موسسه رسانه شو
موضوع: "شبکه های اجتماعی"

خطر باور کردن ویترین دیگران!
سه شنبه 04/03/13
ما معمولاً در زمانهای آسیبپذیری مثل خستگی، ناراحتی یا تنهایی سراغ اینستاگرام میرویم و دقیقاً در این لحظات با بهترین تصویرهای دیگران مواجه میشویم، با ویترین دستچین شده زندگی دیگران. زُل زدن به این ویترین و باور کردن آن مثل خوردن سم، اندک اندک آدم را ناکار میکند!
بیشتر ما بعد از یک روز سختِ کاری، وقتی که زندگی واقعی حسابی انرژی و امیدمان را دزدیده و خسته روی مبل لم دادهایم وارد اینستاگرام میشویم. چه میبینیم؟
یک نفر ویدیویی از سفرش به تایلند را پُست کرده است. جنگلهای سر سبز، دریای فیروزهای، لبریز از رنگ و زیبایی و آرامش. ما یادمان میآید که خیلی وقت است حسرت سفری از این دست داریم.
یک نفر توی رستورانی لوکس با همسر خوشقیافهاش عکس گرفته در حالیکه میز جلویشان پر از غذاهای گرانقیمت است. ما نه فقط گرسنه میشویم بلکه حس میکنیم همسرمان چندان زیبا نیست.
یک نفر عکسهایی از خودش قبل و بعد از عمل زیبایی یا فیت شدن وزنش گذاشته. ما با ناامیدی به شکم برآمده و چربیهای پهلویمان دست میکشیم. به دماغمان فکر میکنیم که انگار خیلی بزرگ است یا به لبهایمان که انگار زیادی کوچک است!
یک نفر عکسی از ماشین یا ویلای لوکسش گذاشته و غیرمستقیم به ما میگوید که به درآمد خوبی رسیده! دیدن این عکس یادمان میآورد که فقیرتر از چیزی هستیم که فکر میکردیم.
دیدن مداوم این اتفاقات وقتی ما در پایینترین نقطهی انرژی و رضایت شخصی هستیم خطرناک است چون به شدت احساس ناکامی و شکست را درونمان تقویت میکند. ما فراموش میکنیم که دیگران در شبکههای اجتماعی معمولاً تصاویر گلچین شده، فیلتردار و نمایشی از لحظههای خاص زندگیشان را منتشر میکنند نه روزهای بد، ترس، دعوا و افسردگیشان را.
چرا ما خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم؟
لئون فستینگر روانشناس اجتماعی آمریکایی در تئوری مقایسه اجتماعی (Social Comparison Theory) میگوید انسانها ذاتاً تمایل دارند خودشان را با دیگران مقایسه کنند تا بتوانند جایگاه، تواناییها و احساس خودارزشمندیشان را بسنجند. نوعی از مقایسه که وادارمان کند رشد کنیم مفید است اما بیشتر ما گرفتار مقایسه تخریبی میشویم.
پس ما ناخودآگاه هر لحظه در حال مقایسه خود با دیگران هستیم. در عصر حاضر شبکههای اجتماعی به خاطر نمایش دادن بُرشهای زندگی موفق دیگران، احساس شکست و ناکامی را درون ما به شدت تقویت کردهاند.
چه باید کرد؟
من به جای توصیههایی مثل «خودمان را مقایسه نکنیم»، «اینستاگرام را حذف کنیم»، «پسته بخوریم!» و … «یادآوری فعالانه» را پیشنهاد میکنم، اینکه هر ویدیو یا عکسی از این جنس میبینیم به خودمان یادآوری کنیم که «این تمام واقعیت آن فرد نیست» و فقط «یک بُرش نازک از زندگی کسی است که ما چیز زیادی در مورد آن نمیدانیم».

استفاده زیاد از شبکههای اجتماعی میتواند توهمزا باشد
دوشنبه 04/03/12

پژوهشگران دانشگاه سیمون فریزر کانادا در تحقیقی جدید هشدار دادهاند که استفاده بیش از حد از شبکههای اجتماعی میتواند به بروز اختلالات روانشناختی منجر شود.
بر اساس این مطالعه، کاربرانی که زمان زیادی را در این پلتفرمها سپری میکنند، بیشتر در معرض توهم، خودشیفتگی و اختلال بدشکلی بدن قرار دارند.

باید به شبکههای اجتماعی مانند سیگار «برچسب هشداردهنده» زد!
شنبه 04/03/10

ویوِک مِرثی، جراح ارشد آمریکایی که یکی از مقامات بهداشتی برجسته این کشور به شمار میرود، در مقالهای در «نیویورک تایمز» بر ارتباط رسانههای اجتماعی با افزایش علائم اضطراب و افسردگی در کودکان تاکید کرده و می گوید؛
باید همانند پاکتهای سیگار، به رسانههای اجتماعی هم «برچسبهای هشداردهنده» اضافه شود تا کاربران درباره خطرات بالقوه تاثیر این شبکهها بر روی سلامت روان علی الخصوص افزایش علائم اضطراب و افسردگی در کودکان آگاه شوند…
به گفته وی، چنین برچسبهایی به والدین و نوجوانان یادآوری میکند که امنیت رسانههای اجتماعی تضمین نشده است!
به گفته مرثی، هشدارهای مشابه در رسانههای اجتماعی میتواند والدین را ترغیب کند تا بر فعالیتهای آنلاین فرزندانشان نظارت موثرتری داشته باشند.
علاوه بر این، وی ممنوعیت استفاده از موبایل در مدارس و محدود کردن استفاده از آن در زمان غذا خوردن و خوابیدن را لازم میداند.
این جراح ارشد آمریکایی همچنین استفاده از رسانههای اجتماعی را به تضعیف سلامت روان نوجوانان ربط داده و بر فوریت پرداختن به بحران سلامت روان نوجوانان پافشاری و رسانههای اجتماعی را یک عامل مؤثر در این قضیه میداند…
امنیت شبکههای اجتماعی تضمین نشده؛
سلامت روان کودک و نوجوان مون رو دریابیم…

آیا شبکه های اجتماعی تبدیل به سلاح جنگ رسانه ای شده اند؟
جمعه 04/03/02
شبکه های اجتماعی به طور فزاینده ای به سلاحی قدرتمند در جنگ رسانه ای تبدیل شده اند.
دسترسی گسترده و سرعت انتشار: شبکه های اجتماعی به میلیاردها نفر در سراسر جهان دسترسی دارند و اطلاعات در آنها با سرعت نور منتشر می شود. این امر به افراد و گروه ها اجازه می دهد تا پیام های خود را به سرعت و به طور گسترده به مخاطبان هدف برسانند.
نفوذ در افکار عمومی: شبکه های اجتماعی می توانند به راحتی افکار عمومی را شکل دهند و بر باورها و نگرش ها تاثیر بگذارند. الگوریتم های این پلتفرم ها به گونه ای طراحی شده اند که محتوا را بر اساس علایق کاربران فیلتر می کنند، که می تواند منجر به ایجاد “حباب های فیلتر” شود و افراد فقط با اطلاعاتی مواجه شوند که با دیدگاه های آنها همسو است.
انتشار اطلاعات نادرست و تبلیغات هدفمند: شبکه های اجتماعی می توانند به راحتی برای انتشار اطلاعات نادرست، شایعات و تبلیغات هدفمند استفاده شوند. این امر می تواند به طور قابل توجهی بر افکار عمومی تاثیر بگذارد و به تشدید تنش ها و اختلافات در جامعه منجر شود.
جنگ اطلاعاتی و عملیات نفوذ: شبکه های اجتماعی به عنوان ابزاری برای جنگ اطلاعاتی و عملیات نفوذ توسط دولت ها، گروه های تروریستی و سایر بازیگران بدخواه مورد استفاده قرار می گیرند. آنها می توانند از حساب های جعلی، ربات ها و سایر تکنیک ها برای انتشار اطلاعات نادرست، ایجاد تفرقه و تضعیف اعتماد به نهادهای مختلف استفاده کنند.
تحریک احساسات و قطبی شدن: شبکه های اجتماعی می توانند به راحتی احساسات کاربران را تحریک کنند و به قطبی شدن جامعه منجر شوند. این امر می تواند به تشدید تنش ها و درگیری ها در جامعه منجر شود و به طور قابل توجهی ثبات اجتماعی را به خطر بیندازد.
تهدید به حریم خصوصی و امنیت: شبکه های اجتماعی می توانند به عنوان ابزاری برای جمع آوری اطلاعات شخصی کاربران مورد استفاده قرار گیرند. این اطلاعات می تواند برای اهداف مختلفی مانند جاسوسی، تبلیغات هدفمند و دستکاری افکار عمومی مورد استفاده قرار گیرد.
شبکههای اجتماعی به طور فزاینده ای به سلاحی قدرتمند در جنگ رسانه ای تبدیل شده اند. این پلتفرم ها می توانند برای انتشار اطلاعات نادرست، تحریک احساسات، قطبی شدن جامعه و تضعیف اعتماد به نهادهای مختلف مورد استفاده قرار گیرند. بنابراین ضروری است که کاربران و دولت ها آگاهی خود را در مورد این تهدیدات افزایش داده و اقدامات لازم را برای مقابله با آنها انجام دهند.

از توپ و تانک تا یوتیوب و تیکتاک!
شنبه 04/02/27

امام خمینی(ره): «آسیب رسانههای گروهی، از توپ و تانک جنگی بیشتر است؛ چرا که ضرر این سلاحها گذراست اما ضررهای فرهنگی، باقی مانده و به نسل های بعد منتقل میشود. اگر مطبوعات و رسانهها اصلاح شوند، جامعه اصلاح میشود و اگر فاسد باشند، جامعه را نیز به فساد میکشند…» (صحیفه امام، جلد۱۴، ص۴۱۴)
امروز هم اگر شبکههای اجتماعی، بازیهای ویدیویی، موتورهای جستجو و در یک کلام «رسانه» فاسد باشد، آیندهی جامعه و جامعهی آینده به خطر جدی میافتد…

چطور اینستاگرام به معبد فرقهها تبدیل شد؟
چهارشنبه 04/02/24
اولینبار که آماندا مونتل، زبانشناس آمریکایی، برنامۀ اینستاگرام را نصب کرد، بلافاصه یک کلمه توجهش را جلب کرد: «فالوئر». مونتل به یاد میآورد که همان لحظه از دوستانش پرسید: «این برنامه را برای فرقهها ساختهاند؟ حالا همه به فکر این نمیافتند که یک فرقۀ کوچک برای خودشان به راه بیاندازند؟»
مونتل پیش از این کلمۀ «فالوئر» را در خاطرات پدرش فراوان شنیده بود. پدر آماندا، وقتی چهارده ساله بود، بدون آنکه حق انتخاب داشته باشد، به اجتماعی فرقهگونه به نام «سینانون» پیوسته بود که در بیابانهای اطراف سانفرانسیسکو زندگی میکردند.
سینانون یکی از دهها فرقهای بود که در نیمۀ دوم قرن بیستم در آمریکا پدیدار شده بود. رهبر سینانون میگفت میخواهد یک جامعۀ ایدئال سوسیالیستی بسازد. اما در عمل، «فالوئر»هایش را وادار میکرد تا خانوادههایشان را رها کنند و آیینهای مصیببار فرقه را اجرا کنند. پدر آماندا، نهایتاً از این فرقه گریخت. اما داستانهایی که از آن فرقه تعریف میکرد، جزءِ خاطرات پررنگ آماندا در دوران کودکی بود.
سؤالی که مونتل از دوستانش پرسیده بود، زود به جواب رسید. با فراگیر شدن اینستاگرام، هزاران نفر بساط معنویتهای جایگزینشان را آنجا پهن کردند. طالعبینها، شمنها، پیشگوها، گوروهای خودیاری و متخصصان انرژی مثبت و منفی.
کافی است «سابسکرایب کنید تا به مراحل بالاتر هستی برسید، به ورای زمین، زمان و حتی به آن سوی مرگ». مونتل احساس میکرد در شبکههای اجتماعی نوعی «زبان فرقهای» شکل گرفته است. اما چرا؟ تحقیقات او در این باره، به کتابی خواندنی منتهی شد: فرقهگرا.
مونتل در کتاب فرقهگرا توضیح میدهد که چطور «کلیشههای اندیشهخفهکن»، دوگانهسازیهای «ما در برابر آنها»، بیگانههراسی، ارعابافکنی و جعلیات که خصوصیاتِ ویژۀ سخنرانیهایی بود که رهبران فرقهها در دهههای قبل برای پیروانشان ایراد میکردند، حالا به الگویی تبدیل شده است که بلاگرها، اینفلوئنسرها، و حتی رهبران سیاسی در شبکههای اجتماعی از آن استفاده میکنند.
استفاده از زبان فرقهگرایانه، آرام و ناخودآگاه، تبعات پیوستن به یک فرقه را به بار میآورند، حتی وقتی که بدون مزاحمت، در خانههای خودمان نشستهایم. این عناصر زبانی، جذاب و اغواگرند و ما را عادت میدهند تا به گفتارهایی توجه نشان دهیم که جنجالی، افراطی و متعصبانه باشند.

اذان صبح:
طلوع آفتاب:
اذان ظهر:
غروب آفتاب:
اذان مغرب:
نیمه شب شرعی: