه تبیین می‌نماید و در مجموع سبب می‌شود تا فرد بر مسندی طاغوتی نشسته و ادعای خدایی نماید و منفعت خویش را بر مصلحت وحیانی رجحان بخشیده، حیات فردی را بر حیات جمعی مقدم دانسته و بدین‌ترتیب غایت آمال آدمی در حضیض تمنّیات نفسانی به یغما برده می‌شود.

 

 

دلقک‌های رسانه‌ای اپوزیسیون ایران هستند !

 

 

افرادی که در کارنامه و در زندگی خود فعالیت سیاسی از هر نوعی رسمی و غیر رسمی، داخلی و خارجی نداشته‌اند و برنامه؛ هدف، ایدئولوژی و استراتژی مشخصی ندارند حتی در قالب ائتلاف و اپوزیسیون نمی‌توان از آن‌ها یاد کرد چرا که فاقد چنین درک و صلاحیتی هستند.

آنچه طی روز‌های گذشته تحت عنوان از هم پاشیدن و انحلال اپوزیسیون خارج‌نشین عنوان شده است از چند جهت جای نقد و بررسی دارد به این خاطر که واقعیت این است که حکومت ایران اپوزیسیونی ندارد که عده‌ای خود را رهبر اپوزیسیون بنامند!

آنچه در مورد جمع شدن افرادی، چون رضا پهلوي، مصی علینژاد، حامد اسماعیلیون یا نازنین بنیادی به عنوان اپوزیسیون در رسانه‌ها مطرح شد بیشتر با طراحی رژیم صهیونیستی، انگلیس، آمریکا و با حمایت‌های مالی سعودی‌ها شکل گرفت و رسانه‌های فارسی‌زبان معاند و غربی به این جمع رنگ سیاسی می‌دهند و از آن به نفع خود بهره‌برداری می‌کنند در حالی که این افراد بیشتر دلقک‌های سیاسی هستند شبیه پسماند‌های رژیم پهلوی به ویژه پسر محمدرضا پهلوی که درک درستی از مسائل پیرامون خود ندارد چه برسد به مسائل سیاسی.

افرادی مثل نازنین بنیادی نیز که حتی قدرت تکلم و نوشتن درست فارسی را هم ندارند یا فردی مثل آقای اسماعیلیون که مدعی است، چون خانواده‌اش را در سقوط هواپیما از دست داده می‌تواند رهبر و فعال سیاسی و یا یک مجموعه سیاسی باشد به لحاظ سیاسی محلی از اعراب ندارند، به این دلیل که کمترین کنشگری در عرصه سیاسی نداشته و ندارند، ضمن اینکه قدرت تحلیل نیز ندارند لذا این افراد نمی‌توانند در جایگاه رهبری یک حرکت اجتماعی هم باشند چه برسد به فعالیت‌های سیاسی، پس ائتلاف آن‌ها از پایه مضحک و خنده‌دار است.

افرادی که در کارنامه و در زندگی خود فعالیت سیاسی از هر نوعی رسمی و غیر رسمی، داخلی و خارجی نداشته‌اند و برنامه؛ هدف، ایدئولوژی و استراتژی مشخصی ندارند حتی در قالب ائتلاف و اپوزیسیون نمی‌توان از آن‌ها یاد کرد چرا که فاقد چنین درک و صلاحیتی هستند، ضمن اینکه اکثر این افراد فاقد سواد سیاسی هستند و هیچکدام استراتژیست و تئوریسین نیستند تا بتوانند حرکتی را مدیریت و برنامه‌ریزی کنند چه برسد به اینکه در نقش اپوزیسیون ظاهر شوند.

شخصی که خود را مصی علی‌نژاد می‌نامد یکی از خبرنگاران درجه سه بود که با کمک اصلاح‌طلبان کار می‌کرد و شاغل شده بود. وی کمترین صلاحیتی برای قرار گرفتن در جایگاه یک فعال سیاسی هم ندارد چه برسد به رهبری اپوزیسیون.

مساله حائز اهمیت این است که خانم علینژاد مجری برنامه‌های سازمان اطلاعاتی رژیم صهیونیستی است مثل مبارزه با حجاب اسلامی، در حالی که مردم ایران چهارده قرن است که فرهنگ اسلامی را پذیرفته و با ایمان کامل اجرا می‌کنند، حجاب نیز بخشی از فرهنگ اسلامی است. مساله مهم این است که این افراد مشکلات مردم را فریاد نمی‌زنند بلکه خواسته‌های دشمن را اجرا می‌کنند و بازتاب می‌دهند.

افرادی که جز آسیب رساندن به مردم برنامه‌ای ندارند، شبیه به فعالیت‌هایی که در شش ماه گذشته آسیب زیادی به مردم وارد کرد و کمترین خیر و برکتی برای مردم به دنبال نداشت. افرادی که خود را حامی مردم می‌نامند هرگز مشکلات واقعی مردم را مطرح نمی‌کنند بلکه در هر مساله‌ای که در ایران رخ می‌دهد به نفع مسائل مورد نظر خود سوار بر موج مسائل می‌شوند و از آبِ گل‌آلود به نفع خود ماهی می‌گیرند.

قطع به یقین این افراد به معنای واقعی کلمه صلاحیت ایرانی بودن هم ندارند چه برسد به اینکه به نام مردم ایران صحبت کنند. گروه‌هایی مثل منافقین خلق که هجده هزار ایرانی را به صورت مستقیم کشته‌اند و دست آن‌ها به خون مردم آغشته است حتی نباید ایرانی خوانده شوند.

حکومت ایران اپوزیسیونی ندارد بلکه ائتلاف تشکیل شده از سوی افرادی مثل حامد اسماعیلیون یا خانم علینژاد یا رضا پهلوی و نازنین بنیادی ائتلافی برای برخورداری مادی بیشتر آن‌ها بوده است چرا که در هیچکدام از صحبت‌های این افراد از مشکلات مردم و آثار تحریم‌ها و فشاری که به بیماران ایرانی و سفره‌های خانوار‌ها وارد شده خبری نیست در حالی که افرادی که از آن‌ها به عنوان اپوزیسیون یاد می‌شود چه بسا پسماند‌های رژیم پهلوی، بهایی‌ها، مصی علی‌نژاد و سایرین و منافقین خشنود از تحریم ایران هستند و تلاش می‌کنند تحریم‌های که به مردم آسیب می‌رساند را افزایش دهند.

افرادی که حتی صلاحیت انسانی برای سخن گفتن از یک ملت به ویژه ملت ایران را ندارند. اشخاصی که به عنوان اپوزیسیون خود را در رسانه‌ها معرفی می‌کنند اصلا اپوزیسیون نبودند که در آن‌ها تغیبری ایجاد شود بلکه آن‌ها مشتی دلقک رسانه‌ای هستند که بیشتر برای مطرح کردن خود آمده‌اند نه چیز دیگری!

 

 

 

مزرعه تولید محتوای شبکه ایران اینترنشنال کجاست؟

 

اینترنشنال رسانه شو

 

 

بسیار طبیعی است که تمام تلاش شبکه ایران اینترنشنال-مانند هر رسانه دیگری در رخدادهای پاییز ۱۴۰۱ بر روایت سازی، روایت گری، داده سازی و انعکاس داده ها در کوتاه ترین زمان متمرکز بوده باشد. اما برای بسیاری از کسانی که در حوزه خبرنگاری و تولید محتوا صاحب تجربه هستند، محتوای تولیدی شبکه ایران اینترنشنال در سکوهای رسانه ای از نظر نوع محتوا، حجم محتوا، تناوب تولید محتوا و حضور بی وقفه و همزمان در تمام سکوهای رسانه های اجتماعی غیرمعمول و فراتر از توانایی ها و ظرفیت های انسانی به نظر می آمد.

به یاد بیاوریم که معماران لندنی شرکت دی.ام.ای مدیا، رسانه مادر شبکه تلویزیونی ایران اینترنشنال، همه برای دهه ها در حوزه تولید خبر ۲۴ ساعته، رسانه جنگ و جنگ رسانه ای مهارت های بی بدیلی را کسب کرده بودند. استفان کلیپول خود سپهسالار جنگ رسانه ای بوده است و ریچارد سمبروک نیز در جریان پوشش جنگ عراق و هم پوشش اخبار حوادث سال ۱۳۸۸ ایران جزء مدیران ارشد خبر بی.بی.سی و بای.بی.سی فارسی بوده است.

هر دوی این مدیران شرکت دی.ام.ای مدیا به اهمیت بی رقیب زمان، تولید سلسله وار خبر و روایت سازی در رویدادهای سیاسی و جبهه های جنگ رسانه ای اشراف داشتند. به یاد بیاوریم که رویترز با هوشمندی بی نظیر استفان کلیپول توانست در دهه ۱۹۸۰ پوشش خبری تصاویر میدان تی.آن.مان چین را به سراسر جهان مخابره کند و بی.بی.سی فارسی تنها پس از حوادث سال ۱۳۸۸ بود که توانست موقعیت رسانه ای خود را تثبیت کند.

کارخانه محتواسازی URBS از دل نگاه راهبردی و آینده نگرانه استفان کلیپول، ریچارد سمبروک و رابرت بینون مدیران ارشد شرکت مادر تلویزیون ایران اینترنشنال زاده شد.

شرکت اوربز متعلق به دو کارآفرین انگلیسی حوزه خبرنگاری و مدیریت داده بود که از سال ۲۰۱۴ بر سیستم های فناورانه تولید محتوا فعالیت می کردند و هدف شان صرفه جویی در نیروی انسانی، وقت و هزینه در میدان تولید محتوا برای رسانه های محلی انگلستان بود. دی.ام.ای مدیا با وقت شناسی قابل تحسینی در آوریل سال ۲۰۱۶ شرکت URBS را خریداری کرد، البته تصادفی نیست که سال ۲۰۱۶ همان سالی است که نطفه مشارکت میان سرمایه گذاران سعودی ایران اینترنشنال و اهالی رسانه دی.ام.ای مدیا بسته شد.

اینگونه ستاره اقبال آلن رنویک Alan Renwick و گری راجرز Gary Rogers با سرمایه گذاری گسترده دی.ام.ای مدیا در سپهر یک کسب و کار کوچک مقیاس محلی طلوع کرد. پس از این رویداد نرم افزار ساخته شده در شرکت اوربز ربات ساخته شرکت را برای روایت گری و روایت سازی و تولید خبر برای مخاطبانی از سرتاسر جهان، از جمله فارسی زبانان، به کار گرفت تا ده ها هزار محتوای کارخانه ای رسانه ای با صرف کمترین زمان و کمترین هزینه در تمام سکوهای رسانه ای تولید و منتشر شوند.

محورهای فعالیت های خبرنگارانه فناورانه شرکت URBS در درگاه اینترنتی آنها اینگونه ثبت شده است:

روایت سازی در مقیاس کارخانه ای

تولید محتوای خواندنی و جذاب

بهره گیری از ربات ها برای تولید خبر

تولید انبوه خبر از منابع باز داده ای

 

 

چرا دنبال خبر بد می‌گردیم ؟!

 

کافی است رسانه خبر مرگ، جرائم، زد و خورد و اخباری از این دست با تکیه بر ارزش خبری برخورد، اختلاف‌، درگیری و منازعه را منتشر کند، به سرعت تعداد بازدیدکنندگانش بالا می‌رود، اما به همان نسبت اگر خبری با رویکردی مبتنی بر دیگر ارزش‌های خبری تنطیم شود، تعداد بازدیدکننده‌اش پایین می‌آید!

این رویکرد، در این سال‌ها اغلب رسانه‌ها را هم تحت تاثیر قرار داده و حالا که بازار رقابت رسانه‌ای به شدت داغ است، برای ثبت کلیک‌های بیشتر، خودآگاه یا ناخودآگاه به این سمت گرایش دارند؛ اما جریان چیست و چرا تا  این حد پیگیری خبرهای تلخ به صورت عادت درآمده است؟

تکنیکی بین رسانه های بزرگ دنیا وجود دارد و آن استخراج خبر خوب از دل خبر بد است. وقتی یک بحران پیش می آید، معمولا یک قهرمان هم با آن ظهور می کند.

 

 

  • رسانه شو

    سواد رسانه یا سواد رسانه ای همان دانشی است که همه ما در هر لحظه از زندگی به آن نیاز داریم ، تک تک لحظات زندگی انسان امروزی درگیر پیام های مختلف حقیقی و مجازیست و این پیام ها زندگی و سبک زندگی ما را تغییر خواهند داد. تا بحال از رسانه و شبکه های مجازی هرچه گفتیم و شنیدیم فقط از آسیب ها بود، اما واقعا، انصافا! فرصت های این شبکه ها را اصلا می شناسیم؟ آینده خوبی که می توانیم با همین ابزار برای خود رقم بزنیم را می دانیم؟! همه اینها سوالایی است که پاسخ آنها در دو کلمه خلاصه می شود: سواد رسانه تا دیر نشده، سواد رسانه ای را یاد بگیریم و به دیگران یاد بدهیم.
  • رسانه شو وبلاگ آموزشی و خبری سواد رسانه و فضای مجازی

  • اوقات شرعی

    امروز: چهارشنبه 31 اردیبهشت 1404
    اوقات شرعی به افق:
    • اذان صبح اذان صبح:
    • طلوع آفتاب طلوع آفتاب:
    • اذان ظهر اذان ظهر:
    • غروب آفتاب غروب آفتاب:
    • اذان مغرب اذان مغرب:
    • نیمه شب شرعی نیمه شب شرعی:
  • اردیبهشت 1404
     << <   > >>
        1 2 3 4 5
    6 7 8 9 10 11 12
    13 14 15 16 17 18 19
    20 21 22 23 24 25 26
    27 28 29 30 31    
  • کاربران آنلاین

    • صالحي
    • أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ
    • زفاک
    • سرمه قلم
    • netware netware
  • آمار

    • امروز: 272
    • دیروز: 170
    • 7 روز قبل: 1697
    • 1 ماه قبل: 6110
    • کل بازدیدها: 147040