موسسه رسانه شو
در انجیل آمده ایران اسرائیل را شکست خواهد داد!
شنبه 02/07/29
محقق مسیحی سعادة الیازجی پیرامون همایش «قدس میراث مشترک ادیان» آستان قدس رضوی(ع) گفت: در کتاب انجیل به ما مسیحیان بشارت داده شده است که ایرانیان در آخرالزمان به حکومت میرسند و بر پلیدی ها و پیروز میشوند چون از حمایت شمشیر دولبه برخوردارند.
سعادة الیازجی اظهار کرد: سالها تحقیق کردم در میان شمشیرهای تاریخ تا توانستم رمز گشایی کنم که شمشیر دولبه همان ذوالفقار است و منظور از ایرانیان شیعیان امام علی (ع) است.
این محقق مسیحی افزود: طبق مطالبی که در انجیل آمده است ایران، اسرائیل را شکست خواهد داد و تا آن لحظه مدت زمان زیادی نمانده است.
شایان ذکر است، همایش بین المللی «قدس میراث مشترک ادیان» در تاریخ 22 ماه مبارک رمضان 1444 مورخ 24 فروردین 1402 با حضور شخصیتهای ملی و بینالمللی در حرم مطهر رضوی برگزار خواهد شد.
سرخپوست؛ احیای زنانگی در سینما
چهارشنبه 02/07/26
رسانه های داخلی در یک نگاه کلی کمتر توانستند بازنمایی درست و مطلوبی از زن مسلمان در عصر مدرن بدست دهند و به اشکال مختلف در دام الگوهای غربی گرفتار شدند. گاهی دریک ترکیب نامتوازن از زن ایرانی با پوشش اسلامی و رفتاری مردواره تصویری ناهنجار و غیرمتناسب با مؤلفه های اسلامی ارائه کردند یا زن را در قامت موجودی ضعیف و منفعل به نمایش درآوردند و در نهایت او را در حد و اندازه ابژه جنسی تنزل دادند.
فیلم سینمایی “سرخ پوست” به کارگردانی و نویسندگی نیما جاویدی، از منظر نگاه به زن تا حد قابل توجهی به الگوی تکوینی زن در سینما نردیک شده است.
داستان این فیلم در سال 1346 و در زندانی در جنوب کشور روایت می شود که در حال تخلیه برای توسعه باند فرودگاه است. همزمان رئیس زندان هم در وضعیت ارتقاء درجه و ترفیع پست به ریاست شهربانی است. در این میان یکی از زندانی ها که به خاطر حفظ زمین خود در روستا با ارباب درگیر شده و با دسیسه او متهم به قتل و زندانی شده است، به اعدام محکوم می شود ولی در حین تخلیه زندان ناپدید می شود و رییس زندان برای حفظ جایگاه خود و جلوگیری از تنزل مقام در تلاش برای یافتن اوست. مددکار زندانی، زنی به نام سوسن کریمی است که برای اثبات بی گناهی و نجات جان او تلاش می کند.
سوسن کریمی” زنی است که با وجود لطیف خود، در کمال وقار و متانت، بدون خارج شدن از چارچوب های کاری در بدو ورود به زندان، در پی رهایی مددجوی خود است، که به اعتقاد او مستحق اعدام نیست. گویی وجود پر از عطوفت او، زندان مرده و تاریک داستان را زنده می کند . کاراکتر او طوری طراحی شده که براساس مأموریت تکوینی اش در راستای کمک و یاری به انسان ها به وظیفه اجتماعی خود عمل کند.
گرچه داستان در سال های حکومت طاغوت جریان دارد و زن قصه ما از حجاب اسلامی برخوردار نیست ولی رفتارش از جاذبه های جنسی برای جلب رئیس زندان حتی برای رسیدن به هدف انسانی اش خالی است؛ این یعنی او “ابژه” تعریف نمی شود و برای خود ارزش و کرامت انسانی قائل است. او سعی دارد با آنچه خداوند در درونش به ودیعه نهاده، شدت و حدت وجودی رئیس را برای یافتن زندانی و تحویلش، تلطیف کند.
علاقه رئیس زندان به او نیز نمی تواند نقطه تاریکی برای این شخصیت باشد؛ چراکه طبیعت سرگردان و خشن مرد ناخواسته مجذوب طبیعت آرامشگر و لطیف زن می شود و آن چه میان این دو رد و بدل می شود چیزی بیش از یک خواستگای کنایه آمیز از جانب یک مرد و یک قبول در لفافه از سوی یک زن نیست. در ادامه اما رئیس به راحتی علاقه را برای وظیفه و منافع کاری به حال تعلیق در می آورد. کش و قوس های داستان اما در نهایت پیروزی عواطف زنانه در دفاع از حق و عدل در مقابل عقل گرایی غیرعادلانه مرد، پایان داستان را رقم می زند و البته نگاهی که نوید عشقی ماندگار میان آندو را می دهد.
برخلاف آنچه جریان های فمینیستی داخل و خارج به عنوان حقوق زنان در سایه برابری، ترویج می کنند، نقش های اجتماعی زنان باید در راستای طبیعت الهی آنان و حول محور حیات عاطفیشان تعریف شود و بازنمایی های رسانه ای هم باید از این الگو تبعیت کند. در واقع تئوری “عدالت لزوماً به معنای برابری نیست"، به عنوان تئوری انقلاب اسلامی در حوزه زنان باید به شکل عینی در قالب نقش های کارآمد و متناسب با نیازهای جامعه دینی که در میانهای از سنت و مدرنیسم به حیات خویش ادامه می دهد، معرفی شود.
ظهور زن در نقش هایی چون مددکاری، پرستاری، آموزش و تعلیم و تربیت و خدمات عام المنفعه و هر آنچه با دمیدن روح زندگی در جامعه سازگار است ، به جای تأکید بر مشاغل سخت و طاقت فرسا می تواند هم سلامت جامعه و هم سلامت خود زنان را تأمین کند وصرف نظر از زنان نخبه و نیازمندیهای جامعه به این گروه از زنان برای رفع حوایج جامعه اسلامی، برای هدایت توده زنان جامعه، هدفی مطلوب و مشروع است.
با نوجوانی که دروغ رسانهها درباره «آرمیتا» را شنیده چه کنیم؟
سه شنبه 02/07/25
یک کارشناس رسانه درباره مواجهه با نوجوانی که دروغهای رسانه معاند درباره «آرمیتا گراوند» را باور کرده است، میگوید: «هر چقدر ما شفافتر این دروغ را با توجه به تکیه بر مستندات کامل مهسا امینی نشان دهیم، او این فضا را بیشتر می تواند تحلیل کند.»
یک سال از فوت «مهسا امینی» گذشته است، اما یک اتفاق ساده در مترو تهران باز هم تنور گرم دروغهای رسانههای غربی و دشمنان این مرز و بوم را داغ کرد. این در حالی است که در پروژه سالگردسازی جبهه معارض انقلاب اسلامی از واقعه مهسا امینی، بسیاری از مردم به آن بیتوجه بودند. اما همین رسانههای معارض از روز یکشنبه نهم مهرماه یک سوژه جدیدی برای مشابهتسازی پیدا کردند، آن هم با کلیدواژه «آرمیتا گراوند» دانشآموز ۱۶ ساله! آرمیتا که هنگام ورود به واگن مترو تعادلش را از دست میدهد و بر زمین میافتاد و در نهایت در زمانی کوتاه توسط عوامل اورژانس به بیمارستان منتقل میشود. اما انگار بازار شایعه و دروغ سرایی رسانههای معاند تمامی ندارد.
در این میان «خشایار» تلاش دارد دخترش «هنگامه» را متقاعد سازد، تمام این ماجرا تنها یک اتفاق بوده و ممکن است برای هر کسی دیگر هم رخ دهد، اما او موفق نمیشود دختر ۱۵ سالهاش را با این حجم دروغهای رسانهای با واقعیت روبه رو سازد. کارشناس رسانه به ما میگوید: چگونه با فرزندی که دروغهای ضدانقلاب درباره آرمیتا را شنیده و مشکل پیدا کرده، برخورد کنیم؟
۴ راهکار آگاهی بخشی «سیدعلیرضا آلداود» به نوجوانی که دروغهای رسانهای درباره «آرمیتا» را باور کرده است
اعتراف دیرهنگام یک معارض به دروغ پزشکیاش
کارشناس رسانه با اشاره به تلاشهای رسانههای معارض برای بهرهبرداری دروغین در مصدومیت «آرمیتا گرواند» میگوید:«در خصوص موضوع خانم آرمیتا گراوند شاهد بودیم همان رسانههایی که دروغ ضرب و شتم مهسا امینی را منتشر کردند، دوباره دست به کار شدند. این در حالی است که بعد از یک سال به اعتراف کارشناسان اصلی شبکه تروریستی رسانهای اینترنشنال، پزشکی به اسم «رضا بهروز» اعتراف کرد هیچ ضربهای به سر مهسا امینی نخورده است.»
«آرمیتا» کلیدواژه زنده نگهداشتن جنبش زنانه!
او میافزاید:«این شخص مطرح کرد سال گذشته زمانی که این دروغ مطرح شد، آنها به خاطر مسائل سیاسی و جنبشهای اجتماعی دنبال یک چنین دروغی بودند. امسال نیز در بحث آرمیتا گراوند دشمن از همان حربه دارد نهایت استفاده را میکند! به امید اینکه بتواند جنبش اجتماعی در کشور راه بیندازد یا حداقل این جنبش زنانه یا جنبش اجتماعی که به اسم مهسا امینی راه انداختهاند را زنده نگه دارد.»
این کارشناس رسانه با تأکید بر ضرورت توجه والدین به تکنیکهای دشمنان بیان میکند:«ببینید تکنیکهای دشمن در بحث آرمیتا گراوند دقیقاً شبیه به تکنیکهایی است که در حوزه رسانه برای مهسا امینی استفاده کردند. نکته بسیار مهم استفاده از رباتهای توئیتری است که در حال حاضر روایتسازی وارونه از اتفاق آرمیتا گرواند میکنند.»
راهکار مواجهه با نوجوانی که دروغ رسانههای معارض را باور کرده است
او در رابطه با راهکارهای برخورد با نوجوانی که تحت تأثیر دروغهای رسانههای معارض قرار گرفته است، میگوید:« نکته بسیار مهمی که برای اقناع مخاطب مخصوصاً نوجوانها وجود دارد، مسلح کردن این عزیزان به سلاح سواد رسانهای و تشخیص اخبار جعلی است. ببینید وقتی میخواهیم برای یک نوجوان شرح دهیم چه اتفاقی برای آرمیتا گرواند افتاده است و او چطور باور کند! میتوانیم همین بیاعتبارسازی رسانهای مثل اینترنشنال، بیبیسی و … را در موضوع مهسا امینی نشان دهیم که بعضاً اینها خودشان آمدند و به کارشناسها گفتند ما دروغ گفتیم.»
به خاطر ویزا چه دروغهایی را جار نزدند
او اظهار میدارد: در بحث سلبریتیها و حتی برخی ورزشکاران نیز شاهد این رویکرد بودیم. به طور مثال «علی کریمی» در فضای مهسا امینی دنبال ویزا بود. بنابراین بهترین راه به نظر من بیاعتبارسازی و نمایش دروغهای این رسانهها به صورت واضح برای نسل جوان و نوجوان است. دومین نکته این است که به نوجوان و جوان آموزش دهیم چطور بتوانند اخبار جعلی را شناسایی کنند، یکی از اینها منبع خبر است. وقتی پیش نوجوان یک دروغ واضح این رسانهها را نشان دهیم، باعث میشود که در مسائل دیگر هم زیاد به این رسانه اعتماد نداشته باشد.
*با تکیه بر مستندات با نوجوانتان صحبت کنید
او میافزاید:« پس هر چقدر ما شفافتر این دروغ را به نوجوان یا جوان نشان دهیم، با توجه به اینکه در بحث مهسا امینی مستندات به صورت کامل موجود است، این فضا را نوجوان میتواند بیشتر تحلیل کند. سومین مورد در مواجهه با نوجوانی که دروغهای رسانه معارض را قبول کرده است، ارجاع دادن او به افراد یا شاهدانی است که هیچ وقت اسمی از آنها آورده نمیشود، یعنی چه؟ یعنی یکی از شاهدان ماجرا که نمیخواهد نامش فاش شود، میگوید اصلاً چیزی به عنوان حجاببان در آن زمان در مترو وجود نداشت! این در حالی است که مفهوم «حجاببان» در ساختارهای رسمی و غیر رسمی جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد. مسأله بسیار مهم اینجا است، شما وقتی این را میگویید که حجاببانی وجود ندارد، پس کاملاً روایت دشمن را در اینجا نقض میکنید.»
این کارشناس رسانه تصریح میکند: «نکته چهارم واکنش اطرافیان آرمیتا در زمانی است که این دختر خانم دچار افت فشار میشود، مگر نمیگویند پدر و مادر آرمیتا تحت فشار بودهاند؟ خب! در اینجا یک سوال نقض را مطرح میکنیم، چطور دروغ پدر مهسا امینی را باور کردند، ولی راست بابا و مادر آرمیتا را باور نمیکنند؟! این دو مورد یک جنس است؛ یعنی یک دوگانهای را شما برای مخاطب باید ترسیم کنید که در بحث مهسا و آرمیتا که رسانههای معارض دارند شبیهسازی میکنند، آن هم به عنوان مهسای دوم!»
*دروغهایی که صدای شاهدان حادثه «آرمیتا» را در آورد
او با بیان اینکه انتشار زودهنگام و به هنگام فیلم مترو از سوی مسؤولان راه هرگونه گمانهزنیهای دیگر را گرفت، ادامه میدهد:« در همان فیلمی که منتشر شد، تعدادی از خانمها کشف حجاب کردند، طبیعتاً اگر کسی در رسانهای ادعا کند آن سه ثانیه داخل واگن کجاست،باید گفت اگر خانمی آرمیتا را هل داده بود، طبیعتاً باید ماجرا به پرخاش و درگیری کشیده میشد و این درگیری به بیرون واگن هم سرایت میکرد، اما هیچ واکنشی اینجا از طرف دوستان آرمیتا و بانوان دیگر در فیلم دیده نمیشود. بنابراین توجه به واکنش اطرافیان در این حادثه میتواند گره از مشکل باز کند یا استوری بانویی دیگر که اشاره دارد شخص مانتو سفید در فیلم منتشر شده است و هویتاش را آشکار میکند، باز هم بیانکننده اصل ماجرا است، با این مضمون: «من وجدانم اجازه نمیدهد دروغ بگویم و کسی آرمیتا را هل نداد».
*کار هوشمندانه نظام درباره حادثه «آرمیتا»
وی با اشاره به عصبانیت رسانههای معارض در واقعه آرمیتا گرواند بیان میکند:« در این حادثه توانستیم روایت اول را بسازیم و همین روایت، رسانههای ضد انقلاب را مستاصل کرد، چون اجازه ندادیم مثل مهسا امینی آنها موج سواری کنند و بعد فیلم منتشر شود. در واقع ما یک کار هوشمندانه از نظام در این ماجرا دیدیم. در اینجا توجه داشته باشیم که در ماجرای مهسا امینی ۳۸ هزار انواع و اقسام دروغ گفته شد و روایتسازی انجام گرفت، ما باید به صورت علنی، بین و بیان این موارد را به مخاطب بگوییم تا این روایتسازیهای ضدانقلاب و منافقین را بشکنیم.»
*رباتهایی که خود را انسان جا میزنند
او میگوید: « بیتفاوتی اکثر جامعه، حتی جوانها و نوجوانها به روایتسازی دشمن در حادثه آرمیتا گراوند مشهود است. در این اثنا بررسی ما در فضای مجازی نشان میدهد نباید فریب هشتگ رباتیک آرمیتا گراوند را بخوریم، همانطور که برای مهسا امینی هم ۷۰ درصد توئیتهایی که منتشر کردند از طریق رباتهایی بود که بعداً محدود شد. (اینجا) میزان لایکهای «علی کریمی»، «مسیح علینژاد» و «سیما ثابت» در مقایسه با آرمیتا گراوند نشان میدهد که فضا، کاملاً فضای رباتیک است؛ یعنی فضای انسانی نیست.»
شمر زمان ما بد مستی میکند
یکشنبه 02/07/23
شمر زمان ما بد مستی میکند و در کوچه پس کوچههای جهان خانه به خانه میگردد و حق و باطل را جدا میکند
به وضوح باطل بودنش را فریاد میزند که کسی نگوید نمیدانستم تو چقدر خبیثی و فریب خوردم
هرکس با اوست انتخاب کرده که در تیم ظالم باشد، در تیم باطل باشد…
قضیه مشکوک مرگ مهرجویی
یکشنبه 02/07/23
قتل مهرجویی و همسرش در ساعات پایانی شنبهشب (۲۲ مهر) از طریق تماس با پلیس۱۱۰ اطلاع داده شد که با حضور ماموران در محل مشاهده شد که داریوش مهرجویی و همسرش در ویلای شخصیاش واقع در زیبادشت به قتل رسیدهاند.
این حادثه از سوی دختر مرحوم مهرجویی به پلیس اطلاع داده شد. تیمهای تخصصی پلیس آگاهی در محل حاضر شده و تحقیقات خود را آغاز کردهاند. این حادثه به علت نامعلوم توسط فرد یا افراد ناشناس رخ داده و هنوز انگیزه قتل مشخص نیست.
این اواخر ضدانقلاب بدجور از او کینه داشت! در نشست خبری فیلمش در لوکزامبورگ پاسخهای کوبنده ای داد و بعداز همین نشست هم درحال قدم زدن باز سراغش رفتند و باز هم برخورد تندی با ضد انقلاب کرد! بعد در رسانه هایشان با توهین به او نوشتند گاوش رم کرده!….
رستگار فعال رسانه ای که اولین نفری بود خبر قتل را به همراه پست همسر مرحوم مهرجویی پخش کرد، حالا در اصلاحیه اعتراف کرده که دچار اشتباه شد و پست خانم مهرجویی که در آن خبر از تهدید توسط یک بیگانه را داده مربوط به چندین ماه قبل بوده نه دیشب…
اینکه اکانت فراز که برای اصلاح طلبان هست دقیقا چند ساعت قبل از قتل مهرجویی و همسرش، پست ۸ ماه قبلش را بدون تاریخ منتشر می کند و به دروغ در تیتر اسم افغانی ها را می برد چیزی که در پست همسر مهرجویی وجود نداشت کاملاً مشکوک و نشان از فتنه انگیزی است.
قضیه کاملاً مشکوک و به نظر می رسد با برنامه ریزی دقیق انجام شده است
همچنین انتشار مصاحبه همسر مهرجویی دقیقا در صبح روزی که کشته شده در روزنامه اصلاح طلب اعتماد کاملاً مشخص می کند که این قضیه برنامه ریزی شده و با هماهنگی رسانه ای انجام شده است.
هم اکنون در توییتر فارسی دو هشتک داریوش مهرجویی و اخراج افغانی مطالبه ملی داغ شده است!
به نظر می رسد این سناریو به وسیله دستگاه های اطلاعاتی دشمن و با پادویی رسانه ای عده ای مزدور داخلی خود فروخته انجام شده است که نیاز است هرچه سریعتر ابعاد آن روشن و قاتلین و افراد پشت پرده آن شناسایی و دستگیر شوند.
اما گویا مردن و قتل مشکوکش، به درد فتنهی افغانهراسی و ایجاد آشوب و بلوایی دیگر در این شرایط خطیر محور مقاومت، میخورد. طراحان این عملیات قصد دارند دو هدف را با این جنایت بزنند:
۱. تقابل با ابتکار ایران و محور مقاومت در طوفان الاقصی و تحت الشعاع قرار دادن انقلاب فلسطین
۲. ارسال این پیام به دیگر سلبریتی ها که چنانچه مثل مهرجویی در زمان فتنه با ما همراهی نکنید، چنین سرنوشتی برایتان رقممیزنیم
مواظب کلید زدن آشوب و فتنه جدید باشید، چون از امروز سلبریتی ها، شروع به سمپاشی، سیاه نمایی و تحریک احساسات و عواطف می کنند.
بخشی از ضربه بزرگ امنیتی طوفانالاقصی فاش شد
یکشنبه 02/07/23
محافل امنیتی رژیم صهیونیستی بخشی از ضربه امنیتی وارد شده به این رژیم را در جریان عملیات طوفان الاقصی فاش کردند.
محافل امنیتی تاکید دارند، احتمالا بخشی از برنامههای آمادهسازی ارتش اسرائیل و نحوه ارتباط و نقل و انتقال اطلاعات فیمابین و با فرماندهی اکنون در اختیار حماس قرار گرفته و به غزه برده شده است.
تحقیقات اولیه نشان میدهند، حماس موفق شد، یکی از سیستمهای فوق پیشرفته حسگر تحرکات افراد را که به طور شبانهروزی میتواند حضور افراد را در چند کیلومتری دیوار هم تشخیص و اعلام کند و به سیستم ER SPEED معروف را در عملیات خود به طور کامل از کار بیاندازند.